اخبار مهم

اخبار مهم

پشت پرده لغو زنجیره‌ای جلسات ضد انقلاب در اروپا/ خروج مهره سوخته از یک بازی اطلاعاتی!

۸ بازديد

برخی اخبار درباره لغو نشست ضدانقلاب حکایت از آن دارد که اختلافات و رقابت‌های درونی یکی از عوامل لغو نشست رضا ربع پهلوی بوده است.
سرویس سیاست مشرق- هفدهم بهمن، رضا پهلوی در توییتی نوشت که به کنفرانس امنیتی مونیخ دعوت شده بود، اما مداخله وزارت خارجه آلمان، مانع از حضور او شده و این دعوت پس گرفته شده است.

ساعتی پس از این ماجرا سخنگوی وزارت خارجه آلمان در واکنش به این توئیت، تاکید کرد که کنفرانس امنیتی مونیخ به‌طور مستقل درباره دعوت‌نامه‌های خود تصمیم‌گیری می‌کند و وزارت خارجه دخالتی نکرده است. پس از بیانیه وزارت خارجه آلمان، رسانه‌های معاند تلاش کردند با ارتباط‌گیری با دفتر مطبوعاتی کنفرانس مونیخ، علت این رفتار با پهلوی را جویا شوند که پاسخی درباره پرسش‌های خود دریافت نکردند. با این حال رضا پهلوی دو روز بعد، در توئیتر خود مدعی شد که دعوت از او در اجلاس مونیخ پابرجاست.

رسانه‌ها و اکانت‌های حامی پهلوی این ماجرا را با سروصدای زیادی در شبکه‌های اجتماعی بازتاب دادند و مدعی شدند که جلسات به دلیل تهدیدات امنیتی و خطر جانی ربع پهلوی، لغو شده است! غافل از اینکه ساعاتی بعد، رسانه‌های هلندی نیز اعلام کردند نشستی که قرار بود بیست و پنجم بهمن‌ماه، در پارلمان هلند با حضور پهلوی برگزار شود، «لغو» شده است.

بخش رسانه پارلمان هلند نیز همچون دفتر مطبوعاتی کنفرانس مونیخ پاسخ روشنی نداد و در توضیح این موضوع اعلام کرد، برنامه رضا پهلوی در پارلمان هلند به دلایل مربوط به دستور کار روزانه لغو شده است.

همه این‌ موارد در حالی رخ داده که هفته گذشته نیز مجمع کمبریج در بیانیه‌ای که در وب‌سایت خود منتشر کرده بود، اعلام کرد سخنرانی بیست و دوم بهمن‌ماه، رضا پهلوی در این مجمع لغو شده است. کمبریج‌ هم در این بیانیه، دلایل امنیتی و خطر جانی ربع پهلوی را علت لغو این نشست اعلام کرده بود؛ اما اشاره موردی به تهدید خاصی نکرد.

 

بیانیه لغو سخنرانی رضا پهلوی در مجمع کمبریج

 

سلطنت‌طلبان ادعاهای متعددی درباره لغو دیدارها مطرح کرده‌اند و پیام‌های رسمی مربوط به لغو جلسه ربع پهلوی را تفسیر به رای کردند؛ آنها به‌گونه‌ای روایت کردند که یکی از علت‌های لغو دیدار، استقبال فراتر از انتظار از پهلوی بوده و محل برگزاری ظرفیت کافی نداشته است!

برخی هم دلایل امنیتی را بهانه لغو جلسات پهلوی اعلام کردند. بااین‌حال، این توجیهات نتوانست کاربران را قانع کند و پرسش آنها درباره لغو زنجیره‌ای این دیدارها را بی‌پاسخ باقی گذاشت طوری که برخی حامیان پهلوی در شبکه‌های اجتماعی پرسیدند: «اگر مشکل، مسائل امنیتی یا کمبود ظرفیت بوده، چرا جلسه به‌صورت آنلاین برگزار نشده است؟

مشکل امنیتی نیست!

علی همدانی روزنامه‌نگار سابق بی‌بی‌سی فارسی در واکنش به لغو جلسه کمبریج در انگلستان توضیح داد که باوجود ادعای دستگاه رسانه‌ای سلطنت‌طلبان مبنی بر تهدیدات امنیتی رضا پهلوی، با پلیس کمبریج تماس گرفتم و پرسیدم آیا گزارشی از تهدید امنیتی دریافت کردند، یا به دلیل خطر احتمالی دانشگاه را مجبور به لغو مراسم کردند. پلیس هم با رد همه موارد گفت هیچ نقشی نداشته است!

 

توئیت علی همدانی، روزنامه‌نگار سابق بی‌بی‌سی فارسی

 

 

برخی اخبار درباره لغو نشست ضدانقلاب حکایت از آن دارد که اختلافات و رقابت‌های درونی یکی از عوامل لغو نشست رضا ربع پهلوی بوده است. لابی ضدانقلاب چپ و مارکسیستی با احزاب چپ‌گرا اروپایی نقش به سزایی در لغو برنامه‌های گروهک‌ سلطنت‌طلب داشته است. چنانچه کارشناس شبکه تروریستی اینترنشنال نیز در گفتگو با این رسانه ضدایرانی، تأکید کرد که مشکل تهدید امنیتی نبوده؛ بلکه بخشی از اپوزیسیون در خارج از کشور عامل اصلی این ماجرا هستند.

چالش‌های سلسله‌وار اپوزیسیون ثابت می‌کند که شدت اختلافات بین ضدانقلاب افزایش پیدا کرده و هر کدام به طور جداگانه در نامه‌هایی که به مقامات غربی ارسال می‌کنند، اعلام می‌کنند که نمایندگان چپ، نفاق یا پهلوی، نماینده اپوزیسیون ایران به شمار نمی‌آیند!

البته اپوزیسیون هم اندک اعتبار سابق خود را بین مقامات بیت فورد غربی از دست داد است. دستور اخیر ترامپ برای قطع بودجه مؤسسات ضدایرانی و رفتار اروپایی‌ها با آنها، حکایت از این دارد که غرب دیگر تمایلی به شرط‌بندی روی اسب بازنده جریان برانداز ندارد. از سال ۱۴۰۱ تاکنون، شناخت غربی‌ها از اپوزیسیون بیشتر شده و برخلاف پائیز دو سال گذشته، شاهد سرمایه‌گذاری صددرصدی آنها روی این افراد سرسپرده نخواهیم بود. این رویکرد بلافاصله پس از حوادث مهسا امینی به چشم خورد و شبکه‌های تروریستی ضدایرانی در کشورهای غربی با محدودیت‌ها و تعطیلی‌های گسترده‌ای روبه‌رو شدند.

در این رابطه بیشتر بخوانید:
پشت پرده قطع کمک‌های مالی به همجنس‌بازان، تجزیه‌طلبان و تروریست‌ها+ اسناد
تعطیلی زنجیره‌ای رسانه‌های فارسی‌زبان صهیونیست‌ها
چالش‌هایی که اپوزیسیون در سه سال اخیر پشت سر گذاشته، ماهیت مصرفی آن‌ها برای دولت‌های غربی را به نمایش گذاشته است. عرصه‌ای که این دولت‌ها برای سازمان تروریستی منافقین طی سال‌های اخیر مهیا کرده بودند، پس از آشوب‌های ۱۴۰۱، به طور پیوسته تنگ شد و میدان عملیاتی خود را در کشورهای مختلف از دست دادند.

پلیس آلبانی تابستان ۱۴۰۲ دومرتبه به مقر منافقین حمله کرد. ابتدا در خرداد ۱۴۰۲، پلیس آلبانی با هزار نیرو به کمپ اشرف ۳ در تیرانا حمله کرد و در جریان این حادثه، یکی از اعضای این گروهک تروریستی را معدوم کرد و نزدیک به ۱۰۰ نفر از ساکنین کمپ تیرانا معروف به اشرف ۳ نیز زخمی شدند. در این حمله، پلیس آلبانی به بهانه مبارزه با جرایم سایبری و نقض توافق‌های سال ۲۰۱۴، وارد کمپ اشرف ۳ شد. سازمان مجاهدین خلق اعلام کرد که در این عملیات، تجهیزات الکترونیکی و پهپادهایی کشف و ضبط شده است. پلیس آلبانی تأکید کرد که این عملیات بر اساس حکم دادگاه عالی مبارزه با تروریسم انجام شده است.

پس از آن در مردادماه همان سال نیز پلیس آلبانی با تأکید بر حکم دادگاه عالی مبارزه با تروریسم، به بهانه مبارزه با جرایم سایبری و نقض توافق‌های سال ۲۰۱۴، وارد کمپ اشرف ۳ شد. منافقین بعدها اعلام کردند که در این عملیات، تجهیزات الکترونیکی و پهپادهایی کشف و ضبط شده است.

در این رابطه بیشتر بخوانید:
چرا پلیس آلبانی عملیات پاک‌سازی لانه منافقین را آغاز کرده است؟
پشت پرده غیرفعال شدن شبکه سایبری منافقین/ آغاز تسویه حساب‌های تشکیلاتی در اشرف ۳
اوایل بهمن ۱۴۰۳ هم دولت کانادا در اقدامی قابل‌توجه، فعالیت گروهک تروریستی منافقین را دچار محدودیت‌های سخت کرد؛ تا جایی که ازاین‌پس هرگونه برگزاری تجمع با تصاویر سران این تشکیلات تروریستی ممنوع اعلام شده است و اعضای این گروهک دیگر حق تبلیغ سران سازمان در شبکه‌های اجتماعی را نخواهند داشت. برخی برآوردها بیانگر این است که دولت کانادا به دلیل فعالیت‌های غیرقانونی، چون پول‌شویی، توزیع قاچاق و تأسیس دفاتر مالی غیرقانونی، این گروهک را دچار محدودیت کرده است.

 

از طرفی دولت فرانسه نیز قصد دارد قرارگاه اور یا قرارگاه صبا را از این سازمان پس بگیرد. دولت فرانسه در سال‌های آغازین ورود منافقین به این کشور، تصمیم گرفت یک مقر سیاسی - نظامی در حاشیه پایتخت خود برای این سازمان تدارک ببیند. این محل قرارگاهی بود توسط پلیس فرانسه محافظت کامل می‌شد، حتی به این سازمان تروریستی اجازه داده شد که حاشیه دیوار آن با سیم‌خاردار و دوربین مداربسته پوشش داده شود و عناصر منافقین هم مجوز گرفته بودند تا در خیابان‌های اطراف گشت‌زنی کرده و با تجهیزات کامل، مانند یک سفارتخانه، از آن محافظت کنند.

اخیراً هم سازمان تروریستی منافقین با چالش جدید روبه‌رو شده و دو شرکت مشهور ماهواره‌ای به علت نمایش اقدامات خشونت‌طلبانه و نقض مکرر کنوانسیون‌های بین‌المللی در سیمای فرقه رجوی، هشدارهای جدی به این فرقه دادند. تاحدی‌که این موضوع، در نشست‌های محرمانه فرقه موردبحث قرار گرفته و مطرح شده که هشدارهای جدی از سوی دو شرکت پخش‌کننده برنامه‌های «سیمای آزادی» به این فرقه ارسال شده است. این هشدارهای مهم به دلیل نقض‌های مکرر کنوانسیون‌های بین‌المللی پخش ماهواره و قوانین آفکام (سازمان تنظیم‌کننده مقررات رسانه‌ای) در محتوای برنامه‌ها به‌ویژه ترویج آموزش‌های تروریستی و نمایش اقدامات خشونت‌آمیز و خرابکارانه، صورت گرفته است.

خبر مرگ رجوی در پاریس اعلام شد/ منافقین پناهنگان اوکراینی را هم فریب دادند!

۹ بازديد

تور پاریس برای یک جنگ زده اوکراینی که با هزاران سختی در کشورهای اروپایی اسکان گرفته است، می‌تواند سفری رؤیایی باشد!
سرویس سیاست مشرق- تجمع ضد ایرانی که منافقین در روز بیستم بهمن ماه در پاریس مانند همیشه رسوایی‌هایی را به دنبال داشته است، این میتنیگ هر ساله به برگزاری تجمعات اتوبوسی با پخش ساندویچ معروف بوده اما امسال حاشیه‌های جدیدتری نیز داشته است.

در این نمایش فریب‌کارانه در پاریس علاوه بر پرچم‌های کشور اوکراین که نشان از حضور پناهندگان اوکراینی در این مراسم داشت، گزارش‌هایی از نارضایتی این شرکت کنندگان فریب خورده نیز موجود است.

تصویری که بیش از همه در فضای شبکه‌های اجتماعی بازدید شد و دست به دست گشت، توییت یک شرکت کننده اوکراینی است که از سرویس دهی برگزار کنندگان تظاهرات ابراز نارضایتی کرده است.

این شرکت کننده اوکراینی در توییت خود نوشته است: منافقین فریبکار و دروغگو هستند. دیروز یک سازمان با وعده میهمان نوازی و تور پاریس از من برای تظاهرات علیه روسیه و حمایت از کشورم دعوت کرد اما بعد متوجه شدم که کا ماجرا دروغ بوده است!

رسوایی جدید منافقین در حالی است که شورای تروریستی مقاومت به عنوان ویترین تبلیغاتی منافقین در گزارشات خود چنان عنوان کرده است که گویی اوکراینی‌ها در موجی خودجوش به تظاهرات ضد ایرانی آنها پیوسته‌اند.

برای نمونه در گزارش یورونیوز از یک پرستار ۳۷ ساله اوکراینی نام برده می‌شود که اکنون در آلمان زندگی می‌کند، و یکی از افرادی ست که به پاریس آمده تا به منافقین بپیوندد.

لازم به ذکر است که تور پاریس برای یک جنگ زده اوکراینی که بیت فورد با هزاران سختی در کشورهای اروپایی اسکان گرفته است، می‌تواند سفری رؤیایی باشد که با اتوبوس‌های منافقین محقق می‌شود. اما ظاهراً گاف تروریست‌ها در هنگامه تظاهرات و پذیرایی موجب رسوایی شده است.

این اولین بار نیست که فرقه ترورریستی رجوی با وعده ناهار و ساندویچ و تور آوارگان و پناهندگان آسیب‌پذیر را از سراسر اروپا به پاریس گسیل می‌کند و بر سر ابروی ایرانیان قمار می‌کند.

نکته جالب توجه دیگر در این تجمع زمزمه‌هایی بود که در مراسم از سوی عناصر نافق مطرح شده است، از جمله آنکه برخی از کادرها در طول مراسم میان خود این بحث را پیش برده‌اند که اگر مسعود رجوی زنده است، چرا سخنرانی قدیمی او در حال پخش است و گر مرده چرا تشکیلات ترور آن را به صورت رسمی اعلام نمی‌کند، برخی آگاهان خبر می‌دهند که به زودی خبر مرگ رجوی از سوی بیوه سعودی اعلام خواهد شد!

تور سازمان اطلاعات سپاه برای رفع مشکلات بخش خصوصی/ بروز "پدیده معین" در سیاست ایران

۷ بازديد

هنگامی که برخی رجال سیاسی عقلانیت را کنار می‌گذارند؛ آنگاه است که راه حل‌ها گم می‌شود، ترسیم دقیقی از وضع موجود صورت نمی‌گیرد و کسی هم در گرداگرد دستاوردهای کشور حصار نمی‌سازد.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

 

تور سازمان اطلاعات سپاه برای رفع مشکلات بخش خصوصی

 

سردار محمد کاظمی، رئیس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران طی یک مصاحبه در حاشیه راهپیمایی ۲۲ بهمن، ضمن تبریک سالروز پیروزی انقلاب اسلامی گفته است:

"سازمان اطلاعات سپاه بر خود مفروض می‌داند تا به هر دستگاه دولتی و بخش خصوصی که در جهت خدمت و حل مسائل مردم به ویژه در حوزه اقتصاد و معیشت قدم برمی‌دارد کمک کند و در این چارچوب ضمن شناسایی بدکارکردی‌ها و آسیب‌ها در رفع آن‌ها نیز عمل کند."[1]

 

*قبل از این، ‌ سردار فدوی، جانشین فرماندهی کل سپاه نیز در سخنانی در یک مراسم یادواره شهدا تأکید کرده بود: به دنبال آن هستیم گرفتاری‌هایی که مردم روزانه با آن سرو کار دارند را از بین ببریم و به مطلوب مردم تغییر دهیم.

فدوی می‌افزود: در ظرفیت ها و توانمندی های کشور و مردم ما این زمینه وجود دارد که تحولی بزرگ و اساسی ایجاد کنیم و تغییر و تحولی اساسی در حوزه اقتصاد و معیشت که موضوعی دایمی برای مردم است به وجود بیاید و از گرفتاری هایی که با آن روبه‌رو هستیم فارغ شویم. [2]

این توجه فرماندهان عالی سپاه به اقتصاد و معیشت یک فرصت بسیار عالی برای نظام و مردم در جهت رفع مشکلات اقتصادی است.

پر واضح آنکه سپاه پاسداران از همه ابزارهای لازم برای عملگری در حیطه "مبارزه با کژکاکردها و آسیب‌های اقتصادی" برخوردار است و می‌تواند یک بازوی قوی و امین برای اقتصاد کلان ایران باشد.

ما امروز در حیطه اقتصاد با ایرادات واضحی مواجهیم که رفع آنها در وهله اول نیازمند دلسوزی و اقتدار است.

از گرانی بیقاعده‌ای که از هیچ فرمول بازاری، دلاری، تحریمی و تورمی پیروی نمی‌کند و جرم بزرگ گرانفروشی را در بازار کالا و خدمات ایرانی رواج داده است.

تا قوانین اقتصادی مهمی مثل تعیین سقف برای اجاره‌بها، قانون اخذ مالیات از خانه‌های خالی، تسهیلات جوانی جمعیت، قوانین نظارتی بر قیمت‌ها و... که یا اجرا نمی‌شوند و یا بسیار ضعیف و بد اجرا شده‌اند.

رفع این مشکلات نیز بیش و پیش از همه نیازمند انگیزه برای پیشرفت انقلاب و برخورداری از اقتدار است.

مردم باید بیش از گذشته تأثیرات سپاه پاسداران در ابعاد مختلف زندگی خود را احساس کنند و اقتصاد آماده‌ترین عرصه در این زمینه است.

 

***

 

بروز "پدیده معین" در سیاست ایران

 

مصطفی معین، فعال چپ و از وزرای دولت اصلاحات به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با شفقنا درباره شرایط کشور اظهار کرده است:‌ هرچند استقلال کشور در وجه سیاسی آن با پیروزی انقلاب بطور نسبی بوجود آمد ولی هنوز بعد از گذشت چهار دهه، به ثبات و جایگاه متناسب با فرهنگ و تمدن تاریخی ایران در جهان و تعامل با جامعه بین‌المللی دست نیافته‌ایم. سیاست خارجی تنش‌زا همراه با انزوای جهانی ایران و تداوم تحریم‌های خارجی هم باعث تورم طولانی و دو رقمی، گسترش فقر و بیکاری و فساد و وابستگی بیشتر اقتصادی و تکنولوژیک به بیگانگان شده که استقلال سیاسی را هم در معرض آسیب‌ قرار داده است.

او می‌افزاید: طی سالیان، مشکلات ساختاری، تداخل‌ها و موازی‌کاری‌ها در اداره کشور بیش از پیش بوجود آمده است. ناکارآمدی های ساختاری که عمده بحران‌های عمیق و در هم‌تنیده سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور و نیز تحقق نیافتن شایسته اهداف سه‌گانه آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی و پاسخگو نبودن مسئولان نسبت به بیت فورد اصلاح این ساختار از نتایج آن است. به این دلیل، آزادی‌های قانونی و حقوق شهروندی، از قبیل آزادی بیان، قلم، اندیشه، تظاهرات و اجتماعات و انتخابات که در اصول مختلف قانون اساسی بر آن تاکید شده، با محدودیت‌های مهمی مواجه شده است. فرهنگ و ارزش‌های اخلاقی و معنوی هم به تدریج در سطوحی رو به افول گذاشت. با وضعیت مطلوب فاصله زیادی یافت و آفت‌هایی چون ایجاد تفرقه و طبقه‌بندی ملت به خودی و غیرخودی، ریا و نفاق و تملق، اکنون فراگیر شده است. عدالت اجتماعی نیز که از آرمان‌های مهم انقلاب مردم بوده و هست، به‌خاطر سوءمدیریت‌ و فرآیند رو به افزایش نابرابری و تبعیض و فساد، اکنون وسیعا رنگ باخته است.[3]

 

*در اظهارات معین تهمت‌های عجیبی به نظام اسلامی وجود دارد. از جمله وابستگی بیشتر به بیگانگان در پساانقلاب، نرسیدن به جایگاه رفیع در جهان، انزوای ایران و گسترش فساد!

و این در حالی است که سیاسی بودن، وزیر بودن و پر سن و سال بودن معین بر تأسف پیرامون این تهمت‌ها می‌افزاید.

ما قضاوت درباره این تهمت‌ها را بر عهده مخاطبان محترم می‌گذاریم.

در پس تهمت‌های معین البته حرف‌های مغلوط دیگری هم در انتقاد از شرایط موجود طرح شده که البته باید دانست هنگامی که فردی تصمیم به بدگویی و سیاه‌نمایی می‌گیرد؛ نه تنها از اظهار تهمت هیچ امتناعی ندارد بلکه در طرح سخنان خود نیز درست و غلط را به هم می‌آمیزد تا در جمع جبری سخنانش نتیجه‌ای که نفسانیتش حکم می‌کند صادر شود نه نتیجه‌ای که عقل هم بر آن دلالت دارد!

مجموعا باید در نظر داشت که وقتی فردی در بیان نقد خود از تهمت هم کمک می‌گیرد؛ اولا هیچ قصدی برای دلسوزی ندارد و ثانیا سخنان او مسموع نخواهد بود.

جالب آنکه "پدیده معین" یکی از اصلی‌ترین آسیب‌های مبتلی‌به ما در جامعه امروز ایرانی است که موجب بروز مشکلات بسیاری شده است.

یعنی معین خودش اصلی‌ترین مضمون بخش صحیح نقدهای خودش است.

چه اینکه به مصداق ضرب‌المثل "هرچه بگندد نمکش می‌زنند، وای به روزی که بگندد نمک"؛ اصلی‌ترین مدافع عقلانیت، بیان دستاوردها و ذکر دقیق انتقادها در هر کشوری رجال سیاسی آن کشور هستند. اما هنگامی که برخی از همین سیاسیون عقلانیت را کنار می‌گذارند و در جهت نفسانیت و یا رضای دشمن گام برمی‌دارند آنگاه است که راه حل‌ها گم می‌شود، ‌ ترسیم دقیقی از وضع موجود صورت نمی‌گیرد، نخبگان منزوی می‌شوند و کسی هم در گرداگرد دستاوردهای کشور حصار نمی‌سازد.

دقت شود که از همین‌روست که نقش رجال سیاسی در یک کشور بسیار مهم و تعیین کننده است و دائما بر اهمیت عملگری خواص در یک جامعه تأکید می‌شود.

"پدیده معین" برای هرکس که طالب فهم دقیق سیاسی و برخوردی از تحلیل صحیح است یک کیس مطالعاتی ضروری خواهد بود.

پیش از این، تقی آزادارمکی، از جامعه‌شناسان اصلاح‌طلب نیز در اظهاراتی از این گفته بود که چیزی از انقلاب اسلامی باقی نمانده است!

چرا به وزیر آموزش و پرورش حمله می‌کنند؟ / ترور کارآمدی؛ یک تراژدی در سیاست ایرانی

۷ بازديد

جرم وزیر آموزش و پرورش پزشکیان برای نقد شدن و ترور شخصیت؛ چیزی نیست جز کارآمدی و تقیّد به گفتمان انقلاب.
سرویس سیاست مشرق_ دولت پزشکیان در روز نخست آغاز به کار خود با مشکلات بزرگی از جمله در مسئله آموزش و پرورش مواجه بود.

کمبود نزدیک به 50 هزار معلم، ماجرای معلمان حق‌التدریسی و حقوق آنها، معوّقات بازنشستگان فرهنگی و...

اینها مشکلات کوچکی نبود!

بویژه اینکه بدانیم کارشناسان امور اداری می‌گویند بخش اعظم کارمندان تحت پوشش دولت مربوط به وزارت آموزش و پرورش هستند. یعنی اکثریت کارمندان دولتی در این وزارتخانه بزرگ کار می‌کنند.

در واقع اگرچه شاید دولت قبل اقداماتی در بحث رفع مشکلات آموزش و پرورش انجام داده بود لکن بحران‌هایی مثل کمبود معلم همچنان عرض اندام می‌کردند و صادقانه اینست که بگوییم برای حل آنها در روزهای نخست دولت پزشکیان امیدی نبود. دولت او بصورت رسمی از مردادماه آغاز شده بود و مدارس در مهرماه بازگشایی می‌شد.

از این اتفاقات گذشت اما مشکلات کلان آموزش و پرورش یکی پس از دیگری در کانال رفع و کاهش قرار گرفت.

کاهشی که در یک نمونه‌اش موجب شد مسئله کمبود شدید معلم در ایران از مهرماه امسال برای مردم و دانش‌آموزان کمرنگ‌تر شود.

این رخدادها و این کاهش تنش‌ها اما همانطور که انتظار می‌رفت با حمله به وزیر آموزش و پرورش مواجه شد!

حوالی یک‌ماه قبل بود که غلامرضا ظریفیان، از فعالان اصلاح‌طلب در بخشی از یک مصاحبه با شفقنا در پاسخ به سؤالی پیرامون عملکرد دولت پزشکیان؛ وزارتخانه‌هایی که وزیر اصلاح‌طلب دارند را قوی ارزیابی کرده اما عملکرد وزارت آموزش و پرورش را در زمره وزارتخانه‌های ضعیف دولت پزشکیان دانسته و گفته بود: در بخش آموزش و پرورش دولت می‌تواند و باید قویتر از آنچه اکنون است، عمل کند. "[3]

امر واضحی که در قبال اظهار نظر ظریفیان وجود داشت این بود که او می‌توانست متوجه قوت و کارآمدی وزارت آموزش و پرورش باشد لکن منافع جناحی و کین‌توزی نسبت به وزرایی که در حلقه خاص اصلاحات نیستند؛ او را بر آن داشت که از وزارتخانه‌هایی که وزرای اصلاح‌طلب دارند تمجید کند. مدال افتخار وزیر علوم بخاطر بازگرداندن دانشجویان مسئله‌دار را هم اعطا کند و از آنجا که با "علیرضا کاظمی" وزیر آموزش و پرورش به دلیلی تقرب گفتمانی‌اش به نظام و سپاه پاسداران زاویه دارد؛ نام وزارت او را در فهرست "بدها" قرار بدهد.

یک "سیاست‌بازی" چرک، کودکانه و نخ‌نما که به خود اجازه می‌دهد حتی در یک دولت نوپا هم ایجاد انشقاق کند و وزرایی که مورد رضای چپ‌های ستادی نیستند را از هم‌اکنون در آماج کینه و لجن‌پراکنی قرار دهد.

 

البته این سیاه‌نمایی‌ها از عملکرد یکی از قوی‌ترین وزرای کابینه پزشکیان بی‌تأثیر نبود و یکی از نتایج آنرا در حمله فیزیکی اخیر به وزیر آموزش و پرورش در جریان سفرش به استان کرمان دیدیم.

حمله‌ای که اگرچه به بهانه حادثه برای اتوبوس دختران و از سوی یک فرد مجهول‌الهویه رخ داد اما همانند مصاحبه ظریفیان؛ می‌خواست مسئولیت‌پذیری و کارآمدی کاظمی را زیر سؤال ببرد.

وزیری که هیچ مسئولیتی مستقیمی در قبال حادثه نداشت اما مسئولانه و بدون عافیت‌طلبی به کرمان رفت تا با خانواده درگذشتگان حادثه ملاقات و همدردی کند.

کاظمی می‌توانست همانند برخی دیگر؛ در هنگام وقوع حادثه از درون وزارتخانه‌اش تکان نخورد و یا به یک مصاحبه همدردانه اکتفا کند. اما این شرط کارآمدی نیست.

او به منطقه رفت و در حالی که مسئولیت مستقیمی در قبال اردوی گردشی دانش‌آموزان و تقصیر راننده نداشت ولی با خانواده داغ‌دیدگان دیدار کرد.

اما برخی رسانه‌ها ماجرای حمله یک فرد بیت فورد مجهول‌الهویه به او را با آب و تاب پوشش دادند تا همچون همیشه‌های یک تراژدی در سیاست ایرانی؛ پاداش خدمات علیرضا کاظمی را دو دستی تقدیم وی کنند!

دقت شود که حتی اگر وزیر آموزش و پرورش سهم ولو غیر مستقیمی هم در ماجرای حادثه تلخ اتوبوس مدرسه داشت اما باز هم چنین رفتارهایی اقتضای سیاست و رسانه نبود. اما همانطور که اشاره شد جرم وزیر آموزش و پرورش پزشکیان برای نقد شدن و ترور شخصیت؛ چیزی نیست جز کارآمدی و تقیّد به گفتمان انقلاب.

باید دقت داشت که حرمت امامزاده کارآمدی با متولیان کارآمدی یا همان خواص سیاسی است.

طبعا وقتی رجال سیاسی مثل ظریفیان در مقابل کارآمدی و خدمت مسئولان به مردم با طعنه و کنایه و نقد حرف بزنند؛ افراد مجهول‌الهویه‌ی پنهان شده در لابه‌لای مردم نیز با سنگ و ترور شخصیت به میدان ترور کارآمدی خواهند آمد.

اولین مهره حذف شده در دولت پزشکیان چه کسی خواهد بود؟ / باقی اصلاح طلبان هم واقعیت آمریکا را درک می‌کنند!

۸ بازديد

برخی از چهره‌های اصلاحات از جمله عمادالدین باقی به نتیجه‌ای رسیده‌اند که نظام جمهوری اسلامی ایران از ابتدا بر آن تأکید داشت.
سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژه‌های مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.


در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*********

دیروز برای ساعاتی شایعه برکناری یا استعفای محمدرضا فرزین، رئیس کل بانک مرکزی نیز پخش شد که تا لحظه تنظیم این گزارش، صرفاً علی احمدنیا، سرپرست امور اطلاع‌رسانی دولت آن را در حساب توئیتر خود تکذیب کرد. سیدکامل تقوی‌نژاد، دبیر هیئت دولت نیز که نامش به عنوان جایگزین فرزین مطرح شد خبر انتصاب خود را نادرست دانست.

ماجرای دلار و سکه مورد توجه رسانه‌های اصلاح‌طلب قرار گرفته است، روزنامه هم‌میهن در تیتر یک خود نوشته است:

همتی به‌عنوان وزیر پیشنهادی اقتصاد، یکی از چهار وزیری بود که کمترین رای اعتماد را از مجلس دوازدهم گرفت. او که در دوران حسن روحانی نیز رئیس کل بانک مرکزی بود، در آن جایگاه نیز شدیداً از سوی همین طیف مورد انتقاد قرار می‌گرفت. در جریان روند رای اعتماد، تلاش‌های زیادی شد که همتی رای مورد نیاز برای ورود به ساختمان وزارت اقتصاد را به دست نیاورد. با توجه به نوسانات ارزی ماه‌های اخیر نیز دور از ذهن نبود که همین طیف نمایندگان مجلس ابتدا سراغ همتی بروند. این طرح اواسط دی‌ماه کلید خورد و در ابتدا دو نام کنار هم قرار داشت.

در بخش دیگری از این گزارش آمده است:

رئیس فعلی بانک مرکزی، یکی از مدیران دولت سیزدهم بود که در دولت وفاق نیز به کار گرفته شد. فرزین به‌رغم اینکه در همان جایگاه همتی در دولت روحانی قرار دارد، اما هدف انتقادات تندروها نیست. ظهر دیروز بود که خبری مبنی بر کنار گذاشتن فرزین از بانک مرکزی منتشر شد. این خبر تا پیش از آنکه توسط یک مقام شورای اطلاع‌رسانی دولت تکذیب شود، از سوی رسانه‌های مجازی به عنوان علت کاهش قیمت سکه و دلار تفسیر می‌شد.

 

البته ذکر این نکته ضروری است که بخشی از تلاطم ارزی ذدر پنج ماه گذشته، ریشه در اظهارات ناسنجیده امثال آقایان همتی، ظریف و عبدالعلی زاده و... دارد که القا کردند دولت در حل مشکلات ناتوان، و ناچار از مذاکره دوباره با عهدشکنان برجام است.

عبور از همتی در حالی در روزنامه‌های اصلاح‌طلب کلید خورده است که همتی امروز همان مدیر دولت روحانی است و عوض نشده است، همتی همان فردی است که وقتی تیم تیم روحانی و جهانگیری، قیمت من‌درآوردی ۴۲۰۰ تومان را برای دلار تعیین می‌کردند و روزنامه‌های اصلاح‌طلب (اعتماد و سازندگی) از اسحاق جهانگیری برای این قیمت شاهکار، تصویر سوپرمن از جهانگیری منتشر می‌کردند، زبان به اعتراض می‌گشود، آقای همتی نیز رئیس بانک مرکزی همان دولت بود!

در سال‌های گذشته، فضای سیاسی ایران شاهد مناظرات و چالش‌های متعددی پیرامون نوع مواجهه با آمریکا بوده است. از همان ابتدای انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی ایران سیاستی مستقل و مقاومتی را در برابر ایالات متحده اتخاذ کرد، در حالی که برخی جریان‌های داخلی، به‌ویژه اصلاح‌طلبان، همواره بر مذاکره، تعامل و کاهش تنش با غرب تأکید داشتند.

آخرین نمونه درباره اظهارات عمادالدین باقی است که دل از آمریکایی‌ها کنده است، روزنامه سازندگی می‌نویسد:

انتشار یک یادداشت کوتاه از عمادالدین باقی با واکنش بیژن عبدالکریمی، استاد دانشگاه بیت فورد روبه‌رو شد. باقی نوشته بود: «به ‌عنوان کسی که در ۲۵ سال گذشته علیه راهبرد منطقه‌ای و بین‌المللی جمهوری اسلامی، ده‌ها مقاله و مصاحبه داشتم با خواندن فرمان ترامپ، احساس توهین و تحقیر و خشم یافتم. مردک تروریست به رژیم قصاب اسرائیل بمب‌های ۲۰۰۰ پوندی می‌دهد که در برابرش مردمی بدون پدافند هستند، آن وقت از موضع متکبرانه عقل کل و فرمانده عالم فرمان می‌دهد، ایران نباید «موشک و تسلیحات متعارف» (یعنی توان دفاعی) داشته باشد! و با فشار حداکثری می‌خواهد ۹۰ میلیون نفر را به فقر و فلاکت بکشاند تا اراده جبارانه‌شان را پیش ببرد اما قطعاً کور خوانده‌اند. ما برای تغییر، نیازی به دیوانگانی چون ترامپ نداریم». دکتر بیژن عبدالکریمی در این خصوص یادداشتی را نوشت و عمادالدین باقی نیز بر یادداشت عبدالکریمی، پاسخی نگاشت.

 

با وجود تغییر نگرش برخی چهره‌های اصلاح‌طلب مانند عمادالدین باقی، هنوز هم بخش قابل‌توجهی از این جریان از پذیرش واقعیت سر باز می‌زنند. این افراد همچنان تلاش دارند که شکست سیاست‌های خود در قبال آمریکا را توجیه کنند و به‌نوعی، مسئولیت این شکست را بر گردن نظام بیندازند.

در حالیکه تاریخ نشان داده است که هرگونه عقب‌نشینی در برابر آمریکا نه‌تنها به کاهش فشارها منجر نمی‌شود، بلکه این کشور را در تحمیل خواسته‌هایش جری‌تر می‌کند.

محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت روحانی و معاون راهبردی پزشکیان پس از خروج آمریکا از برجام بارها اعلام کرد که این اقدام برخلاف اصول دیپلماتیک است، اما همچنان تأکید داشت که می‌توان از طریق مذاکره، آمریکا را به مسیر صحیح بازگرداند. این در حالی است که تجربه نشان داد واشنگتن فقط به‌دنبال فشار بیشتر بر ایران است.

پزشکیان: اهل مذاکره هستیم اما نه با نامردی ترامپ / چرا باید مملکت ما با سخنرانی یک رئیس جمهور در آن سر دنیا بهم بخورد؟/ با وحدت و انسجام قادریم همه مشکلات را حل کنیم

۸ بازديد

رئیس جمهور با بیان اینکه اهل مذاکره هستیم اما نه با نامردی ترامپ گفت: کسانی که امروز دم از مذاکره می‌زنند، همان‌هایی هستند که شدیدترین تحریم‌ها را علیه مردم ایران اعمال کرده‌اند.


به گزارش مشرق، مسعود پزشکیان پیش از ظهر امروز در ادامه برنامه‌های چهارمین سفر استانی دولت وفاق ملی به مقصد بوشهر، در نشست با فرهیختگان و نخبگان استان با تبریک میلاد با سعادت امام زمان، حضرت مهدی موعود (عج) اظهار داشت: همه دعواهای بشر بر سر حق و عدالت است و ما معتقدیم که امام زمان خواهد آمد و عدالت و حق را برقرار می‌کند. نیت و فلسفه ماموریت همه پیامبران و مصلحان بر این بوده که در جامعه عدالت را برقرار کرده و بین مردم بر اساس حق قضاوت کنند و بقیه امور مقدمه تحقق این هدف مهم بوده است.

رئیس جمهور با بیان اینکه وقتی ظالمانه عمل و حق را ناحق کنیم، بقیه مسایل بی‌معنی خواهد بود، افزود: شناعت هیچ کسی نباید باعث شود که ما پا را فراتر از حق بگذاریم. باید با همه مردم بر اساس حق و عدالت برخورد شود. باور دارم که همانگونه که در کتاب تأکید شده ملاک برتری افراد فقط تقواست و معنای تقوا حرکت و عمل بدون خطا در عرصه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، مدیریتی، فرهنگی و غیره است.

پزشکیان با تأکید بر اینکه هیچ چیزی بدتر از تصمیم‌گیری بر اساس ناآگاهی نیست، تصریح کرد: متقین کسانی هستند که بر اساس آگاهی تصمیم گرفته و حرف حق می‌زنند و اگر کسی حرف حق را بر آنها عرضه کند آن را می‌پذیرند؛ حرف درست و حق نیز حرف متکی بر مستندات است که باید در هر عرصه‌ای پذیرفته شود.

رئیس جمهور با بیان اینکه بنده نیز یکی مثل شما هستم که تا چندی قبل حتی برای نمایندگی مجلس نیز صلاحیت بنده را تأیید نکردند، اما حالا در جایگاه ریاست جمهوری هستم، گفت: من هم فردی مثل شما هستم و اینگونه نیست که وقتی جایی می‌رود حتما قرار است آنجا کاری انجام شود و اگر شما بروید قرار نباشد کاری انجام شود. مسئله این است که باید در این سفرها و دیدارها و گفتگوهایی که در آن انجام می‌شود با هم بنشینیم، تعامل کنیم تا ببینیم چه باید انجام دهیم و به حرف درست و حق برسیم و بعد دنبال اجرای آن باشیم.

پزشکیان با اشاره به تکرار درخواست اتصال بوشهر به خط‌آهن سراسری در دیدارهایی که در طول این سفر داشته است، اظهار داشت: امروز که رفتم و تاسیسات بندری و ساحلی استان را دیدم، به این نتیجه قطعی رسیدم که هیچ راه و مسیر دیگری نمی‌تواند به تخلیه و انتقال کالاها و باری که در بنادر اینجا تخلیه می‌شود کمک کند و ضرورتا باید هر چه سریع‌تر راه‌آهن اینجا راه‌اندازی شود.

رئیس جمهور با بیان اینکه این گفتگوها و بازدیدها باعث شد که احداث خط‌آهن در بوشهر به یکی از اولویت‌های بنده تبدیل شود، افزود: نمی‌شود ما کالایی که در بنادر اینجا تخلیه می‌شود با کامیون‌هایی به دیگر نقاط کشور انتقال دهیم که گازوئیل لیتری 300 تومان دریافت می‌کنند، در حالی که این گازوئیل تقریبا لیتری 70 هزار تومان برای ما تمام می‌شود. شما نخبگان استان هستید و باید کمک کنید تا با هم‌فکری بهترین راه را برای توسعه بلندمدت و پایدار طراحی و اجرایی شود؛ ما اختیارات لازم را نیز در این زمینه به استان‌ها تفویض خواهیم کرد.

پزشکیان با بیان اینکه اگر کسی اراده کند مشکلی را حل کند کافی بیت فورد است آن باور و اعتقاد در وجودش به وجود بیاید، اظهار داشت: چرا باید ناامید بشویم؟ چرا تصور اینکه یکی دیگر باید بیاید مشکل ما را حل کند باید در ذهن‌مان به وجود بیاید؟ چرا باید مملکت ما با سخنرانی یک رئیس جمهور در آن سر دنیا همه چیزش به هم بخورد؟ چرا ما نباید بتوانیم مشکل‌مان را حل کنیم؟ چه کسی گفته آنها می‌توانند جلوی ما را بگیرند و ما نخواهیم توانست گلیم خودمان را از آب بیرون بکشیم؟ کافی است به این باور برسیم که ما می‌توانیم و آنها نمی‌تواند جلوی ما را بگیرد.

وی تاکید کرد: اگر این باور و اعتقاد در ما به وجود بیاید می‌توانیم راه پیدا ‌کنیم و نه تنها ناامید نخواهیم بود بلکه با قدرت در مقابل آنها می‌ایستیم و تلاش خواهیم کرد که به عزت و سربلندی که شایسته ملت‌مان است برسیم و آنها هم نمی‌توانند جلوی پیشرفت و ترقی ما را بگیرند.

رئیس جمهور لازمه تحقق سند چشم‌انداز ترسیم شده از سوی رهبری معظم انقلاب و اجرای حق و عدالت در جامعه را تغییر و تحول در نوع نگرش‌ها و مهارت‌ها دانست و تصریح کرد: اگر قرار باشد ما به همان شیوه های سابق عمل کنیم قطعا به این اهداف نخواهیم رسید و باید برای رسیدن به آن چشم‌انداز در خود تغییر ایجاد کنیم.

وی با بیان اینکه کسانی که امروز دم از مذاکره می‌زنند، همان‌هایی هستند که شدیدترین تحریم‌ها را علیه مردم ایران اعمال کرده‌اند. تمام راه‌های تعامل را بسته‌اند و از هر ابزاری برای تحت فشار قرار دادن کشور ما استفاده کرده‌اند، گفت: اگر واقعاً به‌دنبال مذاکره هستند، چرا سیاست‌های خصمانه خود را متوقف نمی‌کنند؟ این سیاست‌های دوگانه، برای ملت ایران آشکار شده است و دیگر نمی‌توانند با این فریب‌ها، ما را از مسیر خود بازدارند.

رئیس جمهور با بیان اینکه ایران ما، مردم ما، نخبگان و دانشمندان ما، شایسته جایگاهی بسیار والاتر از وضعیت کنونی هستند. اگر همه دست به دست هم بدهیم، اگر به ظرفیت‌های داخلی خود تکیه کنیم، این کشور را به قله‌های عزت و افتخار خواهیم رساند، گفت: دشمنان به‌دنبال آن هستند که ایران را در منطقه منزوی کنند، اما ما با تمام همسایگان خود روابط برادرانه‌ای داریم و این روابط را تقویت خواهیم کرد. همه کشورهای منطقه، برادران و دوستان ما هستند و اجازه نخواهیم داد که سیاست‌های تفرقه‌افکنانه دشمنان، بر روابط ما تأثیر بگذارد.

پرواز شبح سرگردان مهدی هاشمی معدوم در آسمان تهران/ چرا شبکه ترامپ به خیابان آمد؟

۸ بازديد

درست در روزهایی که ترامپ با نوشتن یک یادداشت پروژه فشار حداکثری را علیه مردم ایران کلید زده است، بقایای باند مهدی هاشمی معدوم به خیابان آمدند!


سرویس سیاست مشرق- فروردین سال ۱۳۶۰ و درست دو ماه قبل از شورش خیابانی منافقین، مهدی هاشمی که آن زمان همه‌کاره بیت قائم‌مقام رهبری بود، در دیدار با ابریشمچی و مسعود رجوی در بیت منتظری به سران نفاق توصیه کرده بود که منافقین اصول سازمان‌دهی خود را تغییر دهند.

سید مهدی معدوم گفته بود که نفاق باید شمشیرهای خود را تیز و کادرهایی تربیت کند که کینه‌ورز و خشن باشند و برای جنایت از شما دلیل آن را پرسش نکنند. سید مهدی هاشمی به سران منافقین گفته بود که عمر نظام دراز نیست و باید میلیشا خودش را آماده کرده و به خیابان بیاید، یک هفته پس‌ازاین دیدار نشریه مجاهد (منافق) ارگان خبری سازمان مجاهدین خلق در سرمقاله خود نوشت که روزگار خلق در حال تغییر است و نیرویی به‌واسطه خیابان به میدان می‌آید که حتی می‌تواند مسئله جنگ را نیز حل کند.

البته طرح مهدی هاشمی برای منافقین به یک فاجعه خونین تبدیل شد، دو ماه پس‌ازاین دیدار منافقین سلاح به سمت مردم گرفته و رودررو با امام (ره) قرار گرفتند، درنتیجه این کینه‌ورزی‌های عمیق بیش از ۱۷ هزار نفر به شهادت رسیدند.

 

سرنوشت تلخ و خونین حزب گونی!

در طول این سلسله جنایت‌ها منافقین از میان مردم هرکسی که ریش داشت یا عکس امام (ره) را درجایی از مغازه‌اش زده بود ترور کرده و کار به‌جایی رسید که امام (ره) دستور داد ریشه این مسئله کنده شود. البته مهدی هاشمی و بند جنایتکارش از این ماجرا قسر دررفته و توانستند رد خود را پنهان کنند.

البته سال ۱۳۶۶ پرده از جنایت‌های باند مهدی هاشمی برداشته شد، در آن زمان یک خبر مثل بمب ترکید که از داخل بیت حسینعلی منتظری گروهی دستگیرشده‌اند که کارشان قتل‌های مرموز در اصفهان و نیز فروش اطلاعات کشور به خارج بوده است، در آن روزگار مهدی هاشمی دسته‌ای راه انداخته بود که معروف به «حزب گونی» بود، به این عنوان که هرکسی که مخالفاشان بود را ربوده و به قتل می‌رساندند، این خبر وقتی به گوش امام (ره) رسید، ایشان دستور دادند با همه عناصر گروهک برخورد جدی شود!

در آن زمان منتظری به امام (ره) نامه نوشت که سید مهدی هرچه بود و شد بیست سال سنگ اسلام و انقلاب و امام را به سینه زد. او از خیلی از کسانی که مورد عفو امام قرارگرفته‌اند بدتر نیست... او هنوز طرفداران زیادی از حزب‌الله در جبهه بروها و افراد انقلابی دارد و اعدام او در روح آنان اثر بد باقی می‌گذارد!

 

سید مهدی هاشمی در دادگاه پیش از پیروزی انقلاب به جرم قتل آیت‌الله شمس‌آبادی

امام خمینی نیز در پاسخ و بدون در نظر گرفتن جایگاه منتظری نوشتند که سید مهدی قاتل است و حکمش اعدام، درنهایت هم اعدام اجرا شد، عجیب آنکه منتظری نیز پس از ناکامی از جلوگیری از این اعدام، موضع منتقدانه نسبت به‌نظام گرفت. البته امام (ره) پیش از اعدام سید مهدی هاشمی حجت را با قائم‌مقامش تمام کرده بود.

مرحوم روح‌الله حسینیان در این رابطه می‌نویسد:

بنده به‌عنوان قائم‌مقام دادستان انقلاب اسلامی تهران در وزارت اطلاعات با پرونده‌های بی‌شماری سروکار داشتم، ولی آن چیزی که اهمیت موضوع پرونده سید مهدی هاشمی را بیشتر کرد، دخالت شخص امام بود. حساسیت بیت فورد حضرت امام و پیش‌بینی‌هایی که ما واقعاً و تنها در زندگی سیاسی حضرت امام می‌بینیم. از این پرونده یک مسئله بااهمیتی جلوه‌گر شد و خصوصاً موانعی که می‌خواستند به این پرونده رسیدگی نشود، یعنی شخص آیت‌الله منتظری و قائم‌مقام رهبری بود که تلاشش بر این بود که پرونده مسکوت بماند و رسیدگی نشود. [۱]

همچنین مرحوم حسینیان درباره جنایات این گروهک نیز می‌نویسد:

یک روز آقای ری‌شهری با امام ملاقات داشتند. بعد از بازگشتشان من و آقای محسنی اژه‌ای و آقای اکبریان را که مدت‌ها معاون وزارت اطلاعات بود خواستند. رفتیم و ایشان فرمودند امام فرموده‌اند که روی سید مهدی هاشمی و باند او کارکنید. یادم هست که وقتی این حرف را شنیدم شوکه شدم، چون ذهنیتی که از سید مهدی داشتم، یک طلبه انقلابی و یک مقداری افراطی و رادیکال بود و تعجب کردم که امام چرا این‌چنین حساسیتی را نشان می‌دهند. در منزل آقای اکبریان جمع شدیم و بحث کردیم که باید چه‌کار کنیم. تصمیماتی هم گرفتیم، ولی موضوع را خیلی جدی نگرفتیم.

 

 

شهید آیت‌الله شمس آبادی در کنار شهید آیت‌الله محمد صدوقی و حجت‌الاسلام شیخ مهدی مظاهری
یک ماه بعد دوباره آقای ری‌شهری برای ارائه گزارش خدمت امام رسیدند و اولین سؤالی که امام مطرح کرده بودند این بود که برای پرونده سید مهدی هاشمی چه‌کار کردید؟ چون ما به آقای ری‌شهری گزارشی نداده و چیزی نگفته بودیم، ایشان گفته بودند که اجازه بدهید بررسی و در ملاقات بعدی خدمتتان عرض کنم. مجدداً ما را خواستند و به دفتر ایشان رفتیم و ایشان از ما پرسیدند که چه‌کار کردید؟ من شروع به صحبت کردم و گفتم واقعیت این است که کار جدی‌ای نکرده‌ایم. علتش هم این است که موضوع برای ما حل‌نشده که امام چرا این‌قدر روی این قضیه حساسیت به خرج می‌دهند؟

ما از همان‌جا برگشتیم و نشستیم و با این سه نفر از دوستان جلسه گذاشتیم و تصمیم گرفتیم اولین کاری که می‌کنیم، پرونده قبل انقلاب سید مهدی را از دادگستری اصفهان درخواست کنیم. وقتی‌که من به‌عنوان جانشین دادستان به رئیس دادگستری اصفهان نامه نوشتم، پرونده بلافاصله آمد که من خیلی هم تعجب کردم. معلوم بود که اصفهانی‌ها هم به خاطر فشارهایی که به آن‌ها آورده بودند، دنبال این بودند که هم پرونده را رد کنند و هم کمکی برای بررسی این پرونده شده باشد.

پرونده را مطالعه کـردم و دیـدم قضیه کاملاً جـدی اسـت و آن چیزی که در ذهـن ماست که سـاواک آقای شمس‌آبادی را به قتل رسانده، ذهنیت درستی نبوده است، اعترافات سید مهدی و همکارانش و قرائن و شواهد نشان می‌داد که قتل کار سید مهدی و دوستانش است. [۲]

 

۲۰ شهریور ۱۳۶۵ خانه تیمی متعلق به مهدی هاشمی کشف شد که شامل مقادیر قابل‌توجهی از اقلام غیرقانونی ازجمله، t.n.t، مواد منفجره، سیانور، اسلحه و خشاب، سند سری مربوط به وضع مالی دولت و... بود. مسئول این خانه تیمی بعد از بازداشت در اعترافات خود نوشته است که وسایل موجود در منزل، متعلق به نهضت‌های آزادی‌بخش است که زیر نظر مهدی هاشمی با حکم آیت‌الله منتظری فعالیت می‌کند.

به دنبال کشف خانه تیمی، امام دستور قاطع خود مبنی بر مجرم بودن مهدی هاشمی و دستگیری وی و پیگیری پرونده توسط وزارت اطلاعت را صادر کرد که با مخالفت آیت‌الله منتظری همراه شد. در آن زمان بنا به گزارش‌های متعدد وزیر اطلاعات به امام (ره)، منافقین در دفتر منتظری نفوذ کرده بودند، امام او را توصیه به تصفیه دفتر خودکرده اما منتظری این گزارش‌ها را دروغ و برساخته مخالفینش عنوان می‌کرد منتظری بعد از اعدام برادر دامادش تا مدتی قهر خانگی کرد.

 

سید مهدی هاشمی در محکمه پس از پیروزی انقلاب اسلامی

عجیب‌تر آنکه سال ۶۷ شکاف میان منتظری و امام (ره) شدیدتر شد، منتظری در اعتراض به اعدام‌های منافقین نامه‌ای محرمانه به امام نوشت، اما فرودین ۶۸ نامه سر از رادیو بی‌بی‌سی درآورد!

منتظری که پس از اعدام سید مهدی هاشمی، مواضعی منتقدانه داشت، همین موضوع بستر مناسبی برای گروهک نهضت آزادی شد تا او را از منتقد به معارض تبدیل کنند، بلافاصله با او ارتباط پنهانی برقرار کردند اتفاقی که امام (ره) از آن آگاه بود.

عبارات امام در نامه سال ۶۸ به منتظری جالب‌توجه است، رهبر فقید انقلاب اسلامی نوشته است:

ازآنجاکه روشن‌شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آن‌ها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده را ازدست‌داده‌اید. شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضع‌گیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. [۳]

با عزل منتظری ارتباط پنهانی نهضت با او آشکار و بیشتر شد و می‌توان ردپای نهضت را در مواضع و سخنرانی‌های او پیدا کرد، البته بعدها مشخص شد که بخش زیادی از عوامل انحراف منتظری به آلودگی بیتش بازمی‌گشته است، در خاطراتش نوشته است:

وقتی به آقای منتظری تذکر داده می‌شود که شما چرا این‌قدر اصرار دارید که به این پرونده رسیدگی نشود، ایشان می‌گوید من تحت‌فشار خانواده هستم؛ بنابراین خیلی تلاش کرد و بدبینی و کینه‌ورزی آقای منتظری نسبت به امام هم از همین پرونده آغاز شد؛ بنابراین حرف آقای منتظری نه منطقی بود و نه عادلانه.

دوستانی رفته بودند که برای ایشان توضیح بدهند و نسبت به پرونده، ایشان را توجیه کنند، آقای منتظری در پاسخ دوستان گفته بود که حالا مگر آقای شمس‌آبادی انقلابی بوده؟ حالا او را کشت که کشت. مگر اگر کسی انقلابی نبود، می‌شود او را به همین راحتی کشت؟ بنابراین آقای منتظری نه حساسیتی به قتل‌ها داشت، نه حساسیتی به جنایت‌هایی که این‌ها مرتکب شده بودند و تلاش هم می‌کرد که این پرونده مسکوت بماند و به آن رسیدگی نشود. [۴]

 

سرنوشت خیانت‌کارانی که پشت به انقلاب کردند

ماجرای سید مهدی هاشمی و باند جنایتکارش برای همیشه در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت و ضبط‌ شده است، اما به نظر می‌رسد این روزها و پس از روی کار آمدن ترامپ بار دیگر این جریان خیانت‌کار که علاوه بر قتل و کشتار به‌عنوان ستون پنجم نیز در جنگ تحمیلی فعال بوده است، دوباره سر از گور برداشته و فعال‌شده است.

اولین علائم بازگشت این موج مرده به انتخابات ریاست جمهوری اخیر بازمی‌گردد که در آن روزها اعضای باقی‌مانده باند در پوشش چند گروهک ضدانقلاب بیانیه تحریم انتخابات را امضاء کردند، در بیانیه آن‌ها نوشته‌شده بود که برای حل بحران‌های سیاسی در کشور باید مقاومت خودش را خلع سلاح کرده و با آمریکایی‌ها پیمان ببندد.

آن اطلاعیه در میان خبرهای انتخاباتی گم شد، اما سیگنال مهمی برای دشمن فرستاد و نشان داد ۴ دهه پس از فروپاشی سازمان ترور همچنان تشکیلات بقایای خود را حفظ کرده و روح خبیث و سرگردان معدوم مهدی هاشمی همچنان به خیانت به کشور در حال پرواز است، نشانه آن روز گذشته و در ماجرای یک فراخوان خیابانی از سوی عناصر وابسته به این گروهک بود!

درست در روزهایی که ترامپ با نوشتن یک یادداشت پروژه فشار حداکثری را علیه مردم ایران کلید زده است، بقایای باند مهدی هاشمی معدوم و اعضای بیت منتظری به عناصر خیابانی شبکه ترامپ به میدان آمدند تا صحنه با آشوب سازی را برای عملیات بعدی آمریکایی‌ها آماده کنند.

نکته جالب‌توجه آنکه این عملیات خیابانی با همراهی برخی اصلاح‌طلبان رادیکال و نیز اعضای گروهک غیرقانونی نهضت آزادی نیز همراه شده که حکایت از دوباره تکرار تاریخ دارد، حتی منافقین نیز در این عملیات به‌هم‌پیوسته سهم داشته تا نشان دهند باند معدوم مهدی هاشمی از همه ظرفیت‌های موجود استفاده کرده است، همکاری اردشیرامیرارجمند با این پروژه نشان داد که سرپل نفاق نیز با باند هدفی‌ها همراه است.

البته اجتماعی نشدن این ماجرا نشان داد که این گروهک جنایتکار بار دیگر در محاسبات خود اشتباه راهبردی کرده و دستش برای جابه‌جا کردن جای «جلاد و شهید» رو شده است، جان لیمبرت مسئول سابق بخش ایران در سیا اخیراً نوشته است که ترامپ قصد دارد با آدم‌های درجه شش به جنگ با ایران برود، همه زوایای این صحنه آشکار است!

حرف‌های احمدرضا رادان درباره "گارد آهنین نظام"/ در ستایش مردم ۲۲ بهمن: مردمی که اجباری نیامدند

۸ بازديد

"گرانی دارو" نخستین آزمون تخصصی دکتر پزشکیان است که باید دید نمره قبولی در رفع آن خواهد گرفت یا نه؟! برخی معتقدند این پدیده تلخ به کارنامه مدیریتی ظفرقندی، وزیر بهداشت نیز مربوط است.

 

 

حرف‌های احمدرضا رادان درباره "گارد آهنین نظام"

 

سردار احمدرضا رادان، فرمانده نیروی انتظامی، روز پنجشنبه گذشته طی سخنانی در همایش روسای پلیس امنیت اقتصادی کشور گفته است: پلیس امنیت اقتصادی باید آمادگی داشته باشد تا بتواند در سیاست گذاری نیز مداخله‌گر باشد.

او همچنین با اشاره به کشفیات اسناد جعلی گفته است: آیا باید فقط در کشف اسناد جعلی خوشحال بود یا اینکه با مسیرهای منتهی به جعل و چگونگی ورود به این مسیر نیز مقابله شود؟

به گزارش مشرق، رادان در ادامه تصریح می‌کند: سال ۱۴۰۴ پلیس امنیت اقتصادی باید نقش گارد آهنین نظام در مقابله با گانگسترهای اقتصادی را در خود تقویت کند. اولین و ویژه‌ترین اقدام –نیز- باید صیانت از امنیت اقتصادی فعالان و بنگاه داران کوشا و قانونمند باشد. ما حتی نباید بگذاریم که فرایندهای پیچیده اداری بخواهد آنها را اذیت کند.

فرمانده کل انتظامی کشور می‌افزاید: امروز دشمنان کشور این موضوع را دریافته‌اند که در هیچ جبهه‌ای نمی‌توانند در مقابل ما ایستادگی کنند جز در موضوع اقتصادی و تمام تمرکز خود را برای این موضوع به کار گرفته‌اند.[۱]

 

*سخنان هوشمندانه فرمانده ناجا بویژه در بخش تأکید بر حمایت و صیانت از فعالان اقتصادی قانونمند مصداق "عملیات ترکیبی و پیوست روانی در رویکردهای میدانی" است.

روشی علمی که در صورت همراه شدن با تضمین‌های اجرایی و رؤیت آثار آن توسط نیروهای عمل کننده و ارباب رجوع؛ تأثیرات شگرفی در گسترش ابعاد نتایج مطلوب مدیریتی خواهد داشت.

در بحث پلیس امنیت اقتصادی باید دانست همانطور که هیچ نیروی امنیتی دیگری اعم از اطلاعاتی یا نظامی نمی‌تواند جایگاه پلیس را در جامعه داشته باشد؛ در بحث امنیت اقتصادی نیز هیچ دستگاه دیگری نمی‌تواند از سطح تماس بالا، اشراف میدانی، گستردگی عملیاتی و قدرت عملکرد لحظه‌ای پلیس برخوردار باشد و این واقعیت‌ها نشانگر اهمیت جایگاه پلیس امنیت اقتصادی در ایجاد تکیه‌گاه و سکوی پرش برای فعالیت‌های اقتصادی قانونمند است.

آگاهی کامل یکان‌یکان پرسنل فراجای اقتصادی به این حقیقت و نیز توجه فعالان اقتصادی به تسهیل‌گری‌های فراجا برای آنها یک گام مهم برای پیشرفت قوّت اقتصادی در ایران است.

پیش از این، رئیس سازمان اطلاعات سپاه نیز در سخنانی از ورود این سازمان به حیطه رفع مشکلات اقتصادی و حمایت از دولت و بخش خصوصی در جهت رفع مشکلات معیشتی مردم خبر داده بود.

 

***

 

ارتباط گرانی دارو با مدیریت ظفرقندی چیست؟

"گرانی دارو" و یک آزمون تخصصی برای پزشکیان

 

کیانوش جهانپور، سخنگوی اسبق وزارت بهداشت در مصاحبه با جماران پیرامون وضعیت قیمت دارو و چشم‌انداز پیش روی آن گفته است: جنس ارزی که به دارو اختصاص داده می‌شد حداقل تا امروز با جنس ارزی که احیانا در نظر گرفته می شد برای واردات خودرو جنس متفاوتی است؛ یعنی ارزی که عمدتا به مواد اولیه دارویی تخصیص پیدا می کرد ارز ترجیحی بود، در صورتی که برای خودرو و خیلی از اقلام و کالاهای غیر اساسی چنین نبود.

او می‌افزاید: ولی به هر حال نرخ ارز ترجیحی تغییر کرده و بخش عمده‌ای از داروها و تجهیزات پزشکی نیز از شمول ارز دارو و ارز ترجیحی در حال خارج شدن هستند و قطعا اگر این اتفاق همزمان با اقداماتی نظیر قیمت گذاری به موقع و منطقی و واقعی در سازمان غذا و دارو همراه نشود و البته اقدامات حمایتی موردنظر برای مصرف کننده از طرف دولت رخ ندهد، به احتمال بسیار بالا در ماه های ابتدایی سال آتی با مشکلاتی مثل گرانی و بیش از کمبود آن کمبود و کمیاب بودن دارو و تجهیزات پزشکی مواجه خواهیم شد که این خبر خوبی نیست.

جهانپور تصریح می‌کند: امیدوارم برای پیشگیری از این اتفاق که قطعا رویداد مثبتی نخواهد بود؛ از سوی نظام سلامت که متولی این حوزه است تمهیداتی اندیشده شده باشد.

این مقام سابق وزارت بهداشت همچنین گفته است: اینکه ما فقط به طور خالص افزایش قیمت ارز را در نظر بگیریم و مثلا بگوییم فلان نهاده‌ی تولید افزایش قیمت پیدا کرده و ۱۰-۲۰ درصد افزایش قیمت دهیم واقعی نیست. به هر حال همه نهاده ها با توجه به واقعیت های اقتصادی، با تورم موجود در حال افزایش هزینه هستند به علاوه اینکه این بیت فورد موضوع هم اضافه می شود و لذا اینکه ما فقط آن میزان سهم افزایش قیمت ارز یکی از نهاده های تولید را بخواهیم در قیمت نهایی بیت فوردمحاسبه کنیم خیلی منطقی نیست.[۲]

 

*مقوله واضحی که طی چند ماه اخیر هشدارها و نگرانی‌های زیادی درباره آن ابراز شده مسئله گرانی داروست.

قضیه‌ای که برخی آگاهان در اشاره به آن از احتمال کمبود دارو در آینده نیز حرف زده‌اند.

دقت شود که اگرچه دو مقوله دارو و درمان در ایران به نسبت نرخ‌های جهانی ارزان هستند و این یکی از مثبتات بزرگ اقتصادی در ایران است که حتی فرصت‌های بزرگی مثل "رونق گردشگری سلامت" را نیز برای ایران ایجاد کرده لکن "گرانی بیقاعده" داخلی که اقتصاد و معیشت مردم را در ابعاد مختلفی دچار مشکل کرده هرگز قابل تحمل نیست و باید رفع شود.

دستگاه‌های متولی باید بدانند که معیشت مردم را نمی‌توان پذیرای شوک‌های اقتصادی بیقاعده فرض کرد و از همین رو افزایش قیمت‌ها باید معقول و متناسب با معیشت قشرهای کم‌درآمد باشد.

در مسئله تورم، تحریم و حتی گرانی قاعده‌مند نیز دولت جمهوری اسلامی وظیفه دارد با تدابیر و تصمیمات تسهیلاتی؛ اجازه صدمه به معیشت مردم را ندهد.

در عین حال باید دانست که مسئله گرانی دارو و درمان یک معضل جهانی در سال‌های اخیر است و عمده کشورها به نوعی با آن مواجه هستند.[۳]

گفتنیست، رئیس‌جمهور پزشکیان به تازگی دستوراتی را برای ورود به حل معضل گرانی دارو و درمان صادر کرده است که باید منتظر ماند و نتایج آنها را دید.[۴]

برخی محافل تحلیلی معتقدند انتقادبرانگیز شدن روند دارو و درمان طی چند ماه اخیر ربط مستقیمی به نحوه مدیریت ظفرقندی، وزیر بهداشت دولت جدید دارد و نمایندگان مجلس حتما باید مواضع شخص وزیر را در این باره مشخص و البته حلّاجی کنند.

 

***

 

در ستایش مردم ۲۲ بهمن: مردمی که اجباری نیامدند

 

محمدرضا تاجیک، از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب به تازگی در یادداشتی با عنوان "خاطره‌بازی با رویاهای ناکام" که پیرامون انقلاب اسلامی نوشته شده است، پس از ذکر مقدمه‌ای طولانی می‌نویسد: اگر امروز بسیاری مردمان از انقلاب خاطرۀ خوشی ندارند، ضرورتا بدان معنا نیست که روز و روزگار و منظر و نظرشان نسبت به رخداد انقلاب تغییر کرده، بلکه بیشتر بدین‌سبب است که آن‌چه به‌نام انقلاب تجربه کرده و می‌کنند، دیگر رخداد تغییر نیست، دیگر شیوه‌ای خاص برای زیست نیک و انسانی‌ و اخلاقی نیست، دیگر پیام‌آور عدالت و برابری و آزادی نیست، دیگر به هیچ نیاز آدمیان پاسخ نمی‌دهد، دیگر مجال بالارفتن پایینی‌ها و پایین‌آمدن بالایی را نمی‌دهد، دیگر مهلتی برای پژواک صداهای متفاوت و مخالف، و منطقه‌الفراغی برای کنش‌گری «غیر» نمی‌دهد.

به گزارش انصاف‌نیوز، او می‌افزاید: در این حالت، با بهره‌ای آزادانه از کوندرا، در واقع، این افراد نیستند که راه خویش را تغییر می‌دهند، بلکه تاریخ پساانقلاب است که به مسیری دیگر رفته، و حوزۀ کنش مردم را محدود به یک دایرۀ بسته کرده: آن‌ها از یک مراسم به مراسمی دیگر رهسپارند؛ مراسم‌هایی که قدرت مستقر برای بزرگداشت خویش (به‌نام انقلاب) ترتیب داده است. این‌گونه است که تاریخ انقلاب‌ها بعد از پیروزی دگرگونه و باژگونه و به توالی یا تکرارِ تکرار برخی مناسک و مراسم خشک و بی‌روح تبدیل می‌گردد، و این‌گونه است که انقلاب‌ها، فرزندان و رهبران و خود را می‌خورد.[۵]

 

*دقت شود که ما به دنبال توجیه اشکالات و یا انکار ضعف‌های موجود کشور نیستیم. اما نگاه واقع‌بینانه به این اشکالات بیانگر چند حقیقت مهم است که امثال تاجیک آنها را نادیده می‌گیرند.

نخست و مهمتر از همه اینکه با "بن‌بست" مواجه نیستیم و راه حل تمام این مشکلات در کوتاه‌مدت و دراز مدت وجود دارد. در واقع این ذات عدالتخواه، ضد دیکتاتوری و آرمانخواه ولایت فقیه و انقلاب اسلامی است که موجب فراخنای مسیر اصلاح در طول حرکت همیشگی انقلاب اسلامی شده است.

نکته دوم نیز "آگراندیسمان" یا بزرگنمایی و سیاه‌نمایی پیرامون مشکلاتی است که در کشور ما وجود دارد.

تقریبا عمده بزرگ‌نماها و سیاه‌نماها حاضر نیستند، بگویند که این مشکلات اولا به آن بزرگی که گفته می‌شود، نیست و ثانیا این مشکلات در تمام کشورهای جهان وجود دارد و فقط مخصوص به ایران و مردم ایران نیست.

حقیقت سوم مقایسه "آنچه بودیم و آنچه هستیم" است.

انگیزه انقلاب اسلامی همان اسلام بود. اسلامی ناب که در پرتو آن استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و اقتصاد شکوفه می‌دهد و در ریل تمدن‌سازی قرار می‌گیرد. ما هیچیک از اینها را در پیشاانقلاب نداشتیم و امثال تاجیک بعنوان خواص جامعه (ولو خواص بریده) باید شهامت طرح این مقولات را با مردم داشته باشند.

از این رهگذر به دستاوردهای پساانقلاب، بیان شجاعانه آنها در ابعاد مختلف و نگاه دقیق به ساحت و اندازه مشکلات روز کشور می‌رسیم که در مباحث پیشین بدان‌ها اشاره شد.

اکنون و با عنایت به این ۳ حقیقت آنگاه مشاهده می‌شود که ضرب سخنان تاجیک تا حد زیادی کاسته می‌شود و اصل بحث او که همان طرح انحراف انقلاب از مسیر خویش است بلاموضوع می‌شود.

کنایه تاجیک مبنی بر اینکه کنش‌های مردم محدود شده به مراسمی که قدرت مستقر برای بزرگداشت خویش ترتیب می‌دهد نیز همانند ادعای قبلی او یک کنایه بلاموضوع و ناواقعی است. چون حتی یک نفر از مردم نیز مجبور به حضور در هیچیک از این مراسم نیست. همچنانکه مجبور به حضور در انتخابات و... نیستند.

لکن وقتی این حضور بصورت میلیونی صورت می‌گیرد یعنی اکثریت تأثیرگذار مردم همچنان علاقمند به انقلاب اسلامی و حامی قدرت مستقر هستند.

خیز اصلاح‌طلبان رادیکال به خیابان به بهانه تجمع آدم‌کش‌ها!/ عطاالله مهاجرانی: مذاکره با ترامپ یک دستور العمل صهیونیستی است

۸ بازديد

سخنان مهاجرانی درباره ضررهای گفتگو با آمریکا جایی اهمیت دارد که او پیش از این پیشرو در تئوری ارتباط با غرب در دهه شصت در روزنامه اطلاعات بوده است!

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*********

برخی از چهره‌های اصلاحات از جمله عمادالدین باقی و مهاجرانی به نتیجه‌ای رسیده‌اند که نظام جمهوری اسلامی ایران نباید با آمریکا گفتگو داشته باشد.

روزنامه اعتماد در سرمقاله خود به قلم عطاالله مهاجرانی درباره این پروژه صهیونیستی نوشته است:

دقت در متن فرمان یا دستورالعمل اجرایی ترامپ تردیدی باقی نمی‌گذارد که ماهیت و جهت این دستورالعمل صهیونیستی است و با ادبیات نتانیاهو نوشته شده است.به نظرم موضع آیت‌الله خامنه‌ای در بیهوده دانستن و نفی مذاکره تصمیم و رویکردی خردمندانه و متناسب با دفاع از منافع و مصالح ملی است. البته شاهد یورش همه‌جانبه لشکر سایبری در فضای مجازی هستیم. به دلیل بالا رفتن نرخ دلار و طلا برای ملت ایران دلسوزی می‌کنند.

در ادامه این یادداشت آمده است:

در واقع می‌خواهند به التهاب دامن بزنند. خوشبختانه سخنان بسیار سنجیده و دقیق پزشکیان در راهپیمایی ۲۲ بهمن، باطل‌السحر پروژه یا دامی بود که پهن کرده بودند تا بتوانند دوباره از حاکمیت دوگانه سخن بگویند. بین نهادها و ارکان حکومتی در ایران شکاف ایجاد کنند. پزشکیان در بهترین موقعیت، صریح‌ترین سخنان را در دفاع از موضع رهبری بیان کرد. بدیهی است که امریکا و جهان از کشور ما یک‌صدا را شنیدند. کسانی که به تعبیر خودشان در شکاف زندگی می‌کنند دیگر نمی‌توانند دستاویزی برای نشان دادن دوگانگی در دولت و حکومت ایران بیابند.

 

البته با وجود تغییر نگرش برخی چهره‌های اصلاح‌طلب، هنوز هم بخش قابل‌توجهی از این جریان از پذیرش واقعیت سر باز می‌زنند. این افراد همچنان تلاش دارند که شکست سیاست‌های خود در قبال آمریکا را توجیه کنند و به‌نوعی، مسئولیت این شکست را بر گردن نظام بیندازند.

سخنان مهاجرانی درباره ضررهای گفتگو با آمریکا جایی اهمیت دارد که او پیش از این پیشرو در تئوری ارتباط با غرب در دهه شصت در روزنامه اطلاعات بوده است!

حزب اتحاد ملت از گروه‌های اقماری و رادیکال در جبهه اصلاحات این روزها سودای خیابان دارد، روزنامه آرمان امروز به نقل از دبیرکل این حزب نوشته است:

اوایل بهمن ماه بود که کارزار درخواست رفع حصر در پلتفرمی که به‌منظوربیت فورد ارائه مطالبات مدنی راه‌اندزای شده است، منتشر شد. ۱۵ سال بعد از اعمال حصر برای سه تن از فعالان اصلی انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، گروهی از این افراد خواستار رفع حصر آنان شدند. آذر منصوری رییس جبهه اصلاحات در واکنش به درخواست تجمع و حواشی بعد از آن در شبکه اجتماعی ایکس نوشت «چرا عده‌ای بدون مجوز و آزادانه هر جایی، حتی محیط‌های آموزشی و هر محلی که بخواهند تجمع و میتینگ برگزار می‌کنند، علیه رئیس جمهور و همراهانش شعار می‌دهند و مصونیت پولادین دارند، اما جمعی دیگر که از قضا از ایثارگران و جانبازان کشورند، قبل از برگزاری تجمعی مسالمت آمیز بازداشت می‌شوند؟».

در بخش دیگری از این گزارش آمده است:

حزب مجمع ایثارگران نیز در اعتراض به حصر و بازداشت برخی ایثارگران و معترضان بیانیه‌ای صادر کرد. بر اساس اعلام قبلی، برخی از داوطلبان برای برگزاری تجمع در روز ۲۵ بهمن ماه در مکان از پیش تعیین شده یعنی مقابل دانشگاه تهران حاضر شدند. این افراد نیز توسط نیروی انتظامی بازداشت شدند. در میان بازداشت شدگان نام دو تن از فرزندان آیت‌الله منتظری به چشم می‌خورد.

 

البته استفاده از عنوان ایثارگران برای چند نفر از اعضای سابق باند آدم‌کش مهدی هاشمی خلاف واقع و توهین به ایثارگران و رزمندگان محسوب می‌گردد، مروری بر اسامی افراد حاضر در فراخوان فوق نشان می‌دهد که منافقین، عناصر باند مهدی هاشمی معدوم و اعضای دفتر بیت منتظری را نمی‌توان ایثارگر نامید.

نکته مهم‌تر آنکه برخی احزاب اصلاح‌طلب با رادیکال کردن مواضع خود در حال فشار به رئیس‌جمهور برای تغییر موضع خود درباره مذاکره با آمریکا هستند، سخنان پزشکیان چنان به تندروهای چپی گران آمده که دست به هر اقدام انتحاری خواهند زد!

رؤیای پشت‌میزنشینی و "بیکاری شیک" جوانان/ کاسبی سیاسی با قتل دانشجوی دانشگاه تهران

۸ بازديد

"بی‌دولتی" در اقتصاد ایران پدیده‌ای است که نمی‌توان آنرا کتمان کرد و باید هرچه سریعتر برایش فکری کرد. بخش اعظم مشکلات معیشتی و گرانی‌ها ناشی از نبود نظارت و اقتدار دولت در اقتصاد است.

 

دلتنگی ابطحی برای کوی دانشگاه

 

خبرآنلاین گزارش داد: محمدعلی ابطحی، معاون دولت خاتمی و از دستگیرشدگان فتنه 88 به تازگی در یک توییت پیرامون حادثه کشته شدن یک دانشجوی کوی دانشگاه توسط زورگیرها نوشته است:

"فاجعه کشته شدن توسط زورگیران خیابانی که مقتول دانشجو بوده و می‌توانسته هر فرد دیگری هم‌باشد، دردناک بود. حس ناامنی عمومی جامعه را دچار شوک می‌کند. مسئولان امنیتی، اطلاعاتی، انتظامی، در این فضای بی تاب جامعه رسالت و وظیفه مهمی برای امنیت مردم دارند."[1]

 

*حادثه کشته شدن دانشجوی مظلوم دانشگاه توسط چند جیب‌بر بسیار تلخ است و پلیس باید مجرمان این حادثه را در اسرع وقت دستگیر کند تا به سزای عمل کثیفشان برسند.

لکن امثال ابطحی با نام نهادن "فاجعه" بر این حادثه و اطلاق صفت "بی‌تاب" به یک جامعه آرام که در شادترین ایام سال قرار دارد؛ قصد دارند از زندگی و پیکر این دانشجوی مظلوم هیزمی بسازند تا در آتشی که در خیابان می‌افروزند به کارشان بیاید.

و دانشجویان و خانواده‌ی دانشجوی مقتول و افکار عمومی باید مراقب این قضیه باشند.

مردم، رسانه‌ها و چشمان امنیتی جامعه باید مراقب دسیسه‌های اینچنینی برای ملتهب کردن آرامش ایران باشند.

بدتر از به قتل رسیدن آن دانشجوی مظلوم کوی دانشگاه؛ فریب خوردن و مفتون "بانیان آشوب" شدن است.

 

***

 

ریشه گرانی‌های بیقاعده و شدید از کجا آب می‌خورد؟

بی‌دولتی اقتصاد ایران و آسیب‌های آن

 

بیت‌ا... عبداللهی نماینده اهر در مجلس شورای اسلامی طی یک مصاحبه با ایلنا پیرامون افزایش نرخ دلار آزاد و گرانی‌های بیقاعده گفته است:

"خواسته ما این است که دولت، هم برای ما نمایندگان مجلس و هم برای مردم علت این موضوع را شفاف کند. قطعا این هفته مسئولین اقتصادی به ویژه وزیر اقتصاد باید به مجلس بیایند و توضیح داده و ما را قانع کنند که چه اتفاقی افتاده است که بازار اینقدر از هم گسیخته شده که هر روز اتفاقات بدی را در افزایش قیمت کالاهای اساسی، دارو، ارز، طلا و سکه شاهد هستیم."

او می‌افزاید: اگر بخواهیم بگوییم این موضوع مربوط به تحریم است، ما از قبل هم تحریم بودیم الان هم هستیم. موضوع خاصی پیش نیامده است. به همین دلیل منتظریم در هفته جاری مجلس شروع به کار کند بیت فورد و مسئولان اقتصادی دولت بیایند و توضیح بدهند و مجلس را در این خصوص قانع کنند. اگر مجلس قانع نشود، حتما به سمت استیضاح می‌رود. بحث این است که باید بیایند و توضیح دهند که چه اتفاقی افتاده است. باید بیایند و توضیح دهند که در این مدت بسیار کوتاه چه بلایی سر این اقتصاد آمده است.

این نماینده مجلس تصریح می‌کند: گویا اقتصاد کشور بی‌صاحب است...و برای افکار عمومی هم توضیح نمی‌دهند که چرا این وضعیت پیش آمده و در آینده چه خواهد شد و ما چه برنامه‌ای برای آینده داریم؟ حداقل انتظار مردم این است که دولت بیاید توضیح دهد که الان چه اتفاقی افتاده، چه برنامه‌ای دارد و در آینده چه خواهد شد.[2]

 

*بروز پدیده "بی‌دولتی در اقتصاد" که آسیب‌های آن از چند سال قبل در اقتصاد ایران و معیشت مردم ظاهر شده به دلیل عمل نکردن دولت‌ها به نقش نظارتی و حاکمیتی خویش در بازار است.

مثلا وقتی یک دولت قانون تعیین سقف برای اجاره‌بها را صادر می‌کند و حتی رئیس‌جمهور هم پای آنرا امضا می‌کند اما این قانون اجرا نمی‌شود؛ می‌توانیم، بگوییم شاهد "بی‌دولتی" هستیم.

بازار نیز با رصد این بی‌دولتی دچار تسرّی آسیب می‌شود و قیمت‌ها از کانال رقابتی و معقول اقتصادی وارد کانال غیر رقابتی، بیقاعده و سود پرستی می‌شوند.

کما اینکه می‌بینیم قیمت مسکن و اجاره طی 4 سال اخیر با جهش‌های بیسابقه و ظالمانه‌ای مواجه بوده است. صرفا به این دلیل که بازار مسکن خودش را پاسخگوی دولت نمی‌داند.

در همین زمینه می‌توان به اجرا نشدن دقیق قانون مالیات بر خانه‌های خالی نیز اشاره کرد که موجب شدت بیماری مذکور در بخش مسکن شده است.

غیر از این مثال که اشاره‌ای بود به اجرا نشدن یک قانون اقتصادی از سوی شخص دولت؛ همچنین باید به نبود نظارت کارای دولت بر بازار هم اشاره کرد که چگونه بازار را از حاکمیت و اقتدار تهی می‌کند و چنین بازاری دیگر برای قیمت‌های خود هیچ حد و مرزی را رعایت نخواهد کرد و اصطلاحا وارد فرایند جامپ قیمتی می‌شود.

دقت شود آنها که می‌گویند یک دست نامرئی هست که خود بصورت خودکار شروع به کنترل قیمت‌ها می‌کند نیز به فرایند جامپ قیمتی، مقرون به صرفه بودن خواب سرمایه به جای هزینه آن و همبستگی تمام صاحبان یک کالا یا یک خدمت در غیبت دولت نیز توجه ندارند که چگونه این رخداد موجب قتل رقابت و افزایش سطح عمومی یک قیمت می‌شود.

به سخن دیگر اینکه در یک اقتصاد بی‌دولت؛ رقابت قیمت‌ها دیگر بر سر جذب مشتری نیست. بلکه برای جذب سود بیشتر است و مشتری هم از آنجا که هیچ چاره‌ای ندارد و قیمت کمتری نمی‌یابد (چون کانال رقابت کشته شده است) مجبور به تن دادن به قیمت‌های گزاف و بیقاعده می‌شود.

در توضیح بیشترِ یک اقتصاد بی‌دولت باید اشاره کرد که قیمت‌های بازار این اقتصاد از هیچ قاعده دلاری، بازاری، تحریمی و تورمی پیروی نمی‌کنند و اصطلاحا چنین بازاری دچار "گرانی بیقاعده" است.

در یک اقتصاد بی‌دولت همچنین کشش تورمی نیز بیقاعده می‌شود و مثلا اگر مقولاتی مثل نرخ دلار آزاد یا قیمت نان یا نرخ سوخت دچار کشش تورمی هستند اما این کشش در هنگام بروز، تابع قاعده نیست و مثلا اگر بناست 4 درصد باشد به ناگاه 40 درصد خواهد شد!

در تمام توابع توضیح داده شده اگر دولت به صحنه بیاید و جای خالی نظارت و اقتدار خود را پر کند؛ آنگاه همه قیمت‌ها به کانال رقابتی باز خواهند گشت.

مطالبه عمومی مردم و "رأی خوب"؛ رمز بازگشت دولت و خروج اقتصاد از بیماری بی‌دولتی است.

در ذکر شاهد تاریخی و اسلامی برای جلوگیری از بروز پدیده بی‌دولتی در اقتصاد می‌توان به سیره امیرالمؤمنین علی(ع) اشاره کرد که گاهی در بازار کوفه با تازیانه قدم می‌زدند. این رفتار درست و عقلانی موجب جلوگیری از خروج قیمت‌ها از کانال رقابتی می‌شود.

ما پیش از این و از چند سال قبل در مشرق، گزارش‌های متعددی را درباره آسیب‌های پدیده بی‌دولتی در اقتصاد منتشر کرده‌ایم که در آرشیو قابل مطالعه است.

 

***

 

رؤیای پشت‌میزنشینی و بیکاری شیک 40 درصدی جوانان

 

علی ربیعی، چهره اطلاعاتی سابق و دستیار اجتماعی رئیس‌جمهور پزشکیان طی سخنانی در کارگاه تخصصی «جوان، جامعه و کنشگری اجتماعی» در جشنواره ملی اتفاق با اعلام اینکه تعداد افراد جوانی که شاغل و یا در حال مهارت آموزی و تحصیل نیستند در کشور ما به ۳۷ درصد رسیده است، خاطرنشان کرد: وقتی نرخ بیکاری جوانان به ۲ برابر نرخ بیکاری متوسط کشور برسد آژیر خطر است و بحران‌های اجتماعی رخ می‌دهد.

او با اشاره به اینکه جوانان جامعه ای می توانند موثر باشند که مهارت فنی و ارتباطی و اجتماعی کار تیمی داشته باشند، افزود: این موارد در بین جوانان ما کم است‌ و گویا سیاستگذاری‌ها و قوانین بر اساس انقلاب صنعتی اول است و ما در انقلاب صنعتی چهارم زندگی می‌کنیم.[3]

 

*روایت ربیعی از بیکاری جمعی نزدیک به 40 درصد از جوانان کشور؛ روایت اشک‌ها و لبخندهاست.

لبخند از بابت اقتصادی که توانسته از بحران بیکاری عمومی عبور کند و با تأمین معیشت حداقلی به پدیده "بیکاری شیک" برسد. (پدیده‌ای که به موجب آن، عمده کارجویان به دلیل امکانات اقتصاد و برخورداری از یک سطح معیشتی حاضر به پذیرش هر شغلی نیستند)

و اشک از بابت هدر رفت سرمایه جوانی کشور، وارد نشدن تمام استعداد انسانی مملکت به عرصه کار و سازندگی و مشکلاتی مثل ضرورت "واردات نیروی کار خارجی" که بواسطه پدیده بیکاری شیک بروز می‌یابد.

باید دانست که نرخ فعلی بیکاری عمومی در ایران تک رقمی و نزدیک به استانداردهای جهانی است. این موقعیت خوب که یکی از مثبتات اقتصادی ایران اسلامی است اما باید با پیوست‌هایی فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی نیز همراه شود تا جمعیت جوان و کارجوی ایرانی از فرهنگ غلط "کار پشت میزی" عبور کنند و وارد مهارت‌آموزی شوند. تا شاهد این حجم از بیکاری شیک نباشیم.

این فرهنگ غلط باید در کشور ما تغییر کند که مدرک تحصیلی به معنی شغل پشت میزی است!

کشور ما سالانه شاهد ورود حدود 1 میلیون نیروی متقاضی جدید به بازار کارجویی است و این در حالی است که درصد بسیار کم، ناچیز و محدودی از مشاغل کشور که سالانه ایجاد می‌شوند مشاغل پشت‌میزی هستند.

در زمینه فرهنگ‌های غلطی که رهزن مهارت‌آموزی جوانان عزیز شده‌اند همچنین باید به فرهنگ غلط "تمنای درآمد بالا" نیز اشاره کرد.

به هر حال در یک اقتصاد؛ تمام مشاغل دارای درآمدهای بالا نیستند و در عین حال یک نفر هم باید عهده‌دار آنها بشود. آن شهروندی هم که خواستار درآمد بیشتر است باید از طریق کار دوم، مشاغل خانگی، مشاغل شخصی و یا کسب تخصص و مهارت ویژه اقدام کند و البته فضای این کار هم از سوی حاکمیت عدل اسلامی برای او فراهم باشد.

مع‌الوصف احراز تمام مشاغل کشور؛ نیاز بزرگ اقتصادی است و در صورتی که همه به دنبال کسب درآمدهای بالا باشند؛ همین نتیجه فعلی رخ می‌دهد که حدود 40 درصد قشر جوان کشور بیکارند و اقتصاد ما در فرایند لزوم واردات نیروی کار قرار گرفته است.

دقت شود که مثلا حتی شخص آقای ربیعی هم در ورک‌شاپی شرکت می‌کند که به جای مهارت‌آموزی و ترویج فرهنگ صحیح برای جوانان بر کلّیاتی از قبیل جامعه و کنشگری اجتماعی اشاره دارد که با وضوع موجود ما همتراز نیستند.

پر واضح است که ترویج یک نگاه صحیح به مقوله اشتغال و بیکاری شیک؛ نیازمند اصلاح دیدگاه همه ارکان جامعه اعم از مردم و مسئولان است.