اخبار مهم

اخبار مهم

محمد ضیف؛ میهمان خدا

۱۱ بازديد

حاج‌قاسم چند ماه قبل از شهادتش در پاسخ به یکی از نامه‌های محمد ضیف، او را «برادری عزیز»، «شهید زنده» و «مقاومی شجاع» نامید و برای او نوشت: دفاع از فلسطین افتخاری برای ما محسوب می‌شود.


به گزارش مشرق، مهدی بختیاری کارشناس مسائل نظامی و دفاعی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: «حُطَّ السّیف قِبال السّیف إحنا رجال محمد ضیف»؛ این یکی از پرتکرارترین شعارهای مردم فلسطین بویژه در غزه طی چند ماه اخیر است. معنای جمله این است: «شمشیر در برابر شمشیر، ما مردان محمد ضیف هستیم». «محمد ضیف» که بود که این همه جوان فلسطینی زیر بمباران‌ها و آتش سنگین اسرائیل در غزه طی ۱۶ ماه، خودشان را شاگردان و نیروهای او می‌دانستند؟

«محمد دیاب مصری (ابوخالد)» چند سال در صدر لیست ترور گروه‌های اسرائیلی از جمله شاباک (مسؤول امنیت قومی رژیم اشغالگر) قرار داشت. محمد سال ۱۹۶۵ در اردوگاه پناهندگان فلسطینی در خان‌یونس (جنوب غزه) متولد شد و - به گفته یکی از مسؤولان حماس - از آنجا که هیچ‌گاه در یک مکان آرام نمی‌گرفت، به ضیف (میهمان) شهرت یافت. خانواده‌اش اهل «عسقلان» بودند و خود او در نوجوانی جذب اخوان‌المسلمین شد و همزمان با تحصیل در دانشگاه اسلامی غزه، در فعالیت‌های مبارزاتی نیز شرکت می‌کرد و در آغاز انتفاضه اول به صفوف جنبش حماس پیوست. ضیف از جمله افراد وابسته به حماس بود که سال ۱۹۸۹ دستگیر و به چند ماه زندان محکوم شد. سال ۱۹۹۳ پس از شهادت «عماد عقل»، ضیف فرماندهی شاخه نظامی حماس در غزه را بر عهده گرفت و اندکی بعد، با نظارت فرمانده‌اش (شهید یحیی عیاش) عملیات‌های بزرگی را در کرانه باختری نیز هدایت کرد.

* صدرنشین لیست ترور

در مقطع فرماندهی شهید یحیی عیاش (مهندس اول) بر گردان‌های عزالدین قسام، ضیف از جمله شاگردان خاص او بود و آموزش‌های مهم نظامی؛ از طراحی عملیات تا ساخت بمب را نزد او آموخت بت فوروارد و وقتی عیاش سال ۱۹۹۶ به شهادت رسید، این ضیف بود که سلسله عملیات‌هایی را برای انتقام خون فرمانده خود طراحی کرد و طی چند ماه، بیش از ۶۰ کشته روی دست صهیونیست‌ها گذاشت.

با نقش‌آفرینی او در حماس - بویژه سال ۱۹۹۷ که اسرائیل او را به دست داشتن در هلاکت چند نظامی خود متهم کرد - در صدر لیست ترور نشست. سال ۲۰۰۲ پس از اینکه جنگنده‌های اسرائیل با پرتاب یک بمب یک تنی در محله پرجمعیت «الدرج» (یکی از محلات غزه) «صلاح شحاده» فرمانده وقت گردان‌های عزالدین قسام را به شهادت رساندند، فرماندهی شاخه نظامی حماس بر عهده ضیف قرار گرفت. ارتقای توان نظامی حماس بویژه در حوزه موشکی در دوران فرماندهی ضیف و البته نقش‌آفرینی موثر معاونش شهید «عدنان الغول» (پدر موشکی فلسطین) عملی شد.

به گفته یکی از نزدیکانش، محمد ضیف از هیچ وسیله فنی و تکنیکی جدید استفاده نمی‌کرد و فعالیتش کاملاً محرمانه بود. تا پیش از شهادت، از او فقط ۳-۲ عکس وجود داشت که لااقل مربوط به ۳۰ سال پیش است و جز موارد بسیار اندک در رسانه‌ها ظاهر نمی‌شد. با این حال ابوخالد ۵ بار هدف ترور قرار گرفت و گفته می‌شود در جریان این ترورها به یک چشم و یک پای وی آسیب جدی رسید. ضیف یک بار هم جولای ۱۹۹۸ از کمین نیروهای گردان ۵۰ «ناخال» ارتش اسرائیل گریخت. اما نخستین عملیات جدی صهیونیست‌ها برای حذف ضیف ۲۲ آگوست ۲۰۰۱ انجام شد؛ زمانی که وی به همراه برخی دیگر از فرماندهان حماس از جمله عدنان الغول و صلاح شحاده در یک ساختمان حضور داشتند.

۲۶ سپتامبر ۲۰۰۲، بالگرد آپاچی اسرائیل ۲ موشک هلفایر به خودروی ضیف در محله «شیخ رضوان» غزه شلیک کرد اما پس از چند ساعت که سیستم امنیتی اسرائیل اطلاعات متناقضی درباره سرنوشت او دریافت کرد، مشخص شد ابوخالد زنده مانده اما بشدت مجروح شده است. یک سال بعد، باز هم صهیونیست‌ها موشکی به یک ساختمان شلیک کردند که محل جلسه ضیف و برخی سران حماس نظیر شهیدان «اسماعیل هنیه»، «عدنان الغول» و «شیخ احمد یاسین» در طبقه پایین آن بود اما آسیبی به آنها نرسید. ۱۲ جولای ۲۰۰۶ بر اثر حمله جنگنده‌های اسرائیلی به خانه‌ای که ضیف در آن اقامت داشت، بار دیگر بشدت مجروح شد به طوری که «آوی دیختر» رئیس سابق شاباک گفت: «محمد ضیف دیگر کار نمی‌کند و از کار افتاده و فلج است». ضیف اما باز هم پس از طی مراحل درمان به غزه برگشت.

۲۲ ژوئیه ۲۰۱۴ این بار ارتش اسرائیل منزل خود ضیف را هدف موشک قرار داد که علاوه بر مجروحیت وی و شهادت همسر و ۲ فرزندش (ساره ۳ ساله و علی ۷ ماهه) منجر شد.

* شهید زنده

«ابوخالد» یک بار سال ۱۹۸۹ وقتی ۲۴ ساله بود، به همراه برخی دیگر از نیروهای حماس دستگیر شد اما اندکی بعد او را رها کردند و نمی‌دانستند جوانی که هیچ نکته مشکوکی در پرونده‌اش ندارد، ۳۵ سال بعد به بزرگ‌ترین دشمن اشغالگران تبدیل خواهد شد و عملیاتی مانند «توفان الاقصی» را به همراه مجاهد بی‌نظیر شهید «یحیی سنوار» طراحی و اجرا خواهد کرد که ارکان امنیت در ساختار رژیم صهیونیستی را منهدم می‌کند.

محمد ضیف مهم‌ترین فرمانده فلسطینی تحت تعقیب جوخه‌های ترور ارتش رژیم بود که ارتباط زیادی با فرماندهان جبهه مقاومت بویژه سردار شهید سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی داشت.

حاج‌قاسم چند ماه قبل از شهادتش در پاسخ به یکی از نامه‌های محمد ضیف، او را «برادری عزیز»، «شهید زنده» و «مقاومی شجاع» نامید و برای او نوشت: «دفاع از فلسطین افتخاری برای ما محسوب می‌شود و از این وظیفه در مقابل متاع دنیا چشم‌پوشی نخواهیم کرد. دوستان فلسطین دوستان ما هستند و دشمنان فلسطین دشمنان ما و این سیاست ما بوده و خواهد بود. دفاع از فلسطین مصداق دفاع از اسلام است و هر که ندای شما را بشنود و توجهی نکند، مسلمان نیست. فجر پیروزی به یاری پروردگار نزدیک خواهد بود. امیدواریم خداوند به ما توفیق حضور در کنار شما را بدهد و ما را به آرزوی‌مان؛ شهادت در راه فلسطین برساند.»

* توفان ۷ اکتبر

ضیف اگرچه در طول چند دهه توانست بخوبی گردان‌های قسام را فرماندهی کند و خودش نیز طراح عملیات‌های موشکی، اسیرگیری و حفر تونل در نوار غزه بود اما شاهکارش را ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به نمایش گذاشت و با طراحی و اجرای عملیات توفان الاقصی، بزرگ‌ترین ضربه امنیتی‌- اطلاعاتی تاریخ نکبت‌بار صهیونیست‌ها را به آنها وارد کرد.

در نخستین ساعات روز شنبه ۱۵ مهر عملیات بزرگ توفان الاقصی با پیام صوتی محمد ضیف آغاز شد؛ فرمانی که در آن گفت: «حالا وقت جارو کردن اشغالگران است».

ابوخالد در همان روزهای اول جنگ، پیامی مهم صادر کرد و سران کشورهای عربی و اسلامی را به چالش کشید و به آنها یادآور شد هیچ کاری برای فلسطین نکرده‌اند و از همه مجاهدان، رزمندگان و آزادگان جهان خواست با هر چه دارند، بیرون بیایند و با اشغالگران بجنگند، چرا که «باید صهیونیست‌ها را از فلسطین جارو کرد».

* میهمان خدا

۱۳ جولای ۲۰۲۴ - ۲۳ تیر ۱۴۰۳، جنگنده‌های ارتش اسرائیل ۵ بمب یک تنی را روی محله «المواصی» ریختند و اعلام کردند این بمباران سنگین برای زدن محمد ضیف انجام شده است.

همان موقع می‌شد حدس زد ضیف در آن عملیات به شهادت رسیده است اما حماس چند ماه بعد ـ پریروز ـ خبر شهادت فرمانده شاخه نظامی خود را تایید کرد. پس از آن بمباران بی‌سابقه، از قول یکی از روزنامه‌نگاران اسرائیلی نقل شد «اگر ضیف از این انفجار بزرگ هم جان به در برده باشد، دیگر هرگز نخواهد مُرد» اما درست‌تر آن بود که بگوید محمد ضیف حتی اگر شهید هم شده باشد، هرگز در ذهن و قلب مبارزان فلسطینی نخواهد مُرد، همان طور که «یحیی سنوار» نمُرد، همان طور که فرماندهان دیگر نمُردند و هر کدام به صدها نفر مثل خود تبدیل شدند.

روایتی از اشراف امنیتی سازمان اطلاعات سپاه/ کالابرگ نه! شاید بسته معیشتی

۹ بازديد

شعار گفتمانی "نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی" هرگز ناقض اصل استقلال کشور و یا روابط دیپلماتیک و راهبردی نیست. بلکه این شعار گرامی به معنای نفی شرق‌زدگی و غرب‌زدگی است.

کالابرگ ماه رمضان به بسته معیشتی تبدیل شد!

کالابرگ نه! شاید بسته معیشتی

 

سیدحمید پورمحمدی، رئیس سازمان برنامه و بودجه در مصاحبه با ایلنا درباره ارائه کالابرگ الکترونیکی تا ماه مبارک رمضان پیرو تاکید رئیس مجلس گفت: بودجه سال آینده از یک فروردین لازم‌الاجرا می‌شود و بعد از ابلاغ هر چه قانون‌گذار تصمیم گرفته و تصویب کرده باشد اجرا می‌شود اما در سال جاری ان‌شاالله برای دهه فجر یک بسته معیشتی داده می‌شود.[۱]

 

*سخنان مبهم پورمحمدی در حالی است که میدری، وزیر کار اخیرا وعده داده بود که تا ماه مبارک رمضان کالابرگ الکترونیکی به دهک‌های پایین ارائه خواهد شد. او در عین حال اشاره داشت که اگر مبلغ ۱۵ همت؛ بودجه در نظر گرفته شده برای قانون کالابرگ (تا قبل از ماه مبارک) افزایش یابد آنگاه می‌توان کالابرگ را به سایر قشرها نیز اعطا کرد.[۲]

لازم به اشاره است که رئیس مجلس از مدتی قبل ضمن تأکید بر ارائه کالابرگ تا آغاز ماه مبارک رمضان همچنین تصریح داشته که مواردی از لوازم خانگی هم باید تحت پوشش این کالابرگ باشد و مردم نباید بیش از اضافه شدن درآمد سالیانه‌شان هزینه تلاطم‌های تورمی را بپردازند.[۳]

در این میان البته تأکیداتی نیز وجود دارد مبنی بر اینکه لمس دستاوردهای قانون خوب کالابرگ منوط به فراگیری و پوشش‌یابی آن برای اکثریت دهک‌های جامعه (اقلا ۷ دهک) است و اجرای مرحمتی و محدود این طرح موجب می‌شود کلیت اقتصاد ایران از مواهب خوب آن محروم بماند.

صحبت‌های رئیس سازمان برنامه و بودجه مبنی بر اینکه کالابرگ ماه رمضان تبدیل به بسته معیشتی شده؛‌ بر ابهامات این فضا افزوده است.

دقت شود که در این زمینه تجربه تلخ اجرای ناقص قانون کالابرگ در زمان قبلی نیز وجود دارد که چگونه هیچ اقبالی را در میان مردم برنیانگیخت و گرهی را از معیشت جامعه وا نکرد.

 

***

 

فهم ناقص از شعار "نه شرقی، نه غربی"

 

حسن هانی‌زاده، کارشناس روابط بین‌الملل به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا اظهار کرده است:

"یکی از شعارهای کلیدی و محوری جمهوری اسلامی ایران بعد از پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، شعار «نه شرقی نه غربی» است. ایجاد توازن بین شرق و غرب و اتخاذ سیاست مستقل ایران بدون تکیه بر کمک‌ قدرت‌های شرقی و غربی، بخشی از مولفه‌های مهم جمهوری اسلامی ایران است. ایران تنها کشوری است که بت فوروارد توانسته بدون تکیه بر قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، با تکیه بر امکانات بومی خود، استقلال ملی و اسلامی خود را حفظ کند. به همین دلیل، جمهوری اسلامی ایران علیرغم رابطه‌ای که با برخی کشورها مانند روسیه و چین دارد، تمایل دارد که همچنان شعار «نه شرقی نه غربی» را حفظ کند و بتواند با حفظ استقلال خود به عنوان یک قدرت سوم در تعاملات بین‌المللی مطرح شود."[۴]

 

*گوینده محترم این اظهارات گویا معنای شعار گفتمانی "نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی" را به درستی فهم نکرده است که مدعی شده ایران علیرغم رابطه با روسیه و چین اما تمایل دارد استقلال خود را حفظ کند!

در واقع فرد گوینده متوجه نیست که رابطه داشتن با فلان کشور و بهمان حاکمیت ناقض استقلال و شعار اصولی "نه شرقی، نه غربی..." نیست.

بلکه این شعار گفتمانی به معنای نفی وابستگی و ضدیت با غرب‌زدگی و شرق‌زدگی است. چه اینکه نه امام راحل بعنوان بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و نه هیچیک از پیشروان نهضت انقلاب اسلامی نمی‌گفتند که به دلیل شعار نه شرقی، نه غربی؛ نباید با هیچ کشوری در غرب و شرق جهان در ارتباط باشیم.

به سخن دیگر اینکه ایران اسلامی می‌تواند با همه کشورهای مشروع جهان ارتباط داشته باشد و در عین حال غرب‌زده و شرق‌زده هم نباشد. و این همان اصل شعار "نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی" است.

یعنی این شعار گرامی و ترجمانی؛‌ با روابط اصولی یا راهبردی ایران با هیچ کشوری دیگری در تضاد نیست و حفظ استقلال کشور هم مغایر این ارتباطات نیست.

پس این سخن صحیح نیست که "ایران ضمن ارتباط با شرق قصد حفظ استقلال خود را هم دارد" زیرا این گزاره‌ها ناقض یکدیگر نیستند.

دقت شود که داشتن تصور غلط از یک شعار؛ موجب قربانی شدن فرصت‌ها و دستاوردهای بسیاری می‌شود.

 

***

 

روایتی از اشراف امنیتی سازمان اطلاعات سپاه

 

سردار حمید بزم‌شاهی، دبیر اشراف فرماندهی کل سپاه و دبیر جشنواره مالک اشتر سپاه پاسداران طی سخنانی در نشست خبری با رسانه‌ها به مناسبت برگزاری چهاردهمین جشنواره مالک اشتر به کارنامه و عملکرد سازمان اطلاعات سپاه اشاره کرده و گفته است:‌ در بخش اطلاعات سپاه که یکی از بخش‌های حساس و تاثیرگذار بر امنیت کشور است، علاوه‌بر اینکه با گروهک‌ها مسلح تروریستی درون و برون‌مرز برخورد می‌شود و شبکه‌های جاسوسی نیز دستگیر می‌شوند، برخورد با عناصر گروهک‌های تکفیری نیز در دستور کار سازمان اطلاعات سپاه است و با بیش از ۲۰۰ نفر از آنان برخورد و تعیین تکلیف انجام شده است. در سال ۱۴۰۲ نیز حداقل ۳ گروه و تیم تروریستی تحت ضربه قرار گرفتند و پیش از اقدام دستگیر شدند.

به گزارش ایسنا، او می‌افزاید: همچنین استعلام امنیتی نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان در یک سامانه منسجم از سوی سازمان اطلاعات سپاه به‌خوبی و با دقت انجام شد.[۵]

 

*آشنایی مردم و جوانان با عملکرد و کارنامه سربازان گمنام امام زمان یک ضرورت اجتماعی، انقلابی و تمدنی است.

عملی که باید در پیوست اقدامات امنیتی انجام شود تا جامعه متوجه نعم خویش باشد و بر گرداگرد آنها حصار گفتمانی بسازد.

البته دقت شود که بیان این عملکرد و اشاره به آن دارای اسلوب خاصی است که آگاهان مسئله بدان واقف‌اند. لکن قبل از اسلوب‌دانی؛ بحث الزام اطلاع‌رسانی در قبال این مسئله است که باید در ذهن خواص، نیروهای محترم امنیتی و مردم نهادینه شود.

الزام گمنامی و لزوم بیان دستاوردها؛ نقطه عطفی ظریفی است که در فعالیت‌های امنیتی کلان باید به آن توجه شود.

بدیهیست هنگامی که نهاد امین جامعه (مثل نهادهای امنیتی) روایت درست را به جامعه منتقل نکند؛ آنگاه در همین زمینه روایتی ساخته خواهد شد که مطابق واقعیت نیست!

واکنش یک عضو حزب کارگزاران از حملات سازمان‌یافته به مسئولان نظام/ اصلاح‌طلبان رادیکال: با ترامپ درباره موشک‌ها قمار کنید!

۷ بازديد

انبوهی از اطلاعات نشان‌دهنده این است که جریانی مشکوک در داخل و حلقه جنگ‌طلبان خارجی به اجماعی رسیده‌اند که هدف نهایی آن پروژه تخریب اقلیم و اتمسفر ایران است!

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*********

افزایش حملات سازمان یافته به نهادهای مختلف کشور این‌بار به قوه قضائیه رسیده و اژه‌ای در مرکز آن است. روزنامه‌های کارگزاران در یادداشتی به قلم محمد عطریانفر تحلیل خاصی از ماجرا داشته و نوشته است:

آن‌طور که در حق دولت جفا می‌شود، نسبت به دستگاه قضایی کمتر هجمه صورت می‌گیرد. فکر می‌کنم این مساله بیشتر از آنکه ناشی از فهم حمله‌کنندگان باشد، ناشی از ترس آنهاست. به این معنا که تندروی بیش از حد، ممکن است دستگاه قضایی را تحت ‌تاثیر قرار دهد. اما به هر حال هر دستگاهی که درحال خدمت به این کشور است باید در یک حاشیه امن قرار بگیرد تا به دور از هیاهوها، ناهنجاری‌ها و رفتارهای تند، بتواند تکالیفش را در حق مردم ایفا کند.

در بخش دیگری از این یادداشت آمده است:

اگر امروز نسبت به آقای اژه‌ای این جفا را می‌کنند که امری ناجوانمردانه و غیرپذیرفته است و اگر هم یک روز علیه دولت یا یکی از دستگاه‌ها چنین حملاتی را دارند، توصیه این است که به هر حال هر کسی که می‌تواند روی این افراد موثر واقع شود، از منظر رویکردهای اجتماعی و سیاسی به این افراد تذکری بدهد. این افراد را باید به این باور رساند که فرصت‌ها را برای انجام تکالیف و مسئولیت‌های اجرایی مقامات و دستگاه‌های اجرایی تیره‌وتار نکنند.

 

انبوهی از اطلاعات نشان‌دهنده این است که جریانی مشکوک در داخل و حلقه جنگ‌طلبان خارجی به اجماعی رسیده‌اند که هدف نهایی آن پروژه تخریب اقلیم و اتمسفر ایران به امید براندازی سخت است. راه‌حل عبور از این وضعیت ایجاد وحدت رویه در برابر نفوذ داخلی و دشمن خارجی است.

مذاکره با آمریکا سوژه داغ در میان رسانه] ای اصلاح‌طلب است و بازار جالبی دارد، تا جای که برخی اصلاح‌طلبان معتقدند تا دیر نشده باید با ترامپ گفتگو کرد؛ روزنامه اعتماد دراین‌باره نوشته است:

طرف ایرانی نیز خواسته‌های مشخصی دارد که باید لغو همه تحریم‌ها، اعم از اولیه و ثانویه، در راس آن باشد. ویژگی ترامپ این است که ذهنی ساده و بسیط دارد و همه امور را ساده بت فوروارد می‌بیند و می‌خواهد. با توجه به پیچیدگی امور، به هر حال متنی تفصیلی لازم خواهد بود که همین برجام ۹۴ می‌تواند همچنان مبنای خوبی برای متن جدید باشد.

در بخش دیگری از این گزارش آمده است:

از نظر محتوا به نظر می‌رسد که برنامه هسته‌ای ایران در مرکز توجه قرار خواهد داشت و ممکن است مسائل منطقه‌ای و موشکی برای او دیگر اهمیت چندانی نداشته باشد، چراکه احتمالا طرف‌های غربی و نیز اسراییل تصور می‌کنند که با ادعای تضعیف حماس و حزب‌الله و سقوط دولت بشار اسد در سوریه و دشوار شدن دسترسی ایران، مسائل منطقه‌ای دیگر اهمیت سابق را ندارد.

 

تنها از ذهنی ساده بر می‌آید که مذاکرات از نگاه آمریکا را محدود به هسته‌ای دیده و آن را کانالیزه کند، تجربه به ما نشان داده است که ترامپ و تیم امنیتی او در درک موضعات چند جانبه هستند نه یک بعدی!

اخبار نشان می‌دهد که تیم ترامپ در حال اعتبار بخشی به مسائل نظامی است تا برای امتیازگیری پای میز مذاکره دست بازتری داشته باشد.

در حالی که دستگاه دیپلماسی درباره ترامپ اعتقاد به ابهام در فضا دارند، چراغ سبز اصلاح‌طلبان و ساده سازی این جعبه سیاه چیزی جز قمار دوباره روی یک میز قدیمی نیست.

آنها با اشک می‌جنگیدند

۷ بازديد

حکمت‌هایی در مراسم تشییع پیکر سید حسن‌نصرالله وجود داشت که مدت‌ها باید گفته شود.
به گزارش مشرق، سعید آجورلو مدیر مسوول روزنامه صبح نو طی یادداشتی درباره یک روز تاریخی و یک جمع دوست‌داشتنی در ورزشگاه بیروت نوشت: حکمت‌هایی در مراسم تشییع پیکر سید حسن‌نصرالله وجود داشت که مدت‌ها باید گفته شود.

غم بود اما پایان نبود

۱: معمولا مراسم تشییع پیکر مراسم حزن، اندوه و عزاداری است. تا بوده هم همین بوده. غم هر قدر بزرگ‌تر هم باشد، این اندوه بیشتر و بیشتر می‌شود و برای فرد عزادار جز ناامیدی و استیصال چیزی نمی‌ماند. در تاریخ این‌گونه بوده. غم، اساسا جان و روح انسان را می‌گیرد و راه تسلیم را پیش رویش می‌گذارد. انسان غمگین و حزین در شرایط معمول منفعل و تسلیم است؛ اما در مراسم تشییع پیکر سید حسن نصرالله این‌گونه نبود. هم حزن، اندوه و حسرت بود هم قدرت و امید. مردم عزادار سید حسن و سید هاشم، اندوهگین بودند؛ اما تسلیم و ناامید نبودند. در فراغ شهید نصرالله اشک می‌ریختند، داغ داشتند؛ اما نه از جنس داغ‌هایی که انفعال می‌سازد. این دقیقا همان میراث تشیع است. مگر می‌شود که اشک ریخت، شیون کشید؛ اما قدرتمند بود؟ بله، می‌شود. چون عاشورا جز این نبود. سنت عاشورا یعنی چون زینب (س) اندوهگین، حزین و داغدار باشی؛ اما دشمن هنوز از تو بترسد و ترس یزید درست بود، چون عاشورا تمام نشد، چون سنت عاشورایی از غم، شکوه و حماسه می‌سازد و طبیعی است که یاران اباعبدالله پس از بیش از یک هزاره همچنان از غم، قدرت بسازند. شیعه در طول تاریخ کم از این داغ‌ها ندیده؛ اما نایستاده، چون فقط با اسلحه نمی‌جنگد، با قلب و ذهن و وجودش هم می‌جنگد و برای همین در غم هم در حال مقاومت است. در تقیه، مصالحه و جنگ همچنان در حال مقاومت است. از راه و مسیر خارج نمی‌شود، حتی اگر ضربه سنگین باشد که بود. ضربه سید حسن سنگین و طاقت‌فرسا بود؛ اما دیروز در ورزشگاه بیروت اثری از پایان نبود. غم و اشک بود؛ اما پایان نبود.

سه لحظه بی‌نظیر

۲: مراسم تشییع سه لحظه ناب داشت؛ اول لحظه ورود پیکر دوبت فوروارد شهید به ورزشگاه. لحظه شروع آخرین دیدار و چه لحظه سختی. اشک بود و شیون. چنانکه صدای گریه بر ورزشگاه حاکم مطلق شد و ادامه داشت و لبیک به جناب سید حسن و صفی‌الدین. اشک تبدیل به شعار و لبیک شد و مگر غیر از این است مسلک شیعه. مگر حضرت زینب (س) فقط اشک می‌ریخت. هرگز، هم عزادار بود و هم با کلمه می‌جنگید. اینجا هم مردم با اشک می‌جنگیدند و چه جنگ ترسناکی است این جنگ برای اسرائیل و اتفاقا ترس درستی هم هست که در لحظه دوم مهم تشییع پیکر نشانه‌های ترس خود را بروز دادند. با چند جنگنده که اف ۳۵ همراهشان بود. واقعا اگر این جنگنده‌ها نمی‌آمدند، مراسم تشییع یک چیز کم داشت. آنجا خیال همه راحت شد که بله، اسرائیل همچنان از این اشک‌ها می‌ترسد. یعنی از این جمعیت ترسیده است. از این لبیک‌ها ترسیده است. از شهید نصرالله می‌ترسد و جنگنده‌ها جواب گرفتند. چند دقیقه شعار علیه اشغالگر و چه شعارهای قدرتمندی و چه مردم شجاعی. شعارهایی که پشتوانه قدرت نظامی است و سازنده امنیت. ترکیب اسلحه و ایمان همان چیزی است که اسرائیل را بیشتر می‌ترساند. همان قدرتی که اجازه تصرف لبنان را نه در جنگ سی‌وسه روزه داد نه در جنگ اخیر و لحظه سوم، لحظه گشتن پیکرها اطراف استادیوم بود. دوباره اشک و آه و هر چند وقت یک‌بار لبیک و شعار مرگ بر اسرائیل. همه با هم. پس خبری از پایان نیست.

همه با هم صاحب عزاییم

۳: شیعیان لبنان مظلوم و مقتدرند. امام و آقا را از عمق وجودشان دوست دارند و به مسافران ایرانی می‌گویند سلام ما را به آقا برسانید؛ همان‌هایی که روی سینه‌شان عکس امام نصب کرده‌اند. خودشان را جزئی از ایران می‌دانند و به حمایت ایرانی‌ها دلگرم. ایرانی‌ها هم بودند که بگویند شما تنها نیستید. شما افتخار جهان اسلام و تشیع هستید. ما نه در غم سید حسن عزیز فقط شریک غم که مثل شما صاحب عزاییم. ما همه با هم صاحب عزاییم. آن جمع دوست‌داشتنی ورزشگاه بیروت، تاریخ را ساختند، انسان را امیدوار کردند، از مظلومیت و اندوهشان، شور و ایمان متجلی کردند و آینده را خریدند. از این روزها در تاریخ شیعیان کم نیست. روزهایی که همه با اشک فریاد می‌زنند. اسرائیل با این روز چه می‌خواهد کند. روزهایی که در ایام جنگ تحمیلی فراوان دیده شد. روزهایی که ایران تنها بود؛ اما خدا را داشت و با قدرت مسجد و منبر بر عراق پیروز شد. اسرائیل با ۵ اسفندها چه می‌خواهد کند؟

حماسه نصرالله

۱۱ بازديد

پیکرهای سید مقاومت ، شهید سید حسن نصرالله و یار دیرین او شهید سید هاشم صفی الدین بر روی دستان جمعیتی بی شمار و پرخروش در لبنان، سرزمین سروها تشییع شد.


به گزارش مشرق، محمد مهدی ایمانی پور رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: پیکرهای سید مقاومت ، شهید سید حسن نصرالله و یار دیرین او شهید سید هاشم صفی الدین بر روی دستان جمعیتی بی شمار و پرخروش در لبنان، سرزمین سروها تشییع شد. سکوت توام با هراس سیاستمداران و رسانه های صهیونیستی و غربی از برگزاری این مراسم ، حکایت از عمق تاثیرگذاری آن بر کلان روندها و گفتمان مقاومت در منطقه و جهان دارد. در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:

نخست اینکه روندهای گفتمانی، تمدنی و فرهنگی در طول تاریخ دارای “نقاط عطف”بوده اند. به این معنا که یک حادثه، خیزش یا مراسم فارغ از شکل ظاهری آن، یک پیام پررنگ فرازمانی و فرامکانی را به مخاطبان خاص و عام ارائه می کند. چنین قاعده ای در خصوص تشییع پیکر رهبران شهید مقاومت در بیروت نیز صادق است. بی دلیل نیست که دستگاه های تبلیغاتی و امنیتی دشمن طی هفته های منتهی به برگزاری مراسم تشییع، از هیچ گونه اقدامی در ممانعت از شکل گیری این خیزش پرمعنا و تاریخ ساز ممانعت ننموده و حتی در روایتگری های رسانه ای خود تلاش مذبوحانه ای را در سانسور یا تقلیل آن به یک مراسم ساده صورت دادند. با این حال شدت زلزله گفتمانی -مردمی اخیر به اندازه ایست که لرزه نگارهای مستقر در اتاق های فکر و عملیات دشمن قدرت محاسبه و پیشگیری از آن را ندارد. این زلزله گفتمانی، دارای پس لرزه هایی است که ارزش و عیار آنها از خود پدیده اصلی کمتر نخواهد بود. بنابراین، حماسه ای که امروز در بیروت شاهد آن خواهیم بود، تاریخ ساز بوده و روز ۲۳ فوریه ۲۰۲۵ میلادی را به نقطه ثقل و مبنای تبلور قدرت نرم مقاومت در سرتاسر دنیا مبدل می سازد.

نکته دوم، معطوف به قدرت نرم مقاومت و جایگاه آن در عرصه بین المللی بت فوروارد جهاد تبیین است. اخیرا رهبر معظم و حکیم انقلاب اسلامی در دیدار هزاران نفر از مردم آذربایجان شرقی،به نکته اساسی و مهمی در این خصوص اشاره فرمودند: « مسئله امروز ما تهدید سخت‌افزاری دشمن نیست بلکه تهدید نرم‌افرازی است. معنای تهدید نرم‌افزاری دستکاری افکار عمومی، ایجاد اختلاف و ایجاد تردید در محکمات انقلاب اسلامی و ضرورت پایداری در مقابل دشمن است.»

اصلی ترین مصداق محکمات انقلاب اسلامی، منظومه مقاومت و ابعاد گفتمانی -تمدنی آن است. جبهه مقاومت در طول سالها و دهه های پس از اشغال فلسطین توسط رژیم نامشروع و منحوس صهیونیستی، بارها قدرت سخت خود را به رخ دشمنان کشیده است. انعقاد آتش بس اخیر در لبنان و غزه، خروجی و محصول این مقاومت تمام عیار میدانی و خالصانه در برابر دشمنان آمریکایی و صهیونیستی در منطقه بوده است. اما تا زمانی که قدرت نرم مقاومت تبلور تام و مطلق در عرصه بین المللی پیدا نکند، شرط کافی برای پیروزی بر جبهه باطل محقق نخواهد شد. این روزها بیروت همان میعادگاه و بستری است که قدرت نرم مقاومت در فرامتن و بستر آن ظهور و بروز پیدا کرد و جبهه حق را به سوی تکمیل پیروزی خود بر دشمن رهنمون می سازد.

نکته سوم، به نقش حماسه اخیر در شکل گیری تمدن نوین اسلامی مربوط می شود. وفق آنچه رهبر معظم انقلاب اسلامی تاکید فرموده اند، “محوریت قوانین قرآن”، “ایمان”، “علم”، “اخلاق”، “مجاهدت مداوم “و “حکومت مردمی”، از شاخصه‌های مهم تمدن نوین اسلامی محسوب می شود. در مراسم تشییع رهبران شهید مقاومت در بیروت، همه این اجزا و مولفه ها به نحوی نمود پیدا خواهد کرد:جایی که نه تنها گفتمان سازش با دشمن صهیونیستی در سایه تاسی به گفتمان مقاومت به چالش کشیده می شود، بلکه فراتر از آن شاهد چینش ملموس اضلاع گذار به تمدن نوین اسلامی در کنار یکدیگر خواهیم بود. قطعا مسئولیت بزرگ امت واحد اسلامی پس از پایان مراسم تشییع به گونه ای جدی تر و حتی متفاوت تر از گذشته آغاز خواهد شد.ان شاءالله .

درگام دوم انقلاب اسلامی ، باید از داشته ها، دستاوردها و یافته های حکمرانی انقلابی در ایران در مسیر نیل به این هدف مقدس و غایی بهره جست. در این میان، باید گلوگاه ها و نقاط اتصال تمدنی ، ابعاد تئوریک و عملیاتی نظم تمدنی جدید در جهان اسلام و در نهایت، ابزارها و روش های نیل به این نقطه مشخص شود. گام هایی در این خصوص برداشته شده که موثر بوده و اکنون می توانیم به وضوح اعلام کنیم که از یک ایده انتزاعی یا مدل تئوریک مطلق سخن نمی گوییم .با این حال هنوز باید گام های بلندتر ، ملموس تر و عملیاتی تری در این خصوص برداشته شود.

ماموریت قالیباف در لبنان

۸ بازديد

پیوند میان ایران و مردم لبنان تاکنون فراتر از تعاملات دیپلماتیک دولت‌ها بوده و زین پس هم چنین خواهد بود. اما ایران تلاش می‌کند مسیر دیپلماتیک هم باز بماند و ماموریت قالیباف بخشی از این تلاش بود.


به گزارش مشرق، کبری آسوپار طی یادداشتی با عنوان "ماموریت قالیباف در لبنان" نوشت: قالیباف برای دومین بار در روزهای پر خطر منطقه راهی لبنان شد. از نگاه راقم این سطور چنین سفرهایی از وظایف یک مقام سیاسی است و نباید بیش از آنچه باید، بزرگ‌نمایی شود، اما همین هم نباید باعث ‌شود که شأن و جایگاه سیاسی چنین سفری و چنین حضوری را تبیین نکنیم. توجه کنیم که این سفر، سفر قالیباف نیست؛ سفر رئیس مجلس شورای اسلامی ایران به لبنان و حضور نماینده جمهوری اسلامی ایران در مراسم تاریخی تشییع سید مقاومت است.

قالیباف در سفر این بار به بیروت خلبان هواپیما نبود، اما در رأس هیئتی عازم لبنان شد که به لحاظ ترکیب کم ‌نظیر و شاید حتی بی نظیر بود، شاید به این دلیل که این بار برای اتفاقی بی نظیر هم مقاماتی از ایران راهی لبنان می‌شدند، برای وداع با سید حسن نصرالله. از فعالان رسانه‌ای تا نمایندگان رهبری، از نمایندگان مجلس تا فرماندهان نظامی، از مداح تا خانواده شهدا، از عضو مجمع تشخیص تا نمایندگان دستگاه قضایی و ... در این پرواز خاص حضور داشتند.

برای بدرقه پیکر سید مقاومت، باید هیئتی عالی‌رتبه از ایران در بیروت حضور پیدا می‌کرد. این «باید» صرف نظر از سابقه تعامل میان ایران و شخص سید حسن نصرالله که خود دلیل محکمی برای حضور بود، دو جهت اصلی داشت:

اول آنکه حزب‌الله هم‌پیمان وفادار ایران است و جمهوری اسلامی هم نشان داده که در روزهای سخت دوستانش را تنها نمی‌گذارد و در کنار آنها می‌ایستد. حضور عالی رتبه ایران در تشییع دبیر کل حزب‌الله بخشی از این «تنها نگذاشتن دوستان» بود. فقط هم نه برای اینکه خود حزب‌الله بداند که در کنارش هستیم. از قضا برخلاف جوسازی مسموم برخی ساده لوحان سیاسی در داخل که ایران را متهم به کم گذاشتن برای مقاومت می‌کنند، خود اهل مقاومت، از لبنانی‌ها و فلسطینی‌ها و سوری‌ها تا عراقی‌ها و یمنی‌ها به نقش ایران در محور مقاومت واقف هستند. لذا حضور ایران نه فقط برای دلگرمی لبنانی‌ها، بلکه پیامی به همه جهان است که ایران هیچگاه دوستان وفادار خود را تنها نمی‌گذارد.

دوم آنکه برخی پی راندن ایران از لبنان هستند. هم راندن از خود لبنان و هم قطع مسیر تعامل با محور مقاومت. بخشی از این پیگیری با ترورهای مقامات ایران در لبنان از سوی صهیونیست‌ها انجام شد بت فوروارد و بخشی دیگر را هم اکنون و پس از ترور سید، این ایرانی‌دوست‌ترین خارجی، از طریق فشار سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی بر دولت لبنان در تلاش هستند تا انجام دهند. هم از این رو، مسیر پروازهای ایرانی به بیروت بسته شد و هم از این رو مواضعی از برخی مقامات لبنانی، پس از فقدان سید دیده می‌شود که توجیهی ندارد. ایران طبعاً نباید بگذارد این تلاش‌ و پیگیری‌ها به موفقیت برسد.

لذا ایران یک ماموریت مهم تعریف کرد و آن هم حضور در تشییع سید حسن نصرالله در بیروت بود. برای انجام این ماموریت تاریخی هم محمدباقر قالیباف و در واقع رئیس مجلس شورای اسلامی انتخاب شد. گرچه روشن است سایر مقامات عالی‌رتبه ایران هم آمادگی انجام آن را داشتند. حضور قالیباف در لبنان را باید از جهت انجام این ماموریت تاریخی برای ایران، برای لبنان و برای محور مقاومت در جایگاه حقوقی او ببینیم.

ماموریت قالیباف اما فقط حضور در تشییع سید نبود؛ بخشی مهمی از کار او دیدارهای دیپلماتیکش بود؛ با رئیس‌جمهور، با رئیس‌مجلس و با نخست‌وزیر لبنان. مقاماتی که در لبنان هر کدام سهم جریان و گروه و مذهبی خاص هستند و مواضع یکسان سیاسی هم ندارند. نماینده ایران باید با آنها می‌نشست و صحبت می‌کرد. در خلال همین صحبت‌ها بود که کنایه رئیس جمهور لبنان به ایران و البته پاسخ نماینده ایران به او خبرساز شد.

دفتر ریاست جمهوری لبنان پس از دیدار رئیس جمهوری لبنان با قالیباف توییتی منتشر کرد و نوشت: «جوزف عون در دیدار با هیات ایرانی گفته: لبنان از جنگ‌های دیگران در سرزمین خود خسته شده است.»

در پاسخ به این طعنه، قالیباف مجبور شد به او یادآوری کند که: «تمامیت ارضی و آرامشی که در لبنان حاکم شده از ثمرات مقاومت است. تجاوزهای رژیم اشغالگر و سخنان ترامپ نشانگر دخالت آن‌ها در امور کشورها است. حزب الله همیشه در کنار مردم و ارتش برای استقلال و امنیت لبنان بوده است. ما حزب‌الله را بخشی از قدرت و امنیت ملی لبنان می‌دانیم. شما به عنوان فرمانده کل (سابق) ارتش لبنان به درستی واقفید که حزب‌الله تا چه میزان در امنیت لبنان در مقابله با داعش و تجاوزات اسرائیل موثر بوده است.»

پیوند میان ایران و مردم لبنان تاکنون فراتر از تعاملات دیپلماتیک دولت‌ها بوده و زین پس هم چنین خواهد بود. اما ایران تلاش می‌کند مسیر دیپلماتیک هم باز بماند و ماموریت قالیباف در لبنان بخشی از این تلاش بود.

آمدند، خندیدند، عکس یادگاری گرفتنند و رفتند! / آیا پیام عدم مذاکره با آمریکا به همه رادیکال‌ها رسید؟

۱۲ بازديد

بیانات رهبر انقلاب یادآور واقعه‌ای بود که برخی سعی کردند آن را از یادها برده و دوباره فضای سیاسی کشور را شرطی کنند!

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*********

سخنان رهبر معظم انقلاب درباره تجربه تلخ مذاکره با آمریکا یک یادآوری از وقایعی بود که ۸ سال کشور را معطل توافقی کرد که عاقبت از بین رفت.

بیانات آقا مورد توجه رسانه‌های اصلاح‌طلب قرار گرفته است، اما در آینده باید دید که آیا این پیام به همه اصلاح‌طلبان رادیکال رسیده است یا نه! روزنامه ایران درباره شرافتمندانه نبودن مذاکره با ترامپ نوشته است:

تعبیر رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه در شرایط فعلی مذاکره با آمریکا شرافتمندانه نیست، کاملاً درست است، زیرا نوع برخورد آمریکایی‌ها به گونه‌ای است که می‌خواهند امور مدنظر خود را به ایران تحمیل کنند. به تعبیری رساتر، آمریکایی‌ها می‌خواهند خواسته‌ها و زیاده‌خواهی‌های خودشان را از طریق مذاکره محقق کنند. بنابراین زمانی که نمی‌خواهند یا قادر نیستند از طریق نظامی به نتیجه دلخواه برسند، تهدیدهایی را نسبت به دیگر کشورها از جمله ایران مطرح می‌کنند و در فضای تهدید، بحث مذاکره را پیش می‌کشند.

در بخش دیگری از این یادداشت آمده است:

بنابراین واضح است که آمریکایی‌ها به‌راستی دنبال مذاکره سازنده نیستند، بلکه صرفاً دنبال آن هستند تا اهداف خود را در فضای مذاکره مبتنی بر تهدید دنبال کنند. به همین دلیل به باور من شرافتمندانه نیست که در فضای تهدید، مذاکره را آغاز کنیم، بویژه اینکه آنان بودند که ابتدا مذاکره را لغو کردند و زیر میز زدند.

 

روزنامه آرمان امروز با وجود صراحت بیانات رهبر انقلاب باز هم خط مذاکره با ترامپ را پیش برده و می‌نویسد:

شرایط سیاسی و امنیتی امروز ایران، بیش از هر زمان دیگری، نیازمند تصمیم‌گیری‌های دقیق، مدبرانه و حساب‌شده است. دولت دکتر پزشکیان که با حمایت مردمی که در انتخابات به آن رأی داده‌اند، مسیربت فوروارد دیپلماسی فعال و تعامل با کشورهای مختلف جهان را در پیش گرفته است. سیاست خارجی دولت بر چهار اصل عزت، مصلحت، حکمت و اقتدار استوار است که همان چارچوب‌هایی است که رهبری برای تعاملات بین‌المللی ترسیم کرده‌اند. در این میان، دولت توانسته با عقلانیت و تدبیر، نیروهای تأثیرگذار مختلف را حول مسائل کلان کشور جمع کند و در مسیر مدیریت بحران‌های سیاسی و اقتصادی گام‌های ملموسی بردارد. پروژه وفاق ملی، به‌ویژه در عرصه داخلی، به‌عنوان یکی از راهبردهای دولت برای کاهش تنش‌ها و مدیریت اختلافات مطرح شد و هر چند در مسیر خود با موانع بسیاری مواجه شده است اما نتایج مثبتی در پی داشته است. این مسیر، البته هنوز در مراحل اولیه است و برای تکمیل آن، تلاش‌های بیشتری نیاز است.

 

درباره سخنان رهبر انقلاب و مواضع جریان رادیکال و همسو با غرب بیان چند نکته ضروری است:

سخنان رهبر انقلاب یادآور واقعه‌ای بود که برخی سعی کردند آن را از یادها ببرند و با ایجاد قاعده شرطی‌سازی همه چیز (آب خوردن و ازدواج و اشتغال جوانان) را مانند دولت‌های یازدهم و دوازدهم منوط به توافق با آمریکا کنند، این در شرایطی است که فردی که حالا در کاخ سفید قرار گرفته است، عنوان کرده بود که برجام را پاره می‌کند و عاقبت بدون هیچ مجازاتی از برجام به طور یکجانبه خارج شد.

در همان دوران بود که دولت وقت در ایران در حالی که تا پیش از این آمریکا را «کدخدا» و اروپا را «آقا اجازه» می‌خواند به سمت قاره سبز چرخش کرد. از همین زمان دور دیگری از معطل‌سازی ایران آغاز شد و اروپایی‌ها با وجود قول ایجاد کانال‌های مالی و زنده نگه داشتن برجام به تعهدات و قول‌های خود عمل نکردند و فقط حرف‌هایی از ایجاد کانال‌هایی چون «اینستکس» زده شد.

عد از این دوره بازهم آمریکا رنگ دموکراتیک به خود گرفت و «جو بایدن» رییس‌جمهور آمریکا شد اما وی به جای اینکه به توافق برجام که در دوره هم حزبی خود یعنی «باراک اوباما» ایجاد شده بود، بازگردد سعی کرد از میراث تحریمی ترامپ و از نقطه بسیار عقب‌تری مذاکرات را شروع کند.

به نظر می‌رسد یک جناح سیاسی سعی دارد همه این تجربیات تلخ ایران در بیش از ۸ سال مذاکره با آمریکا بر سر برجام و توافق رفع تحریم‌ها را از یاد ببرد. ترامپ در یادداشتی که برای «فشار حداکثری علیه ایران» نوشته شده و امضاء کرده است، خواهان آن شده که ایران از امنیت خود خصوصا موشک‌های بالستیک صرف نظر کند!

برداشت عجیب چپ‌ها از یک فرمان درباره ترامپ/ پیام خاص جلایی‌پور به اصلاح‌طلبان درباره مذاکره با آمریکا

۷ بازديد

رهبرانقلاب درباره مخالفت با مذاکره لحن قاطعی داشتند؛ روشن و شفاف و صریح با یک استدلال بسیار ساده؛ دلیل مخالفت: تجربه!
سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژه‌های مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

با وجود بیانات صریح رهبر انقلاب درباره آمریکا و پیامدهای گفتگو با غرب همچنان رسانه‌های اصلاح‌طلب تفسیرهایی از خود دارند که قابل تامل است.

روزنامه هم‌میهن در گزارش اصلی خود به نقل از حمیدرضا جلائی‌پور از ادامه خط مذاکره توسط چپ‌ها پرده برداشته و نوشته است:

یک حرف ساده دلسوزان کشور این است: ما در دیپلماسی چه چیزی از ترکیه، عربستان، امارات و قطر کمتر داریم که مردم ایران به این وضعیت بد معیشتی دچار شوند؟ حاکمیت این مشکل را با عامل خباثت آمریکا و اسرائیل توضیح می‌دهد؛ ولی این توضیح برای این دلسوزان یک‌بُعدی است و اقناع‌کننده نیست. شایسته است دیپلماسی علنی و غیرعلنی در کنار دفاع امنیتی از کشور در تخفیف بحران‌های کشور نقش کلیدی ایفا کند. تلاش «دیپلماتیک» و پیگیر حاکمیت و دولت برای رفع تحریم‌ها عنصری مفید برای رویارویی با بحران‌های آینده کشور است.

در بخش دیگری از این یادداشت آمده است:

کثیری از نیروهای موثر جامعه به کفایت دیپلماسی حاکمیت در مقایسه با کشورهای همسایه باور ندارند و این به نفع توان ملی کشور نیست. این مشکل با حمله به دولت پزشکیان حل نمی‌شود. این مشکل شایسته است در سطح عالی نظام و با تصمیمات صریح در شورای‌عالی امنیت‌ملی سامان یابد.

 

روزنامه شرق نیز در گزارشی از تداوم دیپلماسی فعال از سوی دولت پس از بیانات رهبر انقلاب پرده برداشته و می‌نویسد:

با ایجاد فضای تازه شاهد برخی اتفاقات نیز هستیم که نشان می‌دهد برخی جریان‌ها به دنبال مصادره شرایط جدید کشور هستند. همچنان که بخشی از ویدئوی سخنان محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رئیس‌جمهوری که در مراسم روز خبرنگار بیان شده، دوباره در رسانه‌ها بازنشر شده است. ظریف درباره مذکره با آمریکا گفته است «روی کلمه به کلمه برجام مذاکره شد، ولی ترامپ یکباره یک چیزی را امضا می‌کند و می‌گوید همه آن باطل است. با این آدم اصلا می‌شود مذاکره کرد؟» او افزوده است «آیا این جز یک نمایش تبلیغاتی است؟ اگر دنبال مذاکره هستید، ایران هیچ‌وقت نگفته که مخالف مذاکره‌ایم. ما ثابت کردیم که طرفدار مذاکره هستیم، اما شما نشان دهید که مذاکره با شما ارزش وقت آدم را دارد».

 

درباره تفسریهای متعدد از بیانات رهبر انقلاب از جانب اصلاح‌طلبان بیان چند نکته ضروری است:

اول آنکه رهبرانقلاب درباره مخالفت با مذاکره لحن قاطعی داشتند؛ روشن و شفاف و صریح با یک استدلال بسیار ساده؛ دلیل مخالفت: تجربه. همچنین این مخالفت یک منطق بااهمیت دارد؛ همان دلیلی که یک‌بار به‌خاطر آن در مذاکره با آمریکا همراهی کردند.

نکته بعدی نیز قابل بحث است: آمریکا سقف مذاکره را از قبل تعیین کرده در واقع نتیجه از قبل مشخص است، این سقف قابل تفسیر برای ادامه مذاکره نیست!

و در نهایت آنکه عضی ممکن است بگویند آن ترامپ با این ترامپ تفاوت می‌کند و این زمانه اقتضاء دیگری دارد. عملکرد دوره دوم ترامپ، به این موضوع پاسخ داده است. ترامپ در همین بت فوروارد یک هفته اخیر از سیاست‌های آتی خود راجع به ایران پرده‌برداری نمود. او یک یادداشت اجرائی منتشر کرد که استحکام و جنبه لزوم‌الاجرا بودن آن از «فرمان اجرائی رئیس‌جمهور» مهم‌تر است؛ چرا که برخلاف فرمان اجرائی، یادداشت اجرائی رئیس‌جمهور آمریکا، نه نیازمند موافقت کنگره، نه نیازمند استناد به یکی از مصوبات کنگره و یا اصلی از اصول قانون اساسی و نه حتی نیاز به ثبت دارد.

قدرت نظامی ایران به روایت "ظریف"/ تقاضای آمریکایی کروبی از دولت پزشکیان

۷ بازديد

منوچهر متکی، وزیر خارجه اسبق کشورمان در اشاره به بیدستاوردی برجام برای ایران تأکید کرد که مذاکره‌کنندگان می‌بایست از مردم عذرخواهی کنند و به آنها بگویند ما اشتباه کردیم.

 

متکی: مذاکره‌کنندگان برجام باید از مردم عذرخواهی کنند

 

منوچهر متکی، وزیر اسبق امور خارجه و دیپلمات اصولگرا به تازگی طی سخنانی که مشرق آنها را منتشر کرد، در اشاره به برجام گفته است:

"ما بعد از برجام علیرغم یک مقدار کارهای نمایشی که غربی‌ها صورت دادند؛ ۱ دلار جابه‌جایی مالی نداشتیم که بتوانیم پولی فرستیم یا پولی برای ایران بیاید. یعنی جلوی مبادله پولی ما با دنیا را گرفتند. برجام بنا بود این را حل کند و تحریم‌ها را رفع کند اما نکرد. و به نظر من مذاکره‌کنندگان می‌بایست از مردم عذرخواهی بکنند. -آنها باید بگویند- که ما اشتباه کردیم. ما فکر کردیم اینها چیزی که می‌گویند را درست می‌گویند و پای حرفشان هستند. "

او در ادامه به خاطره‌ای در همین زمینه اشاره می‌کند و می‌گوید: من بعنوان یک همکار سابق پرسیدم اگر فردا آمریکا به تعهد خودش عمل نکند –چه می‌شود؟ اما آنها- گفتند نمی‌شود. آبروی آمریکا می‌رود. –ولی- این ساده‌انگاریست. ما ضمانت دادیم اما ضمانت نگرفتیم. [۱]

 

*مطالبه آقای متکی برای عذرخواهی مذاکره‌کنندگان دولت روحانی یک مطالبه معقول و لازمه حکمرانی پیشرفته است.

به هر حال کسانی در دولت‌های یازدهم و دوازدهم از بام تا شام بر طبل مذاکره کوبیدند، همه امور کشور را به آن گره زدند و البته وعده‌های فراوانی هم دادند. ولی هیچکدام از وعده‌های آنان محقق نشد.

اکنون آیا نباید منتظر عذرخواهی این جماعت بود؟

لازم به اشاره است که در یک حکمرانی پیشرفته و در منظومه فکری ولایت فقیه؛ مذاکره معقول و معامله بده بستان بخاطر منافع مردم هرگز حرام نیست. لکن آنچه در این مسیر حرام تلقی می‌شود؛ ساده‌لوحی، توافق یک‌طرفه و تضمین دادن بدون ضمانت طرف مقابل است.

عذرخواهی اصحاب برجام در قبال اشتباهشان می‌تواند هموارکننده مسیر تحقق منافع مردم در همه چارچوب‌های عقلانی اعم از مقاومت یا مذاکره یا غیره باشد.

 

***

 

تقاضای آمریکایی کروبی از دولت پزشکیان

 

شرق گزارش داد: مهدی کروبی، یکی از محصوران فتنه ۸۸ که در زمان آزادی‌اش به بیان حرف‌های شاذ در سیاست مشهور بود به تازگی در جریان ملاقات با محمدرضا عارف گفته است:

"به‌عنوان یک انقلابی که از ابتدا با امام خمینی بودم و از سال۴۲ بارها رنج زندان و تبعید را تجربه کردم، از دولت مصرانه می‌خواهم ضمن حفظ عزت و شرف کشور، رابطه سیاسی را با آمریکا عادی کند و مسائل و مشکلات را با دولت جدید آمریکا حل و فصل کند."[۲]

 

*البته از کسی که هنوز بر اشتباه بزرگ خود در فتنه سال ۸۸ اصرار دارد و اهل عذرخواهی و توبه علنی نیست نباید انتظار داشت که اهل تحلیل صحیح نیز باشد و صحنه سیاست و دیپلماسی را به درستی درک کند. لکن از بابت تبیین مسئله باید اشاره کرد که با یک دشمن مسلم مثل آمریکا نمی‌توان رابطه عادی داشت!

همچنین است که دشمنی آمریکا با ایران یک دشمنی مدلل و علّی نیست. بلکه یک دشمنی ذاتی و جوهری است. به این معنی که استکبار آمریکایی با ذات اسلام ناب و انقلاب مستضعفین دچار مشکل است و به هر قیمتی در پی دگردیسی یا براندازی آن است.

این نحو دشمنی هم با حل و فصل رفع نمی‌شود. در واقع مشکل یا پرونده‌ای در میان نیست که اگر حل شود؛ این دشمنی هم تمام شود. (مگر در حالتی دور از ذهن که آمریکا دست از خوی استکباری خود برای همیشه بردارد)

و کروبی و امثال او البته متوجه این معانی نیستند.

با دشمنی مثل آمریکا صرفا می‌توان در شرایط خاص و بر اساس منافع ملی به یک معامله بده‌بستان اندیشید. معامله‌ای که البته پیش‌شرط‌ها و ضمانت‌های زیادی هم برای تحقق نیاز دارد.

در این باره البته تجربه تلخ برجام نیز برای همه در دسترس و قابل مطالعه است.

درباره خبر مذکور همچنین باید اشاره کرد که اقدام عجیب عارف در ملاقات با یک محصور فتنه ۸۸ نیز با هیچ منطقی قابل پذیرش نیست.

باید هشدار داد که اشتباهات آقای عارف که البته کم هم نیستند وبال دولت و شخص آقای پزشکیان خواهد شد.

 

قدرت نظامی ایران به روایت "ظریف"

 

محمدجواد ظریف، وزیر خارجه اسبق کشورمان به تازگی طی سخنانی در محل معاونت راهبردی رییس جمهور با اشاره به قدرت نظامی و امنیت‌ساز ایران در مواجهه با دشمنان خارجی با تأکید بر اینکه اگر موشک‌های ما در وعده صادق ۱ و ۲ به مراکز جمعیتی و سربازان اسرائیلی برخورد می کرد آن‌وقت قدرت واقعی ما نمایان می‌شد، گفت: اما تصمیم ایران این نبود و آنها (اسرائیلی‌ها) در حال پخش کردن این روایت هستند که قدرت آفندی و پدآفندی کشورمان تضعیف شده است.

او همچنین تصریح می‌کند: جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب با یک بت فوروارد خطر بین المللی مواجه شد چرا که آمریکایی‌ها می‌خواستند ایران را ساقط کنند و کودتای نوژه و سپس حمله عراق به کشورمان را هم تجربه کردیم. ما با عامل خودباوری که از زمان امام راحل در دل مردم و کشور ریشه کرد و در دوران رهبری مقام معظم رهبری هم ادامه دارد به همراه دو عامل دیگر -یعنی- پشتیبانی مردم و نیروهای مسلح توانستیم بر سختی‌ها فائق آمده و به نقطه امن امروز برسیم.

وزیر خارجه اسبق کشورمان می‌افزاید: ایران امروز بعد از ۲۲۰ سال به موقعیتی رسیده که نه آمریکا و نه اسرائیل یا هیچ کشور دیگری نمی‌تواند به این فکر کند که به کشورمان حمله کنند و قسر در بروند؛ همان‌گونه که رهبری فرموده‌اند دوران بزن درو تمام شده است.[۳]

 

*سخنان آقای ظریف که در هنگامه تهدیدات ترامپ مطرح شده بسیار مغتنم هستند و نشان می‌دهد که در ذهن دولتمردان یک نگاه صحیح نسبت به قدرت دفاعی ایران و امنیت‌ساز بودن هژمونی ایران شکل گرفته است.

اغتنام این سخنان از آنروست که شکل‌گیری بنیادهای تحلیلی صحیح در ذهن مسئولان می‌تواند در جلوگیری از بروز "محاسبه غلط" و مثلا مذاکره غلط مؤثر باشد.

کما اینکه به یاد داریم همین چند سال قبل چطور در ذهن یکی از مسئولان محاسبه‌ی غلطی درباره قدرت دفاعی ایران وجود داشت و هزینه‌هایی هم برای کشور ایجاد شد.

مع‌الوصف امروز و به فضل الهی از آن اغلاط ذهنی عبور کرده‌ایم و اکنون وقت بسط و تثبیت و نهادینه‌سازی این باورها در ذهن همگان است.

خدمات و دستاوردهای انقلاب اسلامی سال ۵۷ هنگامی در ذهن مردم، نسل‌های نو و نسل‌های آینده نهادینه می‌شود که قبلا در ذهن مسئولان و خواص کشور نهادینه شده باشد.

پاسکاری نهادهای متولی گرانی با یکدیگر/ کار هست، نیروی کار نیست!

۷ بازديد

در مسئله جرم "گرانی بیقاعده" متأسفانه به جای رؤیت اقتدار دولت و برخوردهای بازدارنده با گرانفروشان؛ شاهد پاسکاری مسئولان ذیربط به یکدیگر هستیم.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

 

کار هست، نیروی کار نیست!

 

سید مالک حسینی، معاون اشتغال وزارت کار درباره وضعیت اشتغال کشور گفته است: با اطلاع عرض می کنم به سبب عوامل متعددی مانند تورم های بالا و عدم کفایت دستمزدها در برخی مشاغل در جاهایی از کشور تقاضای کارمان از نیروی کارمان بیشتر است به تعبیر دیگر، تقاضا از سوی کارفرما هست ولی نیرو نیست.

به گزارش مشرق، او می‌افزاید: تحولات در بازار کار به ویژه فضای کار سکویی(پلتفرمی) و تغییر نگرش نسلی به اولویت درآمد بر اصل کار ، از علل عدم تمایل به تصدی برخی مشاغل از سوی جوانان است.

حسینی تصریح می‌کند: زمانی نفس کار کردن ارزش بود. به ویژه اینکه این کار در بخش تولید باشد. اما وقتی طی دو دهه اخیر شاهد تداوم تورم های بالا در طول زمانی چند ساله هستیم و درآمدهای ناشی از کار به سبک سابق کفاف یک زندگی آبرومندانه را به سختی می دهد، لذا از سویی مردم میبینند که برخی با زحمات کمتر و به یکباره به ثروت می رسند، این موضوعات در طول زمان فرهنگ کار و فعالیت اقتصادی را دچار تغییر کرده است و این تغییر به ضرر اقتصاد ما به ویژه در بخش تولید خواهد بود.

این مقام مسئول گفته است: افزایش هزینه‌های تولید و عدم امکان پرداخت حقوق رقابتی باعث شده که نیروی کار به‌سمت مشاغل دیگر برود. این شرایط به‌شدت به کسب‌وکارها آسیب زده است.[1]

 

*از چند سال قبل نشانه‌های معضل کمبود نیروی کار در حال آشکار شدن بود لکن عزم چشم‌گیری برای آینده‌نگری پیرامون رفع این معضل دیده نشد.

شاید برای مخاطبان محترم جالب باشد که ما در این زمینه گزارش‌های متعددی را با مفهوم "لزوم واردات نیروی کار" هم منتشر کردیم تا اقتصاد کشور به معضل کمبود کارگر برخورد نکند.[2]

در بحث دلیل این مشکل نیز ضمن احترام به مسئول مذکور و مواردی که مطرح کرده لکن مباحثی مثل تورم هرگز دلیل کمبود نیروی کار نیست.

باید شجاعت داشت و صراحتا گفت که علت کمبود نیروی کار در ایران؛ معضل "بیکاری شیک" است.

به این معنی که عمده کارجویان به دلیل برخورداری از سطحی از معیشت و به این دلیل که با اجبارهای اجتماعی مثل مالیات بالا یا هزینه‌های درمان کلان یا تأمین سوخت و غذای گران مواجه نیستند؛ مایل به پذیرش هر کاری نیستند فلذا بین بیکاری یا پذیرفتن مشاغل غیر پشت میزی؛ گزینه نخست را انتخاب می‌کنند.

و در نتیجه مشاغل کارگری و مشاغلی که نیاز به نیروی کار میدانی دارد با معضل کمبود مواجه می‌شود.

دقت شود که در حالت فعلی هم نرخ بیکاری ایران تک‌رقمی و در نُرم استاندارد جهانی است. به این معنی که ما مشکل بیکاری نداریم ولی مشکل بیکاری شیک و کمبود کارگر داریم.

در بحث پایین بودن حقوق کارگری نسبت به سایر حقوق‌ها و اینکه این مسئله انگیزه حضور در مشاغل کارگری را کم می‌کند نیز باید توضیح داد که این مقوله به کمبود قوانین و نبود پیوست‌های فرهنگی بر می‌گردد نه به پایین بودن حقوق کارگری.

یعنی هنگامی که در جامعه ما هیچ قانون بازدارنده‌ای برای ثروت‌های بت فوروارد بادآورده پلتفرمی وجود ندارد و مثلا یک بلاگر عجیب و غریب بی‌استعداد به راحتی می‌تواند پول زیادی به جیب بزند و مالیات خاصی هم ندهد؛ آنگاه طبعا یک جوان جویای کار که از یک سطح معیشتی نیز برخوردار است و محتاج نان شب نیست؛ بین کارگری و شغل کاذب بلاگری به سمت دومی میل می‌کند.

این در حالی است که یک مسئول دانا باید برای آن بلاگر محدودیت‌هایی قرار دهد تا فرهنگ اشتغال واقعی در جامعه آسیب نبیند. (اقدامی که طی سال‌های گذشته صورت نگرفته و فرهنگ کار ضربه خورده است!)

در پیوست فرهنگی نیز سال‌هاست که توقعاتی در جامعه پمپاژ می‌شود که هرکس با هر درآمدی باید بتواند به اندازه و دقیقا هم‌سطح دیگران از امکانات برخوردار باشد!

این در حالی است که چنین معنایی نه معقول است و نه ممکن.

بلکه عدالت حکمرانی هنگامی جاری می‌شود که همه بتوانند از امکانات و تفریحات بهره‌مند باشند اما در سطح درآمدی خودشان.

لذا وقتی این توقع ایجاد می‌شود که همه سطوح درآمدی بدون طی کردن مدارج ثروت و رنج کشیدن در مسیر تولید درآمد اقتصادی باید از بالاترین سطح امکانات و تفریحات و... برخوردار باشند؛ آنگاه است که می‌بینیم کارگری تبدیل به عار می‌شود چون حقوقش کم است، برای پذیرش درآمد پایین هیچ انگیزه یا اجباری وجود ندارد، شغل‌های پشت میزی تبدیل به آمال همه می‌شود و در نهایت هم اقتصاد کشور با معضل کمبود نیروی کار برخورد می‌کند.

در اینجا بایستی اذعان کرد که اگرچه تا سال‌های مدیدی راه رفع این معضل چیزی جز "واردات نیروی کار" همراه با رعایت پیوست‌های قانونی و امنیتی و فرهنگی این مسئله نیست لکن مسئولان ذیربط هم نباید و نمی‌توانند نسبت به تنظیم بایسته‌های اشتغال در ایران بی‌مبالاتی کنند.

روابط و قوانین اشتغال و درآمد باید به‌گونه‌ای تنظیم شود که اولا هیچ شغل کاذب و غیر ضروری نتواند به ثروت بادآورده برسد و ثانیا اولویت همگانی بر ایجاد احترام و تسهیلات برای مشاغل با حقوق پایین باشد.

اگرچه در یک اقتصاد پیشرفته فرد جویای کار با انتخاب‌های مختلفی مواجه است لکن حاکمیت هم باید با سیاست‌گذاری درست به این انتخاب‌ها جهت و سمت و سو بدهد.

 

***

 

"منطق برجام"؛ منطقی که محقق نشد!

 

مجید تخت‌روانچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه با تأکید بر اینکه این موضوع که "گفته می‌شود برجام مرده است، جمله مناسب و جالبی نیست" گفته است: واقعیت این است که زمان تعدادی از مفاد برجام گذشته است. مثلا پنج سال بعد از برجام، تحریم‌های تسلیحاتی از بین رفته و دیگر معنا ندارد که در مورد این موضوع صحبت کنیم. یا در سال هشتم برجام، تحریم‌های موشکی و پهپاد از بین رفته‌اند. طبیعی است که معنایی ندارد در مورد آن‌ها صحبت شود.

به گزارش جماران، او می‌افزاید: در واقع یک سری سال‌ها و سررسیدها که در برجام قید شده، از نظر تاریخی، زمان آن‌ها گذشته، ولی ما معتقدیم منطق حاکم بر برجام زنده است و طرف‌های مذاکراتی ما هم این را قبول دارند.

تخت‌روانچی تصریح می‌کند:‌ منطق مذاکراتی برجام مبتنی بر این است که اعتمادسازی از سوی ایران در ارتباط با فعالیت‌های هسته‌ای‌اش انجام شود و طرف مقابل نیز اقدام به رفع تحریم‌ها کند. این اعتماد سازی در این چارچوب است که ما یک سری محدودیت‌ها را در حوزه برنامه هسته‌ای‌مان برای یک مدت زمان مشخص بپذیریم و طرف‌های مقابل نیز تحریم‌ها را رفع کنند. همان‌طور که اشاره شد ما و اروپایی‌ها در مورد اینکه منطق برجام باید در مذکرات حاکم باشد، اشتراک‌نظر داریم.[3]

 

*گشایش بحث خوبی در سخنان تخت روانچی به چشم می‌خورد. و آن اینکه بر اساس منطق برجام نزد برجامیون؛ ایران باید اعتمادسازی کند و اروپا و آمریکا هم تحریم‌ها را لغو کنند.

ما و افکار عمومی در جریان بخش اول یعنی اعتمادسازی ایران هستیم. نصب دوربین‌های 24 ساعته آژانس، بازدیدهای دوره‌ای، ماجرای رآکتور اراک و...

لکن ما و مردم در جریان بخش دیگر این ماجرا یعنی لغو تحریم‌ها نیستیم!

یعنی نه تنها اثری احساس نمی‌شود بلکه حتی خبری هم از لغو تحریم نیست و به جای آن خبر تحریم‌های بیشتر و اعترافات تلخ برجامیون از قبیل "دستاورد تقریبا هیچ برجام"، "دیوانگی بودن مذاکره با آمریکا" و "نمی‌توانیم حتی یک حساب در انگلیس باز کنیم" موجود است.

اکنون و طبق صراحتی که در سخنانی تخت‌روانچی پیرامون منطق برجام وجود دارد؛ منطق برجام زیر سؤال است و محقق نشده. لذا به نظر می‌رسد که حامیان برجام و مذاکره اکنون باید برای این مخدوش شدن منطق برجام، توضیحات اقناعی مناسبی را ارائه کنند.

دقت شود که در پیامد این خدشه افتادن بر منطق برجام اما چیزی که در عمل اتفاق افتاده؛ تمنّای بیشتر برجامیون برای مذاکره است!

 

***

 

"بغلی بگیر"؛ پاسکاری نهادهای متولی گرانی با یکدیگر!

 

علی احسان ظفری، رئیس هیات مدیره اتحادیه فرآورده‌های لبنی کشور در واکنش به تایید افزایش قیمت لبنیات توسط بازرسی اتاق اصناف ایران اظهار داشت: هرگونه افزایش قیمت لبنیات ممنوع است و افزایش قیمت‌هایی که توسط برخی از برندها صورت گرفته غیر قانونی است و باید با آنها برخورد صورت گیرد.

وی افزود: مردم در صورت مشاهده گران فروشی لبنیات یا هرگونه تخلف در بازار آن را به شماره ۱۲۴ و سازمان تعزیرات حکومتی اعلام کنند تا با متخلفان برخورد صورت گیرد.

به گزارش مشرق، رئیس هیات مدیره اتحادیه فرآورده‌های لبنی کشور ادامه داد: در صورتی که هر گونه مواد اولیه تولید و بسته بندی از جمله پت گران شده است، به معنی آن نیست که صنایع لبنی به صورت خود سرانه اقدام به گران فروشی محصولات خود کنند.

نیک‌منش معاون بازرسی و نظارت اتاق اصناف ایران پیش‌تر گفته بود که قیمت انواع محصولات لبنی در یک تا دو ماه اخیر افزایش داشته است و گزارش‌های آن به طور هفتگی در اختیار سازمان حمایت قرار گرفته است.[4]

 

*اینکه معاون بازرسی اتاق اصناف درباره قیمت لبنیات یک حرف می‌زند و عضو هیئت مدیره اتحادیه لبنی حرف دیگر؛ ناشی از نبود اقتدار دولت در بازار مایحتاج مردم است که به سایر مسئولان نیز تسرّی پیدا می‌کند.

جالب است که آقای ظفری در حالی از این می‌گوید که مردم گزارش گرانفروشی را به سازمان تعزیرات بدهند که گویا نمی‌داند سخنگوی سازمان تعزیرات هم به خیل کثیر شاکیان جرم گرانفروشی پیوسته و اخیرا در مصاحبه‌ای به انتقاد از قیمت گزاف بلیط‌های هواپیما و نان به نرخ روزخوری برخی شرکت‌های مسافربری هوایی پرداخته است![5]

مردم باید بدانند که هرکدام از این 3 مسئول به تنهایی می‌توانست عمود خیمه گرانفروش‌ها را بر زمین بزند و با یک موضع عاشورایی قلب گرانفروشی را هدف بگیرد.

ضمن اینکه مقام قضایی هم می‌تواند چنین کاری بکند. (همانند کاری که دادستان وقت تهران در سال 97 کرد و تنها در یک روز و با دستگیری چند گرانفروش بازار مرغ؛ قیمت گوشت مرغ را تا روزی که بر مصدر کار بود تثبیت کرد)

مع‌الوصف درباره 3 مسئول صنفی و اجرایی صدر مطلب در سازمان‌های تعزیرات، اتحادیه لبنی و اتاق اصناف باید گفت که از اینان عملکرد بایسته در مبارزه با گرانی نمی‌بینیم چون آنها هم از عملکرد بایسته دولت در نظارت بر بازار و قیمت‌ها مطمئن نیستند.

در واقع متولی اصلی این ماجرا یعنی دولت که باید جلوی گرانی را بگیرد در صحنه نیست و بازار عملا به پدیده بی‌دولتی مبتلی شده. در نتیجه مسئولان رده‌های پایین‌تر نیز به جای مواجه شدن با خیل عظیم گرانفروش‌ها؛ ترجیح می‌دهند عملکرد خود را با دولتی تنظیم کنند که متأسفانه مقام بالادستی است و عزمی هم برای نظارت ندارد.

و علت وقوع جرم "گرانی بیقاعده" به همین تلخی است که روایت شد!