اخبار مهم

اخبار مهم

اسقف مارنرسای بنیامین: صدای عدالتخواهی با هیچ بمبی ساکت نمی شود

۶ بازديد

هرمز خسرویانی گفت: از دیدگاه کسی که شهادت را آغاز یک راه و باور و عقیده می‌داند، شهادت سید حسن نصرالله می‌تواند شادباشی باشد.


 به مناسبت تشییع پیکر شهید سید حسن نصرالله و شهدای مقاومت نشست خبری رهبران ادیان توحیدی با حضور نمایندگان، اسقف‌ها و کشیشان ارامنه و آشوریان، نمایندگان و موبدان زرتشتی و نماینده جامعه کلیمیان ایران در کلیسای حضرت مریم برگزار شد.

در این مراسم اسقف سرکیس داویدیان اسقف ارامنه کاتولیک ایران با اشاره به ویژگی‌های شهید نصرالله گفت: ایشان از نظر اجتماعی و سیاسی انسانی وارسته بودند که تمام توانایی‌های خود را در جهت اهداف والا به کار می‌گرفتند. چند ماه قبل، دشمن ایشان را به شهادت رساند. فردا مراسم تشییع ایشان برگزار می‌شود و من نیز مراسم مغفرتی به جا خواهم آورد. امیدوارم خداوند این شهید گران‌قدر را در سمت راست خود قرار دهد و در روز رستاخیز، او را در زمره یاران راستینش محشور کند.

همچنین اسقف مارنرسای بنیامین، خلیفه کلیسای شرق آشور نیز گفت: آیات بسیار زیبایی از انجیل متی قرائت شد. یکی از این آیات این است: «خوشا به حال صلح‌کنندگان، چرا که آنان فرزندان خدا خواهند شد.» این آموزه مسیح است. ما برای ایجاد صلح و امنیت دعوت شده‌ایم و این پیام مسیح و مسیحیت است. از ابتدای پیدایش کتاب آسمانی، قتل وجود داشته با این وجود در این ماه‌ها شاهد قتل و جنایت در سرزمین مقدسی هستیم که سرزمین پیامبران نام دارد. این اتفاق ناروا در جایی رخ می‌دهد که همواره صلح و سلامتی بشارت داده شده است.

اسقف مارنرسای تصریح کرد: شهادت آموزگار ملت و مجاهد نستوه رقم خورد و همراه با او انسان‌های بی‌گناهی به شهادت رسیدند. مردمی که برای زندگی تلاش کردند، کجا هستند؟ منادیان امنیت و سازمان ملل، شورای سایت رسمی بت فوروارد امنیت، چرا از این اتفاقات جلوگیری نمی‌کنند؟ شخصیتی را شهید می‌کنند، اما نمی‌توانند اعتقاد مردم را از بین ببرند چرا که ایمان از بین‌بردنی نیست. از دیدگاه مسیحیان، ما راضی به کشته شدن هیچ ملتی نیستیم و دعا می‌کنیم خداوند به رهبران کشورها و حکومت‌ها حکمت و درایت عنایت کند تا بتوانند میان کشورها منادی صلح باشند. برای ما بسیار ناراحت‌کننده است که انسانی علیه هم نوع خود امضایی بزند. در آن لحظه چه اتفاقی می‌افتد و چه به ذهنش خطور می‌کند؟

وی بیان کرد: اکنون که در آستانه تشییع شهدا قرار داریم، باید به این نکته اشاره کنم که صدای عدالت‌خواهی و حقیقت‌جویی را نمی‌توان در سینه خاک خاموش کرد، حتی با فشردن ماشه بمب‌های چند تنی. این سنگر را نمی‌توان با هیچ بمبی نابود کرد، چرا که جنسش از سنگ و بتن نیست، بلکه از قلب مجاهدان است. تن‌ها را می‌توان به خاک سپرد، اما آرمان‌ها و حقیقت‌ها را نه.

هرمز خسرویانی، سخنگوی موبدان زرتشتی با نگاهی تاریخی به سرزمین بیت‌المقدس گفت: هرکدام از مدعیان حقوق بشر و انسانیت بر روی این سرزمین مقدس فجایعی را شکل داده‌اند. زمانی جنگ‌های صلیبی و مدافعان هر جناح مبارزاتی کردند و هزینه‌هایی از جان انسان‌ها داده شد. آخرین اتفاق را اخیراً دیدیم، زمانی که دادگاه بین‌المللی حکمی صادر کرد که همه تلاش‌ها و مدارک و اسناد را بی‌ارزش انگاشت. لبنان نیز در دیدگاه بسیاری از ادیان ارزشمند و مرکز علمی و دینی مسیحیان جهان و مقدس است.

سردار سلیمانی می‌گفت: «انسان تا شهید نباشد، شاید نمی‌شود.» و امروز که ما دور هم جمع شده‌ایم، یاد شهید نصرالله را زنده کرده‌ایم. از دیدگاه کسی که شهادت را آغاز یک راه و باور و عقیده می‌داند، این می‌تواند شادباشی باشد.

خرس طلایی برلین به «رویاها» رسید

۱۰ بازديد

هفتاد و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم برلین با اعطای جایزه خرس طلایی و دیگر جوایز، به کار خود پایان داد.


هیات داوران بخش مسابقه اصلی هفتاد و پنجمین جشنواره فیلم برلین، فیلم نروژی «رویاها» ساخته داگ یوهان هاگرود را شایسته دریافت خرس طلایی بهترین فیلم دانست.

امسال ستاره چینی «فن بینگ‌بینگ»، فیلمساز مراکشی «نبیل عیوش»، طراح لباس آلمانی «بینا دیگلر»، کارگردان آرژانتینی «رودریگو مورنو»، منتقد فیلم «ایمی نیکلسون» و بازیگر و کارگردان «ماریا شریدر» دیگر اعضای داوران بخش مسابقه اصلی جشنواره برلین بودند.

فهرست برندگان جشنواره برلین ۲۰۲۵:

خرس طلایی – «رویاها» ساخته داگ یوهان هاگرود

خرس نقره‌ای – جایزه هیات‌داوران – «پیام» ساخته ایوان فوند

خرس نقره‌ای – جایزه بزرگ هیات داوران – «مسیر آبی» ساخته گابریل ماسکارو

بهترین بازیگر نقش اصلی – رز بیرن برای فیلم «اگر پا داشتم، به تو لگد می‌زدم»

بهترین بازیگر نقش مکمل – اندرو اسکات برای فیلم «ماه آبی»

خرس نقره‌ای برای مشارکت برجسته هنری – «برج یخی» ساخته لوسیل هادزیالیلوویک

بهترین کارگردان – هوئو منگ برای فیلم «زیستن در سرزمین»

خرس نقره‌ای برای بهترین فیلمنامه – «کنتیننتال ’۲۵» ساخت رادو ژوده

جایزه بهترین فیلم اول GFF – «شیطان سیگار می‌کشد (و کبریت‌های سوخته را در همان جعبه نگه می‌دارد)» به کارگردانی ارنستو مارتینز بوسیو

جایزه مستند برلیناله - «نگه‌داشتن لیلت» ساخته براندون کرامر

بخش فیلم‌های کوتاه

خرس طلایی بهترین فیلم کوتاه – «ناتمام» ساخته لسلی لوکسی چان

خرس نقره‌ای – جایزه هیات داوران (فیلم کوتاه) – «زندگی معمولی» ساخته یوریکو میزوسیری

هیات داوران فدراسیون بین‌المللی منتقدان سینما (فیپرشیر) نیز فهرست برگزیدگان خود در بخش های مختلف جشنواره فیلم برلین را اعلام کرد.

فیلم نروژی «رویاها» ساخته داگ یوهان هاگرود جایزه فیپرشی درسایت رسمی بت فوروارد بخش مسابقه بین‌المللی، «دختر کوچولوهای پر دردسر» ساخته اورسکا جوکیچ از اسلوونی جایزه بخش تازه تاسیس چشم‌اندازها، مستند «زیر پرچم‌ها، خورشید» ساخته خوانیتو پریرا از پاراگوئه جایزه بخش پانوراما و مستند «خاطره پروانه‌ها» ساخته تاتیانا فوئنتس سادوسکی از پرو هم جایزه فیپرشی بخش فروم را دریافت کردند.

جشنواره فیلم برلین پیش از این برندگان بخش جنبی پانوراما را نیز اعلام کرد و فیلم «ناشنوا» ساخته اوا لیبرتاد جایزه بهترین فیلم بلند را دریافت کرد و «نامه‌های مولنر» به کارگردانی مارتینا پریسنر برنده جایزه بهترین مستند شد.

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «آخرین فرصت» منتشر می‌شود

۶ بازديد

۹ اسفند همزمان با نوزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت در آستان مطهر شاهچراغ شیراز، تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «آخرین فرصت» منتشر می‌شود.

 نوزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت در آستان مطهر شاهچراغ شیراز، همراه با انتشار تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «آخرین فرصت» و گرامیداشت فداکاری خانواده‌های ارتش جمهوری اسلامی ایران، سایت رسمی بت فوروارد پنجشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۳ در حرم مطهر حضرت احمد بن موسی الکاظم (شاهچراغ) علیهم‌السلام شیراز برگزار می‌شود.

«آخرین فرصت» داستان زندگی شهید علی کسایی، مربی و مسئول عقیدتی سیاسی مرکز پیاده ارتش در شیراز را روایت می‌کند و در ۳۱۲ صفحه به قلم خانم سمیرا اکبری نوشته و توسط انتشارات به‌نشر چاپ و منتشر شده است.

شایان ذکر است، کتاب «آخرین فرصت» یکی از شش کتابی است که در هفته دفاع مقدس امسال به‌عنوان تازه‌ترین کتب تقریظی حضرت‌آیت‌الله خامنه‌ای معرفی شده بودند.

سریال‌سازی با فانتزی‌های اینستاگرامی

۶ بازديد

بررسی سریال نمایش خانگی «تاسیان» و پدیده کمپین‌های تبلیغاتی این روزها که از اخبار ممیزی برای دیده شدن استفاده می‌کنند.


 

تا همین چند سال پیش در سینما و تلویزیون ایران ساختن یک جهان تیپیکال و فانتزی برای قصه‌گویی باب بود و قصه‌گوها می‌توانستند در چنین فضایی به راحتی بعضی از آنچه را که به دشواری می‌شد در فضای جدی و واقع‌گرا نشان داد، نشان بدهند. مثلاً دهکده برره را می‌توان به یاد آورد که فضایی اینگونه داشت یا فیلم‌هایی مثل «دزد عروسک‌ها»، «دنیای وارونه» یا حتی «همیشه پای یک زن در میان است» به این شکل بودند.

وطن امروز نوشت: سریال «تاسیان» هم برای اینکه تا این اندازه به دلیل دور بودنش از واقعیات توی ذوق نزند، می‌توانست یکسره دست از ادعای واقع‌گرایی و تاریخ‌نگاری بشوید و رسماً در یک فضای طنز تیپیکال روایت شود. حالا اما چیزی که در مقابل داریم یک کمدی ناخواسته است که نه می‌تواند نمک کمدی را داشته باشد و نه به عنوان یک کار جدی قابل اعتناست. آنچه در مقابل داریم، در حقیقت هجو تمام چیزی است که ظاهراً خود سازندگان مجموعه می‌خواستند بگویند و نشان بدهند.

اگر با یک اثر هنری ضعیف روبه‌رو باشیم، چند برابر حجم محتوای خود آن اثر باید برای شمارش و تبیین ایرادهایش محتوا تولید کرد اما معمولا کسی این کار را نمی‌کند چون ارزشش را ندارد. یک کلمه می‌گویند بد بود، به درد نمی‌خورد و خلاص. سریال «تاسیان» اما از جهت دیگری ارزش بررسی پیدا می‌کند. تحلیل این مجموعه و ماجراهایی که حول و حوش آن پدید آمد، اساساً جنبه آسیب‌شناختی برای مسائلی دیگر را دارد.

مثلاً کمپین‌های تبلیغاتی بعضی از محصولات کم‌ارزش با جنجال‌های مظلوم‌نمایانه و نمایش جعلی توقیف‌شدگی. به‌علاوه با بررسی چنین مجموعه‌ای که فانتزی‌های ۱۲۰ ساله یک جریان فکری خاصی را نشان می‌دهد، می‌شود تا حدودی به یک درک روانکاوانه از نظرگاه آنها رسید. در ادامه تلاش شده تا درباره این مسائل مطالبی ذکر شود؛ هرچند می‌شود بعضی زاویه‌های چنین بحثی را سوای از بحث درباره سریالی مثل «تاسیان»، بهتر و بیشتر از این گسترش داد.

 

* کلکسیونی از قاب عکس دستفروشان دور میدان انقلاب

خلاصه داستان سریال تاسیان این است که یک پسر جوان سرکش، از خانواده مذهبی‌اش جدا می‌شود و شب‌ها در چاپخانه می‌خوابد تا بتواند مشروب بخورد و عکس خواننده‌ها و هنرپیشه‌ها را به در و دیوار اتاقش بزند و خلاصه راحت باشد. یک روز دختر کارخانه‌داری بزرگ به این چاپخانه می‌آید و بابت اینکه رنگ نقاشی‌های کتابش به‌درستی مطابق آبی فیروزه‌ای درنیامده گلایه می‌کند. این پسرک بدون اینکه آن دختر او را ببیند، خودش وقتی دورادور او را دید، با همین یک نگاه جوری عاشق و پیگیرش می‌شود که خسرو در ‌طلب شیرین نبود یا مجنون به دنبال لیلا نرفت! دخترک به شب‌های شعر گوته می‌رود و این پسر که در تعقیب اوست، تعدادی شعر که برادر مذهبی‌اش داده تا چاپ کند را همراه دارد.

ساواک دم در دستگیرش می‌کند و یکی از مأموران ارشد آنجا رفیق و بچه‌محل از آب درمی‌آید. بعد این پسرک عاشق‌پیشه تصمیم می‌گیرد برای اینکه ابزاری جهت نمایاندن خودش به این دختر پیدا کند، وارد ساواک شود و آنها هم بدون هر نوع استعلام یا اینکه حتی توجه کنند برادر او یک دانشجوی مبارز اسلامگرا است، بلافاصله جذبش می‌کنند و نمایش‌های عجیب پسرک برای اینکه خودش را در دل این دختر جا کند، شروع می‌شود.

تاسیان یعنی حسرت و دلتنگی. این عبارت خودش خوب نشان می‌دهد که مایه اولیه ذهنی برای ساخت سریالی به همین نام چیست. فیلمساز حسرت دورانی را می‌خورد که کشور ایران - به زعم او - چه به لحاظ فرهنگی و چه حتی جغرافیایی، جزئی از خاک اروپا بود و ناگهان به واسطه انقلاب ۵۷ به تنظیمات اولیه‌اش برگشت و آسیایی شد. جادوی هنر نمایش به فیلمساز اجازه داده در تخیل آزاد غرق شود و حسرت زمان و مکانی را بخورد که فانتزی شخصی خود اوست و در عالم واقع وجود خارجی نداشته است. پس اگر کسی بخواهد با این اثر کنار بیاید، اول باید بپذیرد که فانتزی‌ها را می‌بیند نه واقعیات بی‌پرده یا حتی واقعیت روتوش شده را.

آدم‌های داخل قصه هم خود آدم‌های دهه‌های ۴۰ و ۵۰ نیستند، فانتزی کارگردان از آن آدم‌ها یا به عبارتی همان قاب عکس‌هایی‌اند که دستفروشان دور میدان انقلاب تهران می‌فروشند یا در بعضی کافه‌های اطراف چهارراه ولیعصر نصب است. همان‌طور که چه‌گوارای چاپ شده روی تیشرت‌هایی که آن برند معروف پوشاک آمریکایی تولید کرده یا کارل مارکسی که یک سرمایه‌دار انگلیسی عکسش را روی شیشه مشروب چسبانده، خود چه‌گوارا و مارکس نیستند، فانتزی کافه‌نشین‌های طبقه متوسط تهران امروز از آن دوران و آدم‌هایش که در این سریال نمود پیدا کرده هم ربطی به وجود و ماهیت خود آن دوران ندارد.

کل این سریال یک میهمانی دهه نودی و و دهه چهارصدی عده‌ای از کافه‌نشین‌های مرکز تهران است که در محل نشست و برخاست‌شان انبوهی از این عکس‌ها را به در و دیوار چسبانده‌اند و حتی لباس آدم‌های مجموعه، خصوصاً خانم‌ها، با آدم‌های همین دور و اطراف در دهه اخیر مو نمی‌زند. فقط کافی است به دست هر کدام از بازیگران زن این مجموعه یک گوشی آیفون داده شود تا با همان لباس سر صحنه که مثلاً قرار بوده مربوط به نیم‌قرن قبل باشد، به خیابان‌های مرکزی تهران امروز بیایند.

* ایرانشهر یا شهر فرنگ؟

یک سوال اساسی در اینجا مطرح می‌شود که وقتی یک نفر نمی‌تواند دایره نگاهش را از مرکز تهران امروز خارج کند و از لباس‌های رنگارنگ آدم‌ها هم نمی‌تواند بیشتر پیش برود و به ذهنیت‌شان رسوخ کند، چه اصراری هست که درباره دهه ۵۰ قصه بگوید؛ آن هم در بحبوحه انقلاب؟ اگر عبارت فلسفه ایرانشهری به گوش کسی خورده باشد و سوای ظاهر بسیار غرورآفرین و آرمانگرای این عبارت، می‌خواهد بداند که معنای واقعی نهفته در آنچه امثال مرحوم طباطبایی و عده‌ای از روزنامه‌نگاران پیرو او در داخل کشور می‌گفتند چیست، می‌تواند یک نگاه به سریال تاسیان بیندازد تا همه چیز دستش بیاید؛ «یک عده آدمی که حکومت دانای پهلوی به زور سعی کرده بود مدرن‌شان کند، از آنجایی که داخل مغزشان هنوز سنت و مذهب ته‌نشین بود، لگدپرانی کردند و نگذاشتند ما جزئی از جغرافیا و فرهنگ اروپا باقی بمانیم و کاری کردند که دوباره برگردیم و آسیایی شویم».

برای اینکه دچار سوءتفاهم نشویم و معنای این حرف را بهتر بفهمیم، باید دقت کنیم نه غربی که آنها تخیل کرده‌اند خود غرب واقعی با تمام خوبی‌ها و ایرادهای آن است و نه در اینجا واژه ایران همان معنایی را می‌دهد که در واقعیت بر آن دلالت دارد.

عبارت ایرانشهر که بر سیاق واژه آرمانشهر (یا همان اتوپیا و ناکجاآباد) ساخته شده، یک ایران فرنگی فانتزی را می‌خواهد و از همین رو با سنت‌های ایران و با مذهب که غلاف محافظ این سنت است، خصمی جدی دارد. این طرز تفکر بیشتر از اینکه با منطق خود بتواند در ذهن آدم‌ها نفوذ کند، به طریقه رمانتیک این کار را انجام می‌دهد و از قدرت تاثیری که خلق ناکجاآباد در ذهن بعضی افراد دارد، بهره می‌برد. نتیجه این است که حرف حساب یک فیلمساز در دیالوگ‌های سریالش معادل همان جمله قدیمی می‌شود که «حیف شد این انقلابی‌ها نگذاشتند ما از فرق سر تا ناخن پا فرنگی شویم».

باز برای رفع هر سوءتفاهم احتمالی و فهم دقیق این گفتمان دقت به این نکته هم لازم است که مطابق این طرز تفکر، ترقی دقیقاً و تماماً معادل فرنگی شدن است و البته دقیق‌تر است اگر بگوییم شهر فرنگ که در اسباب‌بازی‌های دوره‌گرد قدیم دیده می‌شد فانتزی بود، نه فرنگ واقعی. جالب اینجاست که اگر این معادله را مثلاً به ۵ یا ۱۰ قرن قبل ببریم، جایی که جهان اسلام و به طور کل آسیا از هر لحاظ به وضوح از غربی‌ها جلوتر بود، ارکان آن درجا از هم می‌پاشد.

این به آن دلیل است که در چنین نظرگاهی، فرنگی شدن به عنوان راه بدون جایگزین توسعه فهمیده می‌شود و البته این در حقیقت رنگی شدن و خوشگل شدن (مطابق سلیقه‌ای خاص) است نه حتی خود فرنگی شدن. مشخص است که چنین منطقی فراتر از بحث‌های رایج داخل تاکسی، زیر تیغ سلمانی، پیاده‌روی جلوی مغازه‌ها در یک بعدازظهر خلوت و بدون مشتری و یا نهایتاً دور میز عصرانه عده‌ای کارمند، در جای دیگری امکان طرح ندارد و به جای استدلال صرفاً می‌تواند در رمانتیسیسم رنگی‌پنگی و فضایی کافه‌پسند فرو برود تا تعدادی مشتری پیدا کند.

* خواهشــــمندیم توقیف‌مان کنید!

زدن این حرف که حیف شد انقلابی‌ها نگذاشتند فرآیند تغییر ژنتیکی و جغرافیایی مردم ایران و سرزمینش کامل شود و ما اروپایی شویم، شاید راحت باشد اما نشان دادنش سخت است. در تاکسی یا توئیتر شاید بشود این حرف را زد و بقیه هم حوصله پاسخ دادن نداشته باشند یا رودربایستی کنند اما برای اینکه فیلم یا سریالی بتواند این حرف را جا بیندازد، اول باید نشان بدهد و ثابت کند ما در دهه ۵۰ کی بودیم و کجایی بودیم و چطور شد که ورق برگشت، تا بعد بشود نتیجه گرفت که انقطاع آن مسیر حیف بود یا نبود

. آیا کسی توانست در این سریال، همان دهه پنجاهی را که مدنظر چنین گفتمانی بود ببیند و بعد باور کند که آن دوران واقعاً همین شکلی بوده؟ در این لازمان و لامکان تخیلی آیا اساساً قصه‌ای می‌توان روایت کرد؟ وقتی قصه‌ای در کار نباشد، چطور می‌شود یک سریال چندقسمتی را با تئاترهای خیابانی یک جوان تازه ساواکی شده برای معشوقه‌اش پر کرد؟ راهش این است که همه قسمت‌ها، همه سکانس‌ها و همه صحنه‌ها را با شلوغ‌بازی و میهمانی پر کنیم؛ طوری که انگار کل این مجموعه در میهمانی می‌گذرد و زندگی طبیعی آدم‌ها را نمی‌بینیم.

در هیچ قسمتی از تاسیان این صحنه غایب نیست که آدم‌ها در یک محیط جمعی، حین بیان کشدار و ذوق‌زده جمله «به‌به سلام» به سمت همدیگر نروند. حتی دانشگاه رفتن چند شخصیت جوان فیلم هم میهمانی است و کارگردان یک نما از داخل کلاس درس نشان نمی‌دهد. میتینگ‌های سیاسی هم خالی از محتوا و هر نوع اشاره‌ای به انگیزه آدم‌های آن دوران‌اند و میهمانی‌ها پر از کل‌کل یک عده جوان سرحال هستند. بازجویی ساواک هم میهمانی است.

حتی امیر که شخصیت اصلی مرد سریال است و به نظر ضدقهرمان می‌رسد هم وقتی شب‌ها تنها در چاپخانه می‌خوابد، در میهمانی تک‌نفره‌ای به صرف مشروبات و معاشقه با عکس عده‌ای سلبریتی روی دیوار اتاقش قرار می‌گیرد. تمام تابلوهای چوبی که در خیابان انقلاب تهران به فروش می‌رسد و روی آنها عکس شخصیت‌های معروف دهه‌های ۴۰ و ۵۰ چاپ شده در این میهمانی دعوت شده‌اند؛ کیارستمی، بیضایی، کیمیایی، دکتر شریعتی و حتی چه‌گوارا که البته چون بهانه‌ای نمی‌شد برای احضار خودش دست و پا کرد، عکسش را در اتاق یکی از شخصیت‌های اصلی قصه نصب کرده‌اند. به عبارتی با یک بالماسکه دهه پنجاهی طرفیم که تعهدی به تطابق عینی با یک درصد از واقعیات دهه ۵۰ هم ندارد.

چاشنی کار که برای دیده شدن قرار است به آن کمک کند هم اخبار یکی در میان راست و دروغی است که درباره توقیف یا ممیزی سریال منتشر می‌شود تا از آن چهره‌ای ساختارشکن بسازد و مخاطب کنجکاو شود که سراغ دیدنش برود. همان‌طور که آنچه در سریال دیدیم ساواک نبود، بلکه ساواکی‌بازی یک عده جوان بازیگوش بود.

بیرون از روایت هم ماجرای توقیف‌ها و ممیزی‌های مجموعه دقیقاً همین است و توقیف‌بازی و ممیزی‌بازی عوامل کار است تا برای خودشان یک سوءسابقه کنجکاوی‌برانگیز دست و پا کنند. اگر فیلمساز حرف مهم یا قصه جذابی داشت که می‌خواست هر طور شده به گوش همه برسد، گیر نمی‌داد به گنجاندن چند صحنه رقص بی‌ربط به اصل ماجرا در کارش تا برای آن حاشیه درست کند. طرفه اینجاست که حتی وقتی حاشیه‌های ایجاد شده به اندازه کافی زیاد نبود، این عوامل خودشان در تنور آن می‌دمند و شلوغش می‌کنند تا به گوش همه برسد.

 

* لباس بپوش که برویم برای دستگیری تیمسار

از همه فانتزی‌های کارگردان تاسیان که خود را به جای واقعیات دهه ۵۰ ایران جا ‌زده اگر بگذریم، عجیب‌ترین مورد آن تصویری است که از یک سازمان امنیتی نشان می‌دهد. چند سالی است که در فضای مجازی ویدئوهایی از بعضی سکانس‌های خاص در فیلم‌های هندی قدیمی منتشر می‌شود و همه را به خنده می‌اندازد. در ادبیات جوانان امروز اصطلاحا به چنین ویدئوهایی می‌گویند سمی.

اینها مواردی است که چاخان بودن یک قضیه و منافات واضح آن با عقل سلیم باعث خنده می‌شود و کسانی که ویدئو را می‌بینند، از خودشان می‌پرسند سازندگان این فیلم با خودشان چه فکری کردند و روی عقل مخاطب چه حسابی داشتند که این صحنه را نمایش دادند؟ مثلاً یک نفر در حال فرار از دست عده‌ای قلچماق است و لحظه‌ای می‌ایستد تا خالی روی صورتش بچسباند. بعد برمی‌گردد به دلیل همین خال سیاه، نه‌تنها قلچماق‌ها دیگر او را نمی‌شناسند، بلکه نامزدش هم دیگر نمی‌شناسدش!

بد نیست از خودمان بپرسیم که ما با چه اعتماد به نفسی فیلم‌های هندی چند دهه پیش را دستمایه تمسخر و خنده می‌کنیم وقتی در سریال‌های امروز خودمان موارد سمی‌تری مثل تاسیان داریم؟ در چند فیلم و سریال دنیا تا به حال دیده‌ایم که تصویر نیروهای امنیتی، چه مثبت و چه منفی، تا این اندازه مضحک و ساده‌لوحانه نشان داده شود؟

اگر قرار است ساواک سفیدشویی شود هم کاش به شعور و هوش مخاطب احترام گذاشته شود و او را اینقدر ساده فرض نکنند که چنین تصویر کودکانه‌ای را باور می‌کند. هوتن شکیبا انگار همان حبیب لیسانسه‌هاست که مقداری از شیطنتش کم کرده‌اند و به جای آن خباثت گذاشته‌اند. بعد همین آدم صرفاً به سبب اینکه با یک ساواکی بچه‌محل درآمده، بلافاصله پس از اینکه با پارتی‌بازی از گیر بازجویی خلاص شد، به عضویت همان سازمان درمی‌آید. مهارت او چیست؟ تحقیقاً هیچ. حوزه تخصصی فعالیتش چیست؟ ابداً مشخص نمی‌شود.

یک بار پسرک برای اینکه با دختر مورد علاقه‌اش روبه‌رو شود، کل تیم ساواکی‌ها را بسیج می‌کند تا به دانشگاه تهران یورش ببرند و دانشجوها را گله‌ای بازداشت کنند تا این دختر را بین‌شان بردارند و ببرند. حالا با بازداشت شده‌ها چه برخوردی می‌شود؟ احتمالاً بچه‌های دهــــه ۶۰ موافق این باشند که در دوره دبستان و راهنمایی‌شان، وقتی در حیاط مدرسه شیطنتی می‌کردند و پای دفتر می‌رفتند، با آنها برخورد سفت و سخت‌تری می‌شد تا این برخوردی که ساواکی‌های تاسیان با متهمان به براندازی می‌کنند! وقتی همه را برای بازجویی بردند، خود این آقای عاشق‌پیشه هم وسط بازجویی محبوبه‌اش وارد اتاق می‌شود و مأمور بازجویی را بیرون می‌کند و شروع می‌کند به لاو ترکاندن با متهم.

بعد روزی که با این دختر قرار ملاقات دارد، رفیقش او را به مأموریتی برای دستگیری تیمسار مقربی که جاسوس شوروی بوده می‌برد و این هم هی غر می‌زند که من قرار دارم و باید بروم و آخر سر می‌گویند خب برو. یعنی اجازه می‌دهند ماموریت مراقبت و احیانا دستگیری تیمساری که جاسوس ابرقدرت شرق بوده را رها کند تا به قرار عاشقانه‌اش در یک کافه برسد.

اولا واضح است که فیلمساز، وابستگی عاطفی شدیدی به کافه دارد و این از سر و روی کارش می‌بارد و ثانیا فیلمسازی که می‌خواسته ساواک را سفیدشویی کند، حتی نمی‌دانسته که واحد برون‌مرزی این سازمان با رکن داخلی‌اش فرق داشته و یک نفر که بچه‌محل جوان ‌اول سریال است، نمی‌تواند همزمان هر دو عملیات را فرماندهی کند. اما جالب‌تر جایی بود که به این تازه‌وارد هیچ‌کاره، یعنی کسی که تا دیروز در چاپخانه کار می‌کرده و اصلاً نمی‌دانسته مقربی کیست و شوروی چه شکلی است، می‌گویند لباس بپوش که برویم برای عملیات دستگیری تیمسار!

* شما کارگردان هستید یا ادمین اینستاگرام؟

مشکل جدی‌تر و بنیادین روایت فراتر از نمایش‌های کاریکاتوری‌اش از ساواک، جایی خودش را نشان می‌دهد که سفیدشویی همزمان ۲ عنصر مربوط به عصر پهلوی باهم تناقض ایجاد می‌کند و هر دو را از معنا می‌اندازد.

فیلمساز از آنجا که می‌خواسته نشان بدهد در دوران شاه همه چیز گل و بلبل و رنگی و شاد و کافه‌پسند بوده، نمی‌توانسته هیچ چیزی از مسائل مبتلابه آن روزگار مثل خفقان و فاصله طبقاتی و حضور عناصر مداخله‌گر بیگانه در کشور را نشان بدهد و آدم‌های معترض قصه هیچ انگیزه‌ای برای معترض بودن‌شان ندارند جز اینکه عشق‌شان کشیده معترض باشند. در چنین شرایطی ساواک قصه هم کاریکاتوری می‌شود و هیچ دلیلی برای دستگیری این افراد ندارد جز مقداری کاغذ که همراه‌شان است و به آن می‌گویند اعلامیه. یعنی سفیدشویی اوضاع اجتماعی دوران شاه باعث می‌شود انگیزه معترضان به آن رژیم درنیاید و روی همین حساب، ساواک هم دلیل منطقی برای برخورد با آنها پیدا نکند و هر بار به بهانه یک مشت کاغذ، این و آن را بگیرد و ببندد و ببرد. این یک نقض غرض ناشیانه از هوادار کارنابلد آن دوران است که نمی‌داند برای سفیدشویی یک رژیم هم بد نیست ابتدا چند مورد از ایرادات آن دوره را قبول کنی و نشان بدهی، تا هم مخاطبانت انصاف تو را بپذیرند و هم در ادامه به این تناقضات برنخوری.

شاید جماعت برانداز بتوانند با اکانت‌های عمدتاً فیک یا ناشناس در شبکه اجتماعی ایکس و یا در بعضی اکانت‌های اینستاگرام، چند عکس شیک از تهران قدیم با خانم‌هایی که حجاب بر سر ندارند و شبیه اروپایی‌ها سایت رسمی بت فوروارد هستند را بگذارند و بپرسند چه مرگتون بود که انقلاب کردید؟ اما این گزاره ابلهانه را نمی‌توان در حد یک سریال داستانی بسط داد و به چنین تناقضاتی برخورد نکرد. در بحبوحه انقلاب، یعنی مقطعی که دقیقاً با زمان روایت سریال تاسیان همزمان است، شاه از سفیر انگلستان همین سوال را پرسید و گفت اینها چه مرگ‌شان است و چرا علیه من انقلاب کرده‌اند؟ سفیر انگلستان گفت مردمی که صبح در قصرهای ثروتمندان کارگری می‌کنند و شب به خانه‌های محقر و ویرانه‌شان می‌روند تا بخوابند، طبیعتاً انقلاب خواهند کرد. حالا اگر عده‌ای بخواهند فقط همان قصرها را در روشنایی روز ببینند و سری به محل خواب اکثریتی نزنند که شب‌ها در مخروبه‌ها یا خانه‌های نیمه‌ویرانه‌شان سر بر بالین می‌گذارند، برای پاسخ به این سوال ابلهانه که چه مرگ‌تان بود انقلاب کردید؟ مجبورند دنبال پاسخ‌های ابلهانه‌تری بروند، مثل اینکه هیجان خون جوان‌ها کم شده بود و از سر جوگیری چنین کردند یا اینکه مذهب و سنت که در ذات‌شان ته‌نشین بود، مانع پذیرش توسعه می‌شد.

امروز مردم ایران هر قدر از مناسبات حاکم بر کشور شاکی باشند، لااقل می‌دانند فریاد را باید بر سر چه کسی بزنند. آنها با عده‌ای از هموطنان‌شان که عاملیتی در حکومت دارند طرف هستند نه با بیگانگانی که به دنبال منفعت کشوری دیگر در اینجا هستند. درک اینکه تحمل چنین وضعیتی چقدر تلخ است چندان دشوار به نظر نمی‌رسد اما در تاسیان با ایرانی در دهه ۵۰ طرفیم که بچه فقیر آن، پسر یک فرش‌فروش بازار است و فاصله طبقاتی معنا ندارد و با پهلوی مستقل و مقتدری طرفیم که یک مستشار آمریکایی یا اسرائیلی هم در سازمان امنیتش به چشم نمی‌خورد و در عوض، مساله برخورد ایران با خارجی‌ها را فقط جایی می‌بینیم که همین حکومت مقابل نفوذ شوروی با قدرت می‌ایستد و تیمسار خودش را اعدام می‌کند.

درخواست چند کشور برای اکران فیلم «موسی‌کلیم‌الله»

۴ بازديد

مدیرکل تأمین و رسانه بین‌الملل صدا و سیما تأکید کرد که برخی از کشورها درخواست کرده‌اند که فیلم «موسی کلیم‌الله» را اکران کنند.


 

فیلم «موسی کلیم‌الله» از امروز در سینماهای سراسر کشور اکران خود را آغاز کرده است. تازه‌ترین اثر ابراهیم حاتمی‌کیا که سال‌ها مخاطبان منتظر سریالِ آن بودند و حالا پس از اکرانِ نسخه سینمایی‌اش در جشنواره فیلم فجر به اکران عمومی رسیده است.

البته ابراهیم حاتمی‌کیا و محمود رضوی کارگردان و تهیه‌کننده این فیلم سینمایی در گفت‌وگویی با خبرنگار تسنیم اعلام کردند که پیش‌تولید سریالِ آن آغاز شده و قرار است به زودی سریال «موسی کلیم‌الله» هم جلوی دوربین برود.

اما حضور بین‌المللی فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی نکته حائز اهمیتی است که برای «یوسف پیامبر»، «مریم مقدس»، «مختارنامه» و خیلی از آثار دیگر اتفاق افتاد و حالا قرار است برای «موسی کلیم‌الله» هم این حضورهای بین‌المللی رقم بخورد.

محمدعلی غلامرضایی مدیرکل تأمین و رسانه بین الملل صداوسیما که مدیریت شبکه نمایش و تماشا را نیز برعهده دارد تأکید کرد: اکران فیلم «موسی کلیم‌الله» که از امروز در سینماهای سراسر کشور آغاز شده، اکران‌های خارجی را هم تجربه سایت رسمی بت فوروارد می‌کند. چرا که الان از کشورهای مختلف همچون ترکیه و روسیه درخواست نمایشِ فیلم را داریم.

وی افزود: پیش از این با «یوسف پیامبر»، «مریم مقدس» و بسیاری دیگر از سریال‌ها و فیلم‌ها تجربه پخش بین‌المللی داریم. فیلم‌هایی که تنها در کشور خودمان نوستالژیک نیستند بلکه بسیاری از هنرمندان همان آثار، به خاطر این فضای بین‌المللی بیشتر دیده شدند. فیلم «موسی کلیم‌الله» هم جزو کارهای پرفروش و پربیننده ما خواهد شد.

غلامرضایی همچنین به شروع پخش فیلم «پوآرو» در شروع عید نوروز اشاره کرد که برای اولین بار روی آنتن تلویزیون خواهد آمد.

۳ کمدی و ۲ حضور پژمان جمشیدی در گیشه نوروز

۴ بازديد

گیشه نوروزی امسال میزبان ۳ فیلم کمدی است که پژمان جمشیدی در ۲ فیلم آنها یعنی «دایناسور» و «کوکتل مولوتف» ایفای نقش می‌کند.


 تلاقی ماه رمضان با اکران نوروزی، بیش از هر زمان دیگری ترکیبی متفاوت در اکران را می‌طلبید. ترکیبی که با توجه تعطیلی مدارس و روزه‌داری مخاطبان، هم نیاز دانش‌آموزان را پاسخ دهد و هم فضای متفاوتی را برای مخاطبان فراهم کند.

با توجه به اقبالی که از فیلم «موسی کلیم‌الله» در جشنواره فیلم فجر صورت گرفت، پیش‌بینی می‌شد این فیلم در ترکیب‌ اکران نوروزی قرار بگیرد. آخرین ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا به کودکی حضرت موسی (ع) می‌پردازد و با طراحی‌صحنه استودیویی می‌تواند یکی از متفاوت‌ترین فیلم‌های اکران نوروزی امسال باشد.

این فیلم به دلیل بهره‌گیری از فناوری ساخت مجازی که بخش‌هایی از آن در تیتراژ فیلم پس از نمایش در برج میلاد به نمایش گذاشته شد، موفق شد سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه و بهترین جلوه‌های ویژه را از آن خود کند. همچنین فرهاد آئیش که در یکی از نقش‌ها در سکانس کوتاهی در نقش خواب‌گذار فرعون در این فیلم حضور داشت، توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل مرد را دریافت کند.

 نمایی از «کوکتل مولوتف»
امین حیایی، حامد بهداد و پژمان؛ یک مثلث طلایی برای گیشه

هرسال فیلم‌های کمدی جزء جدایی‌ناپذیر اکران نوروزی‌ هستند. امسال نیز سه فیلم در این ترکیب قرار دارند که از قضا هیچ‌کدام در جشنواره فیلم فجر نمایش داده نشده‌اند. با آنکه انتظار می‌رفت از میان ۴ کمدی بت فوروارد حاضر در فجر۴۳، یک یا دوم فیلم در ترکیب اکران نوروزی جای بگیرند اما این اتفاق نیفتاد و از طرفی قرار نگرفتن هیچ‌کدام از کمدی‌ها در آرا تماشاگران مردمی نیز نکته قابل‌تاملی بود که از روز اول اعلام آرا درباره آن صحبت می‌شد.

با این اوصاف، امسال سه کمدی «عینک قرمز»، «کوکتل مولوتف» و «دایناسور» در نوروز اکران می‌شوند. واکنش‌های متفاوت درباره حضور پرتکرار پژمان جمشیدی راه به جایی نبرده و این بازیگر امسال، نه با یک فیلم، بلکه با دو کمدی «دایناسور» و «کوکتل مولوتف» راهی گیشه نوروز می‌شود. «دایناسور» آخرین ساخته مسعود اطیابی کارگردان «تگزاس۳» است که امسال پس از «هفتادسی» دومین فیلم پرفروش سال لقب گرفت.

در این فیلم زوج پژمان جمشیدی و امیر جعفری برای اولین بار کنار هم قرار می‌گیرند تا جعفری پس از تجربه «هاوایی» با امین حیایی و «اکسیدان» و «چهار انگشت» با جواد عزتی، ترکیب متفاوتی را کنار جمشیدی رقم بزند و حال و هوای متفاوتی به گیشه ببخشد.

دیگر کمدی امسال که از فجر۴۲ گمانه‌زنی‌ها برای اکران آن آغاز شده بود، «کوکتل مولوتف» به کارگردانی حسین امیری دوماری است. دوماری از فرمول برنده گیشه یعنی ‌کمدی‌های نوستالژیک، بهره گرفته و «کوکتل مولوتف» را با همان ترکیب کارگردانی کرده است. احمد رفیع‌زاده، نویسنده این اثر نیز نویسندگی کمدی‌های نسبتا پرمخاطبی چون «خوابم می‌آد» و «دختر شاه پریون» برعهده داشته است.

«کوکتل مولوتف»، دو وزنه قدرتمند دیگر در کمدی یعنی امین حیایی و احمد مهرانفر را هم کنار جمشیدی قرار داده تا مخاطب را به هر طریقی برای دیدن فیلمش جذب کند. دوماری، اولین کار مستقل خود از پدرام پورامیری را کارگردانی کرده؛ پورامیری نیز «صددام» را با ترکیب رضا عطاران و عباس جمشیدی‌فر به فجر۴۳ آورده بود.

«عینک قرمز» آخرین دستاویز گیشه نوروز برای جذب مخاطب کمدی‌هاست. این فیلم پروانه نمایش خود را همزمان با «تگزاس۳» در اردیبشهت ماه امسال دریافت کرده بود و به نظر می‌رسد دنبال فرصتی بود تا جایی در اکران امسال پیدا کند. حسین مهکام کارگردانی این اثر را برعهده دارد و حامد بهداد پس از «مفت‌بر» که امسال اکران شد، کمدی دیگر به کارنامه خود و گیشه ۱۴۰۳ اضافه می‌کند.

 نمایی از «رها»
زمین بازی آماده برای «رها»/ «پیشمرگ» به ماراتن اصلی پیوست

اتفاق جدیدی نیست که فیلم برگزیده مخاطبان در جشنواره فیلم فجر، راهی گیشه نوروزی شود. امسال «پیشمرگ» به‌رغم پیش‌بینی‌های منتقدان با اختلاف کمی نسبت به «رها» به عنوان فیلم برگزیده مخاطبان معرفی شد. اتفاقی که حواشی زیادی نیز به دنبال داشت و با وجود اعلام آمادگی مسئولان سیمرغ مردمی، همچنان آمار تفکیک آرا و بلیت‌های خریداری شده، با جزئیات رسانه‌ای نشده است.

با این همه «پیشمرگ» که برشی از زندگی شهید سعید قهاری است، به کارگردانی علی غفاری تنها فیلم دفاع مقدسی گیشه نوروزی است که انتظار می‌رود با توجه به برگزیده‌شدن توسط تماشاگران در فجر۴۳، به فروش خوبی در گیشه دست پیدا کند.

تعطیلی مدارس فرصت خوبی است تا گیشه به واسطه حضور کودکان و نوجوانانی که برای تماشای «بامبولک» و «پسر دلفینی۲» می‌آیند، رونق بگیرد. محمد خیراندیش و محمدامین همدانی امتحان خود را در سری نسخت «پسر دلفینی» پس دادند و فروش خوبی را در گیشه ۱۴۰۱ تجربه کردند. این انیمیشن که برگزیده مخاطبان در فجر امسال نیز شده بود، نمره قابل‌قبولی از منتقدان نیز دریافت کرد.

پس از نطق سعید خانی در اختتامیه جشنواره فجر و بیانیه شهاب حسینی درباره میلی بودن جوایز جشنواره و انتخاب هیات داوران، همه چیز برای مخاطبان فراهم شد تا نسبت به اعلام نام «رها» در میان فیلم‌های نوروزی گوش تیز کنند. «رها» تنها درام اجتماعی اکران نوروزی امسال است که با توجه به حضور شهاب حسینی و نظر مثبت منتقدان در جشنواره، پیش‌بینی می‌شود با اقبال خوبی در گیشه مواجه شود.

بلیت سینما بی‌‏سروصدا گران شد!

۹ بازديد

بلیت سینماها همزمان با آغاز اکران فیلم‌های نوروزی بدون اطلاع قبلی گران و با سقف ۱۱۰ هزار تومان به فروش می‌رسد.


 

امروز چهارشنبه ۸ اسفند در آخرین روزهای سال همزمان با آغاز اکران فیلم‌های نوروزی بلیت سینماها نیز افزایش پیدا کرد. بلیت سینماها که پیش‌تر با سقف ۸۰ هزار تومان به فروش می‌رسید، در این روزها بدون اعلام قبلی با قیمت ۱۱۰ هزار تومان در سایت‌های بلیت فروشی فروخته می‌شود. افزایش قیمت بلیت سینما در سال‌های اخیر محل بحث فراوانی بوده است؛ دی ماه ۱۴۰۲ بلیت سینماها بین ۶۰ تا ۸۰ هزار تومان شناور شد اما افزایش ناگهانی و بدون اعلام قبلی آن امسال رخ داد که مسلما اتفاق خوشایندی برای مخاطبان نیست.

براساس اعلام همایون اسعدیان دبیر شورای صنفی نمایش به سینماها پیشنهاد شده بود که سانس‌های اول روز یعنی صبح و ظهر با قیمت ارزان‌تر فروخته شوند و این ۱۱۰ هزار تومان سقف قیمت بلیت درنظر گرفته شود اما در این روزها سینماهای مدرن در تمام سانس‌ها و ساعات روز قیمت ۱۱۰ هزار تومان را برای فیلم‌های خودشان درنظر گرفته‌اند.

کدام سینماها گران نشدند؟

در این میان اما قیمت بلیت تمام سالن‌های سینما به یک میزان افزایش پیدا نکرده است. بلیت سینماهای مدرن مانند پردیس سینمایی کوروش، ایران مال، لوتوس مال، ملت، صبا مال، گالریا، همیلا سنتر و ... با قیمت ۱۱۰ هزار تومان و سینماهای دیگر مانند موزه سینما، راگا، شکوفه، فجر، پردیس کیان، کارون، سینما صحرا، سینما سروش، سینما بهمن، سینما پیروزی با قیمت ۸۸ هزار تومان به فروش می‌رسند.

فراری دادن مخاطب یا کار کردن به نفع سینماداران و سینماگران؟

در سال‌های اخیر با توجه به اکران و ساخت فیلم‌های کمدی و مخاطب‌پسندی از جمله «فسیل»، «هتل»، «تگزاس»، «زودپز» و ... فروش زیادی حاصل شده است. این فروش به نوعی سینماها را که پس از رکود کرونا درحال تعطیل شدن بودند، مجدد احیا کرد. درحال حاضر فیلمی مانند «هفتادسی» با فروش ۳۲۷ میلیارد تومان رکورد «فسیل» با فروش ۳۲۴ میلیارد تومان در سال گذشته را شکست و عنوان پرفروش‌ترین فیلم امسال را به خود اختصاص داد. رقمی که در شرایط حال حاضر سینما و در مقابل هزینه ساخت یک فیلم رقمی قابل توجه است.

در این شرایط افزایش قیمت بلیت سینماها که عمدتاً ناشی از رشد هزینه‌های تولید، توزیع و نمایش فیلم‌ها و همچنین تأثیرات تورم و نوسانات اقتصادی است، در ابتدا ممکن است موجب کاهش استقبال مخاطبان از آثار شود. مخاطبان سینما اغلب مربوط به قشر متوسط و پایین جامعه هستند. اکثر این افراد با صرف هزینه‌ای اندک و خرید بلیت ۸۰ هزار تومانی می‌توانستند با خانواده خود به تماشای آثار سینمایی بنشینند درحالی که هزینه خرید بلیت کنسرت (۵۰۰ هزار تا ۱ میلیون تومان) و بلیت تئاتر به مراتب بودجه بیشتری نیاز دارد.

از یک سو رقم فروش چند فیلم خاص و محدود نباید ما را گمراه کند. با توجه به شرایط اقتصادی و تورم در ایران هزینه ساخت فیلم هرروزه بالاتر می‌رود و فروش حاصل از فیلم‌ها برای ۸۰ درصد تهیه‌کنندگان چیزی جز ضرر ندارد. اغلب این افراد حتی هزینه ساخت فیلم را هم از طریق اکران به دست نمی‌آورند. درنتیجه این اتفاق در سال‌های اخیر بسیاری از فیلمسازان مستقل و سینمای اجتماعی ما را با چالش پیدا کردن سرمایه‌گذار برای ساخت فیلم مواجه کرده است زیرا کسی در سینمایی که فقط چند فیلم کمدی و چند نفر خاص در آن فروش خوبی دارند، حاضر به سرمایه‌گذاری و ساخت فیلم نیست.

به نظر می‌رسد که در شرایط کنونی ناگزیریم تنها ۲ آرزو برای سینمای ایران در سال جدید داشته باشیم؛ ابتدا اینکه سینما نیز مانند کتاب، کنسرت، تئاتر و ... به دلیل افزاش قیمت‌ها از سبد بت فوروارد فرهنگی خانوار حذف نشود. ازطرف مقابل نیز باتوجه به افزایش قیمت بلیت‌ها فیلمسازان مستقل و اجتماعی نیز به فیلم ساختن ترغیب شوند تا شاهد فیلم‌های متنوع‌تری روی پرده سینماها باشیم.

کدام فیلم‌های نوروزی روی پرده هستند؟

از امروز چهارشنبه ۸ اسفند فیلم‌های «موسی کلیم الله (ع)» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا و تهیه‌کنندگی مجید رضوی، «دایناسور» به کارگردانی مسعود اطیابی و تهیه‌کنندگی محمد شایسته، «پسر دلفینی ۲» به کارگردانی محمد خیراندیش و تهیه‌کنندگی محمدامین همدانی، «بامبولک» به کارگردانی آرش معیریان و تهیه‌کنندگی بهروز مفید، «پیشمرگ» به کارگردانی علی غفاری و تهیه‌کنندگی آرش زینال خیری و «عینک قرمز» به کارگردانی حسین مهکام و تهیه کنندگی مرتضی شایسته اکران خود را در سینماها آغاز کرده اند.

اما در این میان فیلم سینمایی «رها» به کارگردانی حسام فرهمند و تهیه‌کنندگی سعید خانی با یک روز تاخیر و از فردا پنجشنبه ۹ اسفند در سینماها اکران می‌شود.

فیلم سینمایی «کوکتل مولوتف» به کارگردانی حسین دوماری و تهیه‌کنندگی محمد کمالی‌پور نیز که از سوی شورای صنفی نمایش به عنوان یکی از آثار اکران نوروزی اعلام شده بود، از چهارشنبه ۱۵ اسفند روی پرده سینماها می‌رود.

سبد اکران نوروزی امسال شامل آثار متنوع در ژانرهای مختلف است؛ «موسی کلیم الله (ع)» فیلمی تاریخی و مذهبی درباره زمان کودکی حضرت موسی (ع) است. «دایناسور» و «کوکتل مولوتف» نیز از جمله فیلم‌های کمدی و مخاطب‌پسندی هستند که در سال‌های اخیر نمونه‌های مشابه آنها مورد استقبال تماشاگران روی پرده سینما قرار گرفته است. اطلاعات و خلاصه فیلمی از «عینک قرمز» منتشر نشده است اما به نظر می‌رسد که این فیلم نیز ازجمله آثار کمدی و فانتزی سینمای ایران باشد. «پیشمرگ» به مقطعی از زندگی شهید سعید قهاری سعید می‌پردازد و برای علاقه‌مندان به سینما و تاریخ دفاع مقدس گزینه قابل توجهی است. انیمیشن «پسر دلفینی ۲» و فیلم «بامبولک» نیز برای کودکان و نوجوانان و علاقه‌مندان به انیمیشن درنظر گرفته شده است.

«موسی کلیم‌الله»، اثری شاخص در سینمای دینی و هنر نوین است

۶ بازديد

تولیت آستان قدس رضوی با بیان اینکه جای خالی آثار تاریخی در سینمای ایران احساس می‌شود، فیلم «موسی کلیم‌الله»، را اثری شاخص در سینمای دینی و هنر نوین دانست.


آیت‌الله احمد مروی در پردیس سینمایی با همراهی تهیه‌کننده فیلم، به تماشای فیلم سینمایی «موسی کلیم‌الله» به کارگردانی و نویسندگی ابراهیم حاتمی‌کیا نشست.

تولیت آستان قدس رضوی پس از تماشای فیلم، با سید محمود رضوی تهیه‌کننده این اثر گفتگو و در جمع خبرنگاران ضمن تشکر از عوامل دخیل در ساخت این فیلم، اظهار کرد: این فیلم نه‌تنها از نظر هنری، بلکه از منظر انتقال مفاهیم دینی و ارزشی، بسیار ارزشمند است و توانسته مفاهیم وحیانی و دینی را به‌طور مناسبی به مخاطب منتقل کند.

وی با اشاره به استفاده از فناوری‌های تولید مجازی و جلوه‌های بصری پیشرفته در این فیلم، افزود: یکی از نقاط قوت این اثر، استفاده از تکنولوژی‌های نوین با بهره‌گیری از ظرفیت‌های داخلی و جوانان متخصص کشور است که اثبات می‌کند می‌توان با تکیه بر توانمندی‌های داخلی، آثاری زیبا و موفق از نظر جلوه‌های سینمایی و تصاویر تاریخی باورپذیر خلق کرد.

مروی ابراهیم حاتمی‌کیا، کارگردان نام‌آشنای سینمای ایران را هنرمندی متعهد و نوآور دانست و تصریح کرد: آقای حاتمی‌کیا در این اثر، با دقت وبت فوروارد ظرافت ضمن وفاداری به منابع مذهبی و تاریخی، داستانی عمیق و تأثیرگذار را خلق کرده‌اند، علاوه بر کارگردانی قوی، بازی‌های درخشان بازیگران، به‌ویژه خانم زارعی و دیگر هنرمندان، به این اثر عمق و جذابیت بیشتری بخشیده است.

تولیت آستان قدس رضوی با تأکید بر اینکه جای خالی آثار سینمایی تاریخی در سینمای ایران به‌شدت احساس می‌شود، گفت: فرهنگ و تاریخ ما مملو از مفاهیم دینی و ارزشی است که می‌تواند از طریق هنر و سینما به نسل‌های جدید منتقل شود. روش‌های سنتی انتقال این مفاهیم هرچند مؤثر و ارزشمند هستند، اما استفاده از ابزارهای نوین مانند فیلم، سریال و تئاتر می‌تواند تأثیرگذاری این مفاهیم را چندین برابر کند.

وی همچنین افزود: تجربه آثار تلویزیونی و سینمایی اخیر نشان داده که فیلم‌های تاریخی و دینی می‌توانند هم برای مخاطبان جذاب و هم اثرگذار باشند. این نوع سریال‌ها و فیلم‌ها نه‌تنها مخاطب را سرگرم می‌کنند، بلکه پیام‌های عمیق دینی و اخلاقی را نیز به آن‌ها منتقل کرده و می‌توانند در جامعه تأثیرات مثبت و ماندگاری داشته باشند.

مروی با ابراز امیدواری از اینکه شاهد ساخت آثار بیشتری در این زمینه باشیم، گفت: جامعه ما به چنین آثاری نیاز دارد، این فیلم و آثار شاخص دیگر نشان داده‌اند که سینمای ایران ظرفیت خلق آثار بزرگ و تأثیرگذار را دارد. امیدواریم شاهد ادامه این مسیر باشیم و آثار بیشتری از این دست در سینمای ایران تولید شود.

«بچه مردم»؛ جست‌وجوی هویت انسانی در دنیایی پرچالش

۶ بازديد

اینان که نه پدری داشتند و نه مادری، مظلومانه شهید و غریبانه تشییع شدند. هیچ دست آشنایی آنان را به خاک نسپرد. اگر اعتقاد به خدا و روز جزا نبود، چهره دنیا چه کریه و بدمنظر می‌شد.


 فیلم‌های ایرانی گاه به سرشتی سخت و پر از چالش شبیه‌اند؛ گویی در دنیایی بی‌رحم و پر از کژی‌ها، تک‌درخت‌هایی از حقیقت به زحمت از خاک سرد برمی‌آیند.

بچه مردم، نخستین ساخته محمود کریمی، در همین مسیر قرار دارد اما با نگاهی متفاوت و رسا. فیلم بچه مردم، نخستین اثر بلند سینمایی محمود کریمی، که در آن به سراغ کودکان پرورشگاهی و جست‌وجوی هویت انسانی آنان رفته است، به‌طور معناداری به این پرسش پاسخ می‌دهد: در دنیای بدون پدر و مادر، ریشه‌ انسانی کجا باید جست‌وجو شود؟ اثر او همچون بسیاری از آثار سینما، در تلاش است تا در دل ساختار یک درام اجتماعی، به حقیقتی تلخ از زوایای پنهان جامعه ایران پرداخته و هم‌زمان به نگاهی تربیتی و انسانی درخصوص هویت و ریشه‌ها اشاره کند.

وطن، مادر گمشده

کارگردان با بهره‌گیری از روایت داستانی‌ای پیچیده، فیلمی را می‌سازد که به‌ظاهر می‌خواهد به جست‌وجوی هویت فردی بپردازد اما در باطن جست‌وجوی هویت جمعی و فرهنگی در دل ایران و در سایه‌ جنگ و تحولات اجتماعی را به نمایش می‌گذارد.

بچه مردم با بهره‌گیری از فضای فانتزی در بخش‌هایی از داستان، به‌ویژه در ابتدای فیلم تلاش می‌کند تا روایتی انسانی از بحران هویت و رفاقت در دل یک جامعه بحران‌زده به نمایش بگذارد؛ به‌ویژه در بخش‌هایی که با تحول شخصیت‌ها روبه‌رو می‌شویم، این تغییرات به‌صورت تدریجی و در تعامل با بحران‌های تاریخی ایران به نمایش درمی‌آید.

این جست‌وجو برای هویت در میان شخصیت‌های اصلی فیلم – ابوالفضل و دوستانش– به‌گونه‌ای به تصویر کشیده شده که این افراد با وجود آن‌که در پرورشگاه‌ها بزرگ شده‌اند و در پی یافتن ریشه‌های خود هستند، در واقع در دل بحران‌های اجتماعی و جنگی ایران نیز در جست‌وجوی انسانی‌ترین پاسخ‌ها هستند. چطور انسان‌ها در غیاب خانواده در فضاهای پرتنش و بحران‌زده می‌توانند هویت خود را پیدا کنند؟ در این دنیای بی‌پناه، آغوش جمعی و رفاقت تنها چیزی است که می‌تواند انسان‌ها را در مسیر رشد و تعالی قرار دهد.

 

 

فانتزی و واقعیت درهم‌تنیده

بچه مردم بسان هتل بزرگ بوداپست اندرسون، در آغاز با رنگ‌ها و طراحی‌های خاصی در خدمت فضای فانتزی است. اما در عین‌حال، به‌سرعت به دل واقعیت‌های تلخ و جدی‌تر تاریخ و زندگی روزمره شخصیت‌ها می‌رود. در این مسیر، همچنان که در آثار اندرسون و ژونه شاهد تحول شخصیت‌ها در دل فضای فانتزی هستیم، در بچه مردم نیز فضای فانتزی به‌طور مؤثر با واقعیت‌های تلخ اجتماعی ایران درهم می‌آمیزد.در این اثر، دنیای فانتزی به‌ویژه از طریق طراحی صحنه، لباس‌ها و رنگ‌ها ساخته شده اما به‌تدریج و در نیمه دوم فیلم، این دنیای فانتزی به واقعیت‌های سنگین‌تر و تاریک‌تری تبدیل می‌شود. این تغییرات، تأثیر عمده‌ای در شخصیت‌پردازی و داستان می‌گذارد. این سبک فنی و هنری در کنار پیام‌های اجتماعی فیلم، آن را از دیگر آثار مشابه در سینمای ایران متمایز می‌کند.

طراحی صحنه و موسیقی در خدمت روایت انسانی

در زمینه فنی، بچه مردم در سطحی بسیار متناسب با روایت خود، از نظر بصری و صوتی بسیار قوی عمل می‌کند. طراحی صحنه در این فیلم، با دقت فراوان و توجه به جزئیات، فضای دهه‌های ۴۰ و ۵۰ ایران را به‌خوبی بازسازی کرده است.

از تصاویر پرنور و روشن در ابتدا که حس دنیای کودکانه و بی‌دغدغه‌ای را به نمایش می‌گذارد، تا تصاویری تاریک‌تر و سردتر در قسمت‌های میانه و انتهایی که پر از جنگ و وحشت است، همه به‌دقت طراحی شده‌اند. در کنار طراحی صحنه، موسیقی کریستف رضاعی نیز توانسته فضاسازی‌های احساسی را به‌طور مؤثر ایجاد کند. موسیقی رضاعی در این فیلم از ابتدا تا انتها به شکل پیچیده‌ای همگام با روند تحول شخصیت‌ها عمل می‌کند.

در لحظاتی که فیلم به فضای فانتزی نزدیک می‌شود، موسیقی به‌گونه‌ای مهار شده و لطیف عمل می‌کند و در مواقعی که فیلم به سمت بحران‌ها و درگیری‌های اجتماعی می‌رود، موسیقی نیز با تغییراتی شدیدتر، تنش‌های درونی شخصیت‌ها را تقویت می‌کند. در واقع موسیقی در این فیلم در نقش یک شخصیت فعال، نه فقط در پشت‌صحنه، بلکه در دل روایت در حال تکامل داستان، نقشی حیاتی ایفا می‌کند. این قابلیت موسیقی برای همراهی با تحول درونی شخصیت‌ها، یکی از ویژگی‌های بارز این فیلم است که به‌طور طبیعی از طراحی صحنه و تدوین نیز حمایت می‌کند.

از گسست تا اتصال فانتزی به واقعیت در تدوین

تدوین فیلم بچه مردم تحت نظارت مهدی حسینی‌وند به‌طور هوشمندانه‌ای توانسته ریتم داستان را در لحظات حساس و بحران‌ها حفظ کند. در این فیلم، تدوین به‌ویژه در سکانس‌هایی که ازفضای فانتزی به واقعیت‌های تلخ اجتماعی وجنگ می‌پردازد، تأثیربت فوروارد گذار است. این تغییرات ریتمی که به‌صورت ناگهانی از حالت شاد و کودکانه به دنیای جنگ و بحران می‌رسند، به‌طور عمدی و به قصد نشان دادن تحولات شخصیت‌ها و موقعیت‌های اجتماعی طراحی شده است.این تغییرات در ریتم در عین‌حال که ممکن است برای برخی مخاطبان کمی گیج‌کننده باشد اما در خدمت تقویت شخصیت‌ها و دراماتیزه کردن تحول داستان است. این نشان‌دهنده نگاه هوشمندانه کریمی و تیم تدوین فیلم است که توانسته‌اند بدون تکیه بر هرگونه افراط یا اغراق، داستان را به‌طور طبیعی از فضای فانتزی به دنیای واقعی و تلخ رهنمون کنند.

پیشرفت در طراحی شخصیت‌ها و بازیگری

بچه مردم در زمینه بازیگری نیز به‌ویژه در میان چهار بازیگر نوجوان خود به‌خوبی ظاهر شده است. بازیگران اصلی فیلم در نقش‌هایی که به‌شکلی فوق‌العاده طبیعی و بی‌پرده به تصویر کشیده شده‌اند، توانسته‌اند از شخصیت‌های خود روح و احساسات زندگی واقعی را بروز دهند. ابوالفضل با اجرای بی‌نقص خود از آن شخصیت‌هایی است که همچون گلی در میان دنیای بی‌رحم و سرد رشد می‌کند و از خطاها، رنج‌ها و امیدهای خود درس می‌گیرد. حضور بازیگران شناخته‌شده‌ای چون گوهر خیراندیش و رضا کیانیان همچنان در تضاد با نقش‌های کوتاه و نقشی مکمل به‌طور مؤثر داستان را پیش می‌برد.

شجاعت در انتخاب مضامین تربیتی و اجتماعی

فیلم بچه مردم در مواجهه با چالش‌های اجتماعی و هویتی به‌ویژه از جنبه تربیتی، پیامی عمیق و تأثیرگذار برای جامعه امروز دارد. بچه مردم در نهایت، نه فقط یک فیلم اجتماعی بلکه یک اثر تربیتی است که به‌طور همزمان مسائل اجتماعی ایران و چالش‌های هویتی فردی را در دل خود دارد. فیلم با نگاهی تربیتی و هنری از دل حوادث تاریخی و انسانی، پیامی از رفاقت، همدلی و هویت در دنیای پیچیده انسان‌ها رابه نمایش می‌گذارد.

بچه مردم فیلمی است که به‌طور مؤثر توانسته است به جست‌وجوی هویت انسانی در یک سرزمین پر از بحران و غربت بپردازد. فیلم با تمام جزئیات فنی خود، از طراحی صحنه و موسیقی گرفته تا تدوین و بازیگری، نشان‌دهنده توانمندی‌های بالای سینمای ایران در پردازش داستان‌های انسانی و اجتماعی است.

در نهایت این فیلم نه‌فقط به‌عنوان یک درام اجتماعی، بلکه به‌عنوان یک اثر تربیتی و انسانی به ما یادآوری می‌کند که انسان‌ها حتی در دل سرزمین‌های بحران‌زده می‌توانند با رفاقت و حقیقت به‌دنبال هویت خود باشند.این اثر سینمایی با نگاه به گذشته و دغدغه‌های اجتماعی و انسانی امروزتوانسته جایی ویژه در سینمای ایران پیدا کند و در میان آثار مشابه، اثری به‌یادماندنی و برجسته باشد.

آیا میدانستید، در گویش ترکی واژه ای برابر برای شهر نداریم؟

۶ بازديد

 یکی از کاربران توئیتری درباره واژه شهر نوشت:

در گویش ترکی واژه ای برابر برای شهر نداریم.

واژه شهر ازبت فوروارد ترکیب دو کلمه شه و هر ساخته شده به معنای کل بزرگ؛ و از پارسی میانه شهر و از پارسی باستان χşaθra- گرفته شده‌است.xšaθra در پارسی باستان به معنای پادشاهی بوده‌است.

در گویش ترکی به شهر şehir می گویند.