پشت پرده تشدید همزمان فشارهای غرب بر فلسطین/ سناریوهای ترامپ برای غزه ۲۰۲۵ چیست؟

۷ بازديد

گرش افراطی ترامپ و هیئت حاکمه‌ی آمریکا به دو پرونده‌ ایران و فلسطین، موجب گردیده تا ناظرین بین‌المللی از احتمال افزایش خصومت و تنش در منطقه سخن به میان آورند.


 با بازگشت مجدد ترامپ بر اریکه‌ی قدرت، وی در راستای تأمین مصالح و مطامع رژیم صهیونیستی و همچنین پیشبرد اهداف نومحافظه‌کاران انجلیکی، مقابله با پرونده‌ی هسته‌ای ایران و طرح کوچ اجباری فلسطینیان از باریکه‌ی غزه را در دستور کار خود قرار داده است. دو طرحی که در ظاهر متمایز اما با اهدافی یکسان و مشابه در راستای ترسیم خاورمیانه‌ای جدید، بدون حضور تهران و متحدینش در منطقه و با هدف تأمین امنیت رژیم اشغالگر قدس هستند.

نگاهی به برنامه‌ها و تبلیغات ارائه‌شده از سوی کمپین ترامپ در ماه‌های منتهی به انتخابات نوامبر ۲۰۲۴، به‌وضوح بیانگر جایگاه مرکزی ایران و مقابله با پرونده‌ی هسته‌ای کشورمان و ضرورت تضعیف نیروهای موسوم به مقاومت در برنامه‌ی سیاست خارجی دونالد ترامپ است.

برنامه‌هایی که بلافاصله با استقرار وی در کاخ سفید و امضای یادداشتی پیرامون ضرورت بازگشت فشارهای حداکثری از یک سو و ضرورت نابودی حماس و استیلای ایالات متحده بر باریکه‌ی غزه از سوی دیگر، بدون نام بردن از ایده‌ی دو دولتی در سرزمین‌های اشغالی، همچون اسلاف پیشینش، موجبات بهت و نگرانی را در جامعه‌ی بین‌المللی فراهم آورده است.

نگرش افراطی ترامپ و هیئت حاکمه‌ی آمریکا به هر دو پرونده‌ی یادشده موجب گردیده تا ناظرین بین‌المللی از احتمال افزایش خصومت و تنش در منطقه سخن به میان آورند؛ تنشی که رژیم صهیونیستی را به زعم مقامات حاکم بر کاخ سفید، در صورت موفقیت در دستیابی به اهداف از پیش تعیین‌شده، از دو تهدید بالقوه (ایران هسته‌ای و حضور حماس در همجواری سرزمین‌های اشغالی) رهایی خواهد بخشید.

 

از دونالد ترامپ در آمریکا به‌عنوان نزدیک‌ترین متحد اسرائیل در طول تاریخ حیات این رژیم نام برده می‌شود. رئیس‌جمهور پیشین آمریکا با انتقال سفارت کشورش از تل‌آویو به قدس اشغالی، پذیرش حاکمیت رژیم صهیونیستی بر بلندی‌های جولان، خاتمه بخشیدن به حمایت مالی آمریکا از تشکیلات خودگردان فلسطینی و سازمان آنروا، بی‌اعتنایی نسبت به سایت رسمی بت فوروارد تشدید شهرک‌سازی‌ها در کرانه‌ی باختری و بیت‌المقدس شرقی، رد مسئله‌ حائز اهمیت بازگشت آوارگان به سرزمین مادری، انعقاد پیمان ابراهیم میان شماری از دولت‌های عربی با رژیم صهیونیستی، و نهایتاً تلاش برای پیاده‌سازی برنامه‌ی موسوم به «معامله‌ی قرن» که در آن بدون اعطای امتیاز خاص به طرف فلسطینی، زمینه انضمام بخش‌هایی از کرانه باختری، رود اردن، دره اردن و بیت‌المقدس شرقی را به رژیم صهیونیستی فراهم می‌سازد، رسماً و عملاً گوی سبقت را از تمامی اسلاف خویش ربوده است.

اکنون و با بازگشت مجدد ترامپ به کاخ سفید و مخالفت صریح وی با برنامه هسته‌ای کشورمان، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی که در خلال یک دهه اخیر توانسته خود را به‌عنوان بارزترین مخالف انعقاد برجام در جامعه بین‌المللی نشان دهد، با شعف هرچه تمام‌تر به استقبال ترامپ شتافته و از ضرورت مقابله با برنامه هسته‌ای ایران و تحقق ایده ترامپ مبنی بر کوچ اجباری فلسطینیان از باریکه غزه سخن به میان آورده است.

در این نوشتار، به بررسی سناریوهای احتمالی دولت ترامپ در مواجهه با هر دو پرونده خواهیم پرداخت. سناریوهایی که تابعی از زمان، مکان و متغیرهای جغرافیایی، نظامی، امنیتی، منطقه‌ای و بین‌المللی مؤثر بر هر دو موضوع خواهد بود و ممکن است ایالات متحده را در مسیر خواست حداکثری یا مطالبه حداقلی سوق دهد.

طرح مواضع جاه‌طلبانه و رویاپردازانه از سوی ترامپ در دوره دوم دولتش، به مانند دوره پیشین نظیر الحاق کانادا یا گرینلند به خاک آمریکا موجب گردیده تا سیاستمداران و حاکمان جامعه بین‌المللی، بیش از آنکه وی را در قامت رئیس‌جمهوری حاذق و مجرب ببینند، او را به‌عنوان تاجری خودشیفته می‌یابند که با طرح موضوعاتی خلاف عرف بین‌المللی، موجبات حیرت جهانیان را فراهم آورده است.

عقب‌نشینی‌های گاه‌وبیگاه ترامپ از مواضع خود، فضایی را ترسیم کرده تا ناظران بین‌المللی در تحلیل و واکاوی مواضع او، جوانب احتیاط را رعایت کرده و سناریوهای مختلفی را مدنظر قرار دهند. در این نوشتار، برآنیم تا به بررسی سناریوهای احتمالی دولت ترامپ در مواجهه با دو پرونده یادشده پرونده هسته‌ای ایران و آینده حکومت مستقر در باریکه غزه به‌شکل مبسوط بپردازیم. سناریوهایی که، آنچنان که پیشتر اشاره شد، لزوماً به مذاق طرف آمریکایی خوش نیامده و گاه‌وبیگاه، بنا به ملاحظاتی، مقامات کاخ سفید را ناگزیر به اتخاذ آن خواهد کرد.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.