اخبار مهم

اخبار مهم

تنش در اولین سخنرانی پارلمانی ترامپ/ نماینده دموکرات اخراج شد

۶ بازديد

اکوایران: نخستین سخنرانی دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا در دور دوم ریاست‌جمهوری وی در میان اعتراض های برخی نمایندگان آغاز شد.

به گزارش اکوایران، ترامپ سخنان خود را سه شنبه شب به وقت محلی چنین آغاز کرد که خطاب به هموطنانم می‌گویم «آمریکا بازگشته است.» ترامپ با اشاره به ادعای «آغاز عصر طلایی آمریکا» گفت: آمریکا در آستانه بازگشت به چیزی است که جهان نظیر آن را ندیده و شاید دوباره نبیند. در این مدت کوتاه به اندازه چهار سال کار کرده‌ایم و این تازه آغاز راه است.


اخراج نماینده دموکرات
در این هنگام برخی اعضای دمکرات مجلس نمایندگان با ایجاد و سر و صدا مانع سخنرانی ترامپ شدند و مایک جانسون رئیس مجلس نمایندگان در پاسخ به تحریم ترامپ توسط اعضای دموکرات گفت: از مقامات امنیتی خواهیم خواست که هر کسی که به آداب کنگره پایبند نباشد را اخراج کنند و «آل گرین» عضو دموکرات کنگره از جلسه اخراج شد.

 

رئیس مجلس نمایندگان به مسئولان امنیتی کنگره دستور داد اعضای دموکراتی که سخنرانی ترامپ را مختل کرده بودند، از سالن بیرون کنند. تعدادی از قانونگذاران دموکرات تصمیم گرفته بودند در سخنرانی امشب دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در کنگره شرکت نکنند و این آخرین نشانه از مخالفت حزبی با ترامپ بود.

سی ان ان پیش از این اعلام کرد که بکا بالینت نماینده دموکرات، به همراه کریس مورفی، برایان شاتس و اد مارکی از اعضای دموکرات کنگره رویدادهای خاصی خواهند داشت و در سخنرانی ترامپ شرکت نخواهند کرد.

سخنرانی علیه ترامپ
بر اساس بیانیه دفتر بالینت، این رویداد شامل «بررسی زنده واقعیت ها و واکنش های دموکرات ها» خواهد بود. بر اساس گزارش ایرنا، بالینت که در مراسم تحلیف ترامپ شرکت کرده بود، در بیانیه‌ای گفت: من شاهد سوگند رئیس جمهور برای حفظ و حراست از قانون اساسی بودم. من اجازه نخواهم داد او دوباره به مردم آمریکا دروغ می‌گوید. سخنرانی امشب من بهترین راهی است که می‌توانم از صدایم برای ارائه نظر مردم ورمونت استفاده کنم. آنها از دروغ ها و بی اعتنایی کامل و مطلق ترامپ به قانون اساسی ما خسته شده اند.»

ترامپ باید محاکمه شود
ماکسین واترز نماینده دموکرات نیز گفت که در سخنرانی رئیس جمهوری آمریکا شرکت نخواهد کرد و افزود که ترامپ باید به دلیل «همسویی» با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه و «خیانت» محاکمه شود.

این نماینده کنگره از کالیفرنیا گفت: من هرگز به سراغ کسی نمی روم که به مردم آمریکا بی احترامی سایت اصلی بت فوروارد کرده ، این کاری است که ترامپ انجام داده است. او یک انسان رقت انگیز و پر از دروغ و فریب است و با پوتین و روسیه همسو است. در واقع، او باید به جرم خیانت محاکمه شود. به همین دلیل است که من در سخنرانی او شرکت نخواهم کرد. واترز گفت او احتمالا در سایر سخنرانی های ترامپ نیز شرکت نخواهد کرد.

فریاد آل گرین بر سر ترامپ
به گزارش اکوایران، ماموران در جلسه کنگره  سعی داشتند مانع ال گرین شوند که هنگام سخنرانی ترامپ ایستاد و درحالی که عصایی را در هوا تکان می‌داد سر ترامپ فریاد کشید.

بعد از آنکه ال گرین از جلسه اخراج شد، نماینده ای دموکرات سر یک نماینده جنجالی جمهوریخواه به نام مارجوری تیلور گرین که یک کلاه قرمز «مگا» (آمریکا را دوباره عظمت بخشیم) به سر داشت فریاد زد: «کلاهت را بردار.»

ترامپ بعد از آن شروع به انتقاد از نمایندگان دموکرات حاضر در جلسه کرد به جو بایدن به عنوان «بدترین» رئیس جمهور تاریخ آمریکا حمله کرد.

بر اساس گزارش ایرنا، رئیس جمهوری آمریکا گفت: «مطلقا هیچ چیزی وجود ندارد که بتوانم بگویم تا  آنها را خوشحال کند یا بایستند یا لبخند بزنند یا تشویق کنند.»

ترامپ افزود: «وضعیت غم‌انگیزی است و نباید اینطور باشد. برای خوبی کشورمان بیایید با هم کار کنیم و واقعا آمریکا را دوباره عظمت دهیم.»

اشتباه پزشکیان پیگیری وفاق در سطح جریان‌های سیاسی است

۶ بازديد

یک فعال سیاسی گفت: با استعفای آقای ظریف مردمی که به واسطه او به آقای پزشکیان رأی داده بودند، دل‌چرکین و دلخور می‌شوند و سرمایه اجتماعی دولت کاهش می‌یابد.

 
 
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیو :گروه سیاست نامه‌نیوز - استعفای محمدجواد ظریف رخداد مهمی است که می‌تواند تأثیرات عمیقی بر دولت بگذارد. ظریف کسی بود که توانست به واسطه حمایت‌های زیادی که از پزشکیان کرد، رأی زیادی را برای او جمع کند و حالا پرسش آن است که با رفتن او از دولت آیا سرمایه اجتماعی دولت کاهش می‌یابد؟

اسماعیل گرامی‌مقدم، فعال و تحلیلگر سیاسی، درباره این موضوع به «نامه‌نیوز» گفت: «روشن است که سرمایه اجتماعی دولت و چهره‌ها و شخصیت‌ها از مردم گرفته می‌شود و فردی می‌تواند سرمایه اجتماعی بالایی داشته باشد که اولا در جهت مطالبات عمومی گام برداشته باشد، ثانیا فردی حرفه‌ای و متخصص در کار خود باشد و ثالثا سلامت اخلاقی و مالی داشته باشد که هر سه این ویژگی‌ها به طور کامل در آقای ظریف وجود داشت. آقای ظریف به شدت در حوزه سیاست خارجی مسلط است، در دهه نود که مطالبه عمومی رفع تحریم بود، از هیچ تلاشی فروگذار نکرد و برجامی در دوره وزارت او امضا شد که توانست تحریم‌ها را از سر راه بردارد و البته هیچ نقطه تاریکی در حوزه اخلاقی و اقتصادی در زندگی او مشاهده نمی‌شود و فردی کاملا پاکدست است. وقتی این ویژگی‌ها در او جمع شده، طبیعی است دارای سرمایه اجتماعی بالایی باشد و وقتی او تحت فشار استعفا می‌دهد، مردمی که به واسطه او به آقای پزشکیان رأی داده بودند، دل‌چرکین و دلخور می‌شوند و سرمایه اجتماعی دولت کاهش می‌یابد».

او ادامه داد: «مردم به چهره‌های مؤثر اعتماد کردند و به آقای پزشکیان رأی دادند؛ وگرنه آقای پزشکیان در نگاه عمومی شناخته‌شده نبود و صرفا نماینده تبریز بود و مردم تبریز او را می‌شناختند، نه همه مردم ایران. چهره‌های متعدد و در رأس آنها آقای ظریف پشت آقای پزشکیان ایستادند تا او رأی بیاورد».

این فعال سیاسی همچنین بیان کرد: «اکنون آقای ظریف تحت فشار استعفا داده و یکی از وزرای مهم دولت یعنی آقای همتی هم از سوی مجلس استیضاح شده است؛ دو چهره‌ای از دولت رفته‌اند که همدل آقای پزشکیان بودند اما در مقابل می‌بینیم که وزرای اصولگرا تحت حمایت مجلس و برخی نهادها قرار دارند. این چه طور وفاقی است که همه‌چیز باید به نفع اصولگرایان باشد و فقط وزرا و معاونان اصلاح‌طلب و میانه‌روی دولت در معرض استیضاح و فشار قرار دارند».

گرامی‌مقدم در پایان گفت: «آقای پزشکیان باید وفاق را در سطح قوا دنبال کند و بداند که میان جریان‌های سیاسی هیچ‌وقت وفاقی شکل نمی‌گیرد. وفاق میان جریان‌های سیاسی آب در هاون کوبیدن است. هیچ وقت دو جریان اصولگرا و اصلاح‌طلب با یکدیگر به همگرایی نمی‌رسند. حتما فردی مانند من با آقای جلیلی به وفاق نمی‌رسیم زیرا نوع نگاهمان نسبت به حوزه سیاست سایت اصلی بت فوروارد داخلی و سیاست خارجی کاملا متفاوت است. آقای پزشکیان باید بداند که دو خط موازی هیچ‌وقت به هم نمی‌رسند و دیدیم که هرچه قدر آقای پزشکیان در جهت وفاق گام برداشت، طرف مقابل علیه‌اش اقدام کرد و اکنون شراطی ایجاد شده که دولت در مسیر از دست‌دادن سرمایه اجتماعی‌اش قرار گرفته است. جواب وفاق استیضاح و فشار بر دولت بود. در این وضعیت آقای پزشکیان باید سعی کند که دولت را همسو با نگاه خودش کند».

ایران نیاز به واسطه گری پوتین ندارد روسیه مراقب کلاهبرداری آمریکا باشد | واکنش به ادعای بلومبرگ

۶ بازديد

خبرگزاری آمریکای بلومبرگ ادعا کرد رئیس‌جمهوری روسیه ماه گذشته میلادی موافقت کرده به دونالد ترامپ در موضوع مذاکرات هسته‌ای با ایران کمک کند.

 

به گزارش همشهری آنلاین کیهان نوشت: بلومبرگ به نقل از منابع فاقد هویت مشخص می‌نویسد: روسیه موافقت کرده است تا به دولت دونالد ترامپ برای برقراری تماس‌ها با ایران در زمینه مسائلی همچون برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی و حمایت‌ تهران از نیروهای نیابتی منطقه‌ای ضدآمریکا، کمک کند. دونالد ترامپ در جریان تماس تلفنی با ولادیمیر پوتین در ماه فوریه، تمایل خود را نسبت به این موضوع مستقیماً ابراز کرده بود و مقامات ارشد دولت او نیز چند روز پس از این تماس، در جریان مذاکرات با همتایان روس خود در عربستان سعودی، این موضوع را مطرح کردند. این در حالی است که هنوز مقامات کاخ‌سفید به درخواست‌ها برای اظهارنظر در این زمینه پاسخ نداده‌اند و روسیه و ایران نیز هنوز این موضوع را تأیید یا تکذیب نکرده‌اند.

خبرگزاری بلومبرگ به نقل از منابع آگاه که از افشای هویت خود خودداری کرده‌اند، گزارش داده است که مقامات ارشد آمریکا و روسیه، از جمله مارکو روبیو و سرگئی لاوروف وزرای امور خارجه دو کشور، در جریان نشست اخیر خود در ریاض در تاریخ ۱۸ فوریه، درباره تمایل واشنگتن نسبت به کمک مسکو برای حل‌وفصل مسائل مربوط به ایران گفت‌وگو کرده‌اند.

دمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین، در این‌باره گفته است روسیه معتقد است که آمریکا و ایران باید همه مشکلات خود را از مسیر مذاکره حل کنند و مسکو آماده است تمام توان خود برای دستیابی به این هدف را به کار گیرد.

دونالد ترامپ از زمان بازگشت به کاخ‌سفید سیگنال‌های متفاوتی درباره ایران ارسال کرده است. رئیس‌جمهوری آمریکا ماه گذشته کمپین «فشار حداکثری» خود بر ایران را بازگرداند که شامل تلاش‌هایی برای به صفر رساندن صادرات نفت این کشور سایت اصلی بت فوروارد به منظور جلوگیری از دستیابی تهران به سلاح هسته‌ای است.
بلومبرگ با اشاره به مخالفت رهبر انقلاب، با مذاکره با آمریکا و همچنین اظهارات اخیر مسعود پزشکیان رئیس‌جمهور، می‌نویسد: مشخص نیست تهران تا چه اندازه از ارسال هرگونه پیام واشنگتن از طریق مسکو استقبال کند.

فضاسازی گاه و بیگاه رسانه‌های آمریکایی مبنی بر واسطه تراشیدن برای مذاکره با ایران در حالی است که مشکل جمهوری اسلامی ایران با آمریکا و ترامپ، بی‌صفتی و عهدنشناسی و خدعه و خیانت رژیم آمریکاست و نه فقدان میانجی و واسطه. نوع دولت‌های آمریکا در چند ده گذشته توافقات انجام‌شده را نقض کرده و نشان داده‌اند که هیچ تعهدی را نمی‌شناسند. آخرین این خدعه، در برجام و سپس انتقال شش میلیارد دلار پول بلوکه‌شده ایران از کره‌جنوبی به قطر اتفاق افتاد. از دولت بوش پدر و بوش پسر تا اوباما و ترامپ و بایدن، جملگی در این بی‌صفتی و خباثت همسان بوده‌اند.

اگر روزگاری ایران به بی‌چشم‌ورویی رژیم آمریکا معترض بود، اکنون متحدان آمریکا در اروپا (از اوکراین تا دانمارک و آلمان و فرانسه)، کانادا و... نیز اذعان دارند که آمریکا مطلقاً قابل‌اعتماد نیست.
البته علاوه‌بر حقوق نقض‌شده ملت ایران در برجام، خون شهید سلیمانی هم بر گردن آمران این جنایت به ویژه دونالد ترامپ سنگینی می‌کند.

نهایتاً باید به روس‌ها یادآور شد که رژیم آمریکا فارغ از رئیس دولت دموکرات یا جمهوری‌خواه مطلقاً قابل اعتماد نیست و بنابراین روسیه حتی در موضوعات دوطرفه با واشنگتن هم نباید برای چندمین‌بار در دام رقیب آمریکایی بیفتد؛ چنان که در دوره گورباچف و پس از آن در ماجرای توافقات هسته‌ای و موشکی و امنیتی افتاد و ناگهان ناتو را پشت مرزهای خود در اوکراین یافت.

انتقاد تند یک روزنامه از حکم دو وزیر دولت سیزدهم

۵ بازديد

دوشنبه‌شب مهمترین خبر این روزها از سوی سخنگوی قوه‌قضائیه در خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت



به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه هم میهن نوشت: اعلام شد که سیدجواد ساداتی‌نژاد و سیدرضا فاطمی‌امین، وزرای وقت جهاد کشاورزی و صنعت، معدن و تجارت در دولت آقای رئیسی، به اتهام معاونت در اخلال در نظام اقتصادی کشور به طور عمده و کلان هرکدام به پنج‌سال حبس تعزیری محکوم شدند؛ ولی دادگاه، محکومیت ساداتی‌نژاد را به دو سال و محکومیت فاطمی‌امین را به یک سال تخفیف و کاهش داد. این احکام قطعی و حکم لازم‌الاجرا است. گرچه انتشار این خبر مهم بود؛ ولی چند نکته نیز درباره آن وجود دارد:

اول اینکه، سکوت اعضای دولت رئیسی و حامیان آن دولت است که در ابتدا از این افراد حمایت کردند و اکنون با سکوت خود نمی‌خواهند توضیح دهند که تمام آن شعارهای ضدفساد چگونه به فنا رفت.

 
دوم اینکه، دستگاه قضایی دقیقاً توضیح نداده که معاونت این دو وزیر در این بزرگترین فساد تاریخ چگونه بوده است؟ چرا در انجام آن حضور داشتند و به‌عنوان معاون در این جرم شناخته شده‌اند؟ نفع آنان چه بوده؟ واسطه این کارها چه بوده؟ چرا دیگر اعضای دولت و شخص آقای رئیسی از ماجرا مطلع نبودند یا بودند و کاری نکردند؟


سوم اینکه، وضعیت محکومیت وزیر جهادکشاورزی در پرونده دیگر او یعنی واردات نهاده‌های دامی چگونه است؟

چهارم اینکه، این چه عدالتی است که یک جوان را برای سرقت خشن باید به بدترین مجازات‌ها محکوم کرد؛ ولی دو وزیر که هر دو سید هستند و مدعی خدمت به کشور بوده‌اند و حقوق‌های کلان می‌گرفتند و از امکانات گسترده برخوردار بوده‌اند، ولی در شرایط شبه‌جنگی کشور به اتهام اخلال در نظام اقتصادی کشور به‌طور عمده و کلان فقط به ۵سال حبس محکوم می‌شوند و این‌هم به ۱و۲سال تقلیل داده می‌شود؟

 
 
سیادت و وزیر بودن آنان باید از موجبات تشدید مجازات باشد و نه از موارد تخفیف. چون از مقربین قدرت انتظارات بیشتری می‌رود. جالب‌تر اینکه یکی از این محکومین یک ماه پیش به‌عنوان کارشناس در شبکه یک صداوسیما تحلیل کرده و نظر می‌دهد و در تلویزیون اینترنتی یک نهاد دینی حکومتی نیز قول حل دو ساله تورم را می‌دهد.

صرف وقوع این فساد تاریخی در یک وزارتخانه باید از حیث ناتوانی در اجرای وظیفه موجب مجازات شود؛ درحالیکه اکنون با عنوان معاونت در جرم به ۱و۲سال حبس محکوم شده‌اند که طبعاً با تحمل بخشی از طول مدت حبس، با سلام و صلوات آزاد خواهند شد.

 
جالب است که بدانید هر دو‌ وزیر از حامیان و معتمدان اصلی آقای رئیسی بودند و اولی ۲۵۳رای مثبت از مجلس اصولگرای استصوابی گرفت و دومی هم ۲۰۵رای مثبت داشت.

نمونه دیگر درخواست از ظریف برای استعفا از پست خود به دلیل قانون عجیب و زیان‌بار انتصاب به پست‌های حساس است. در این مورد، سخنگوی دولت گفت: «قانون‌ انتساب افراد در مشاغل حساس اگر بخواهد اجرا شود، بسیاری افراد در بسیاری از قوا باید کنار بروند.»

آقای حسین مرعشی هم به روشنی اعلام کرد که: «اگر قوه‌قضائیه به این نتیجه رسیده است که این کار غیرقانونی است، چرا درباره آقای ظریف اعمال شده است و چرا درباره سایر دوستان دیگری که در دولت هستند، اعمال نشد؟ اگر قرار بود سایت اصلی بت فوروارد قانون بدون تبعیض اعمال شود، باید برای سایر دوستان هم اعمال شود.»

ملاحظه می‌شود که عدالت فقط اجرای قانون نیست. بلکه اجرای منصفانه و بدون تبعیض قانون لازمه عدالت است. اجرای قانون اگر واجد این ویژگی نباشد، نه‌تنها عدالت را محقق نمی‌کند؛ بلکه اقدامی سیاسی تلقی می‌شود.


مشابه این موضوع به نحو دیگری در سخنان عضو شورای شهر تهران که دیروز در صحن علنی شورا اظهار داشت، بازتاب یافت. او گفت: «اخیراً مشاهده کردیم که بابت قصور و تقصیر دو وزیر دولت قبل، احکام سنگین قضایی صادر شد، آیا اگر قصور و تقصیری در شهرداری رخ داده یا حیف‌ومیلی انجام شده یا بی‌توجهی به مقررات صورت گرفته باشد، این عزم وجود دارد که با مدیران شهرداری نیز برخورد شود؟ آیا این امکان وجود دارد که آقای زاکانی طی مکاتبه‌ای به دستگاه قضایی معرفی شود و موضوع تخلف و قصور صورت‌گرفته توسط مدیریت شهری در قوه‌قضائیه پیگیری شود؟»

 
خوب است که دستگاه قضایی رسماً اعلام کند که مطابق وظیفه و در اسرع وقت و بدون مسامحه رسیدگی خواهد کرد.

با این ملاحظات، بهتر است که این موارد که نافی بیطرفی در اجرای عدالت تلقی می‌شود را بدون پاسخ نگذاشت.

ترامپ به کمک به ارتش لبنان را از سر می‌گیرد

۶ بازديد

وزارت امور خارجه آمریکا به دنبال معافیت ۹۵ میلیون دلار کمک نظامی این کشور به نیروهای مسلح لبنان در بحبوحه توقف نزدیک به ۹۰ روزه کمک های خارجی در دولت دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا است.



این معافیت نشان می‌دهد که دولت ترامپ قصد دارد ارتش لبنان و دولت جدید این کشور را تقویت کند.

مقامات آمریکایی گفتند که این کمک بخشی از استراتژی گسترده تر دولت ترامپ برای تضعیف حزب الله، کاهش نفوذ آن در لبنان و اطمینان از برقراری آتش بس با اسرائیل است.

یکی از مقامات وزارت امور خارجه گفت: وزارت امور خارجه یک معافیت در زمینه ارائه کمک ۹۵ میلیون دلاری به لبنان تصویب کرد. ما با وزارت دفاع آمریکا برای ارائه این کمک همکاری می کنیم.

 
به گزارش ایرنا, دولت دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا پس از آغاز به کار در یکم بهمن, کمک های خارجی خود در سطح جهان را لغو کرد. اما رژیم صهیونیستی و مصر از این تصمیم معاف شدند.

آتش‌بس بین رژیم صهیونیستی و لبنان با میانجیگری بین‌المللی بامداد روز چهارشنبه (هفتم آذر) اجرایی شد.

 
بر اساس توافق آتش بس میان لبنان و رژیم صهیونیستی، روز یکشنبه هفتم بهمن ماه، مهلت ۶۰ روزه این رژیم برای خروج کامل نظامیانش از خاک لبنان به پایان رسید.

پیش از این رژیم صهیونیستی اعلام کرده بود با وجود پایان موعد نهایی خروج نظامیانش از جنوب لبنان، در خاک این کشور باقی خواهند ماند.

 
از سوی دیگر، ارتش لبنان اعلام کرد که تل‌آویو در عقب‌نشینی از جنوب این کشور تعلل می‌کند.

از زمان اجرایی شدن این توافق، ارتش رژیم صهیونیستی چندین بار با حمله به مناطق جنوبی لبنان و شهید و سایت رسمی بت فوروارد زخمی کردن شهروندان این کشور، آتش بس را نقض و از بازگشت آوارگان لبنانی به برخی شهرک‌ها و روستاها در جنوب این کشور ممانعت کرده است.

هشتم بهمن ماه جاری دفتر نخست وزیر دولت پیشبرد امور لبنان از تمدید آتش بس در این کشور تا ۱۸ فوریه (۳۰ بهمن) خبر داد.

فرق رئیسی با روحانی و خاتمی | وقتی وزارت اطلاعات تمام قد وارد ماجرا شد

۵ بازديد

در سلامت نظام همین بس که در مبارزه با تخلفات و مفاسد اقتصادی، خط قرمزی قائل نیست. حضور شخصیت‌های موجه و معتبر و امینی مانند آقایان اژه‌ای و شهید رئیسی در رأس دستگاه قضائی، موجب اطمینان بالای عمومی به این قوه شده است.


سخنگوی قوه قضائیه به تازگی اعلام کرد اکبر رحیمی درآباد، متهم اول پرونده چای دبش به ۲۵ سال حبس تعزیری، و بابت عدم رفع تعهدات ارزی، به استرداد ۲۶۹/۲ میلیارد یورو محکوم شده است. همچنین ساداتی‌نژاد و فاطمی‌امین (وزرای وقت جهاد کشاورزی و صمت) به اتهام معاونت در اخلال در نظام اقتصادی، به ترتیب به دو و یک سال حبس تعزیری محکوم شده‌اند.

انتشار این خبر، بهانه‌ای برای عقده‌گشایی برخی مدعیان اعتدال و اصلاحات علیه دولت شهید رئیسی شد. این رویکرد سیاست‌زده و مغرضانه در حالی است که از نگاه فنی و حقوقی، ماجرا کاملاً متفاوت است؛ اما پادوهای اشرافیت سیاسی می‌کوشند نقطه قوت مبارزه با فساد را به نقطه ضعف تبدیل کنند. هدف هم فقط زدن دولت قبل و شهید رئیسی نیست، بلکه می‌خواهند اعتبار نظام را مخدوش سازند.

در سلامت نظام همین بس که در مبارزه با تخلفات و مفاسد اقتصادی، خط قرمزی قائل نیست. حضور شخصیت‌های موجه و معتبر و امینی مانند آقایان اژه‌ای و شهید رئیسی در رأس دستگاه قضائی، موجب اطمینان بالای عمومی به این قوه شده است.

طبیعتاً عملکرد بدنه و محاکم و قضات مختلف را هم می‌شود جداگانه بررسی کرد که کدام بخش‌ها قوی‌تر یا ضعیف‌تر بوده‌اند. همچنین جا دارد تبیین شود که چرا سرعت رسیدگی و صدور حکم پرونده‌ها متفاوت است و مثلاً در پرونده فساد و خسارت هنگفت کرسنت، برخلاف پرونده دبش، صدور حکم درباره وزیر نفت وقت (زنگنه)، سال‌ها به تاخیر افتاده است؟
در موضوع پرونده چای دبش، نکته قابل‌توجه این است که تخلف و فساد رخ‌داده، از سوی بازرسی ویژه آقای رئیسی و وزارت اطلاعات کشف و گزارش شده است. و اگر این کشف و گزارش انجام نمی‌شد، فساد و تخلف مکتوم می‌ماند. درست برخلاف برخورد قبیله‌ای که مدعیان اصلاحات با متهمان و مقصران مشابه در دولت‌های خاتمی و روحانی انجام دادند و از پشت متخلفان و متهمان درآمدند؛

وقتی کرباسچی شهردار تهران به دادگاه احضار شد، پنج ساعت از جلسه دولت خاتمی به حمایت علنی از او اختصاص یافت و در وزارت کشور، «ستاد حمایت از کرباسچی» تشکیل دادند!
از سوی دیگر، در حالی که فساد مربوط به قراردادهای استات‌اویل و توتال از سوی طرف خارجی مورد پیگرد قرار گرفت، دولت خاتمی هیچ انگیزه‌ای برای برخورد با متخلفان در وزارت نفت زنگنه نداشت. لاپوشانی فساد کرسنت نیز که با خسارت ۱۸میلیارد دلاری همراه شد، مربوط به همین دوره است.

مقارن دولت روحانی نیز، با وجود قطعی‌شدن اختلاس ۱۴هزار میلیاردی صندوق فرهنگیان، آقای روحانی آبان‌ماه ۱۳۹۵، ضمن حمایت علنی از سایت رسمی بت فوروارد متهمان و توجیه ماجرا گفت: «بعضی‌ها بالا و پایین کردن فساد برای‌شان لذت‌بخش است! اگر دستگاهی وامی داده و آن پول شده بدهی معوق، نمی‌دانم چرا خوش‌شان می‌آید بدهی معوق را بگویند اختلاس»!
اگر دولت رئیسی در مبارزه با فساد چای دبش پیشقدم شد، قبل از آن، رئیس دولتی داشتیم که تهدید می‌کرد اگر دست به برادرم بزنید، جنگ می‌شود! (فریدون نهایتاً به اتهام اخذ رشوه ۳۱میلیارد تومانی به پنج سال حبس و جزای نقدی محکوم شد).

آقای محسنی اژه‌ای (معاون اول وقت قوه قضائیه)، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ درباره احضار حسین فریدون (دستیار رئیس‌جمهور وقت) و فشار رئیس دولت خبر داده بود: «کسانی گفتند اگر فلان کس را قبل از انتخابات احضار کنید، ما اعلان جنگ می‌کنیم. ولی ما تسلیم نشدیم‎. برخی که خودشان قائل بودند که باید افراد علنی مجازات شوند، امروز حرف‌های دیگری را مطرح می‌کنند». پس از آن هم که حکم دادگاه فریدون، در تاریخ ۹ مهر ۱۳۹۸ صادر، و او ۲۴ مهر راهی زندان شد، آقای روحانی به‌شدت عصبانی شد. او در سخنرانی‌های عمومی در یزد و کرمان، به قوه قضائیه حمله کرد. چند روز بعد هم، بلوای آبان با سه برابر کردن قیمت بنزین برپا شد.

اما در پرونده چای دبش، موضوع توسط بازرسی ویژه ریاست‌جمهوری و وزارت اطلاعات کشف و گزارش شد. آقای رئیسی در این‌باره ۱۵ آذر ۱۴۰۲ در دانشگاه شهید بهشتی گفت: «نه بنده و نه فقط وزرا، بلکه همه کسانی که به‌نام دولت کار می‌کنند باید نسبت به فساد حساسیت داشته باشند. دولت در این زمینه پیشقدم شد و با شناسایی و پیگیری، دست‌اندرکاران را عزل کرد و به دستگاه قضائی سپرد».

آقای محسنی اژه‌ای رئیس قوه قضائیه هم خردادماه امسال، در جمع دانشجویان دانشگاه یاسوج و درباره پرونده تخلفات چای دبش شهادت داد: «شاید برخی از مطالب به گوش شما نرسیده باشد. در مورد چای دبش آن کسی که مسئله را از روز اول پیگیری و مطرح کرد، خود دولت بود. معاون اول به محض شنیدن خبر موضوع را پیگیری و دنبال کرد و بعضی از افراد را جابه‌جا کردند. بازرسی ویژه دولت هم موضوع را پیگیری کرد. وزارت اطلاعات تمام‌قد وارد این موضوع شد. سازمان بازرسی کل کشور(به عنوان قوه قضائیه) هم موضوع را دنبال می‌کرد».

این نکته هم گفتنی است که اتهام متوجه دو وزیر سابق، از باب قصور و اهمال نسبت به زیرمجموعه به عنوان یک تخلف است و نه دخالت و همکاری عامدانه در شکل‌گیری فساد.

عباس عبدی: استیضاح همتی مطلقا ربطی به موفقیت و شکست او ندارد/ اگر براساس کارآمدی باشد، اول باید درباره وزیر نیرو اقدام می‌شد

۶ بازديد

استیضاح وزیر اقتصاد فارغ از اینکه چه انگیزه‌ای پشت آن بود، تبعات گوناگونی دارد. این تبعات بستگی تمام به نحوه واکنش دولت و آقای پزشکیان دارد.



به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم عباس عبدی نوشت:می‌تواند هم فرصت باشد و هم تهدید. فرصت است اگر دولت و پزشکیان خود را در همان چارچوبی که به پاستور آمده است، تعریف کند و این استیضاح را اقدامی علیه آن چارچوب بداند. تهدید است اگر گمان کند اتفاق مهمی نیفتاده و به روند کنونی خود ادامه دهد.

پزشکیان برخلاف انتظار تأیید صلاحیت شد. ابتدا هم با اکثریت قاطع آرا که شاید هر ۱۲ نفر رای منفی داده بودند، رد صلاحیت می‌شود. بنابراین آمدن او معطوف به هدفی بوده است. اگر شانسی برای رای آوردن او نبود، به‌طور طبیعی می‌شد حدس زد که برای گرم کردن تنور خاموش و سرد انتخابات تأیید صلاحیت شده است. تنوری که در اسفند سال ۱۴۰۲، برخلاف هوای آن ماه آخر سال سرد بود. ولی اگر شانس انتخاب شدنش جدی بود، که بود، بنابراین باید به این نتیجه رسید که ساختار سیاسی آمادگی پذیرش پرداخت هزینه حضور بیشتر مردم پای صندوق را پذیرفته است. چون در غیر این صورت یا باید بگوییم که شانسی برای پزشکیان قایل نبودند که براساس شواهد دور از واقعیت است، یا باید بگوییم که آماده بودند که او بیاید ولی سیاست‌های تندروها و جریان رسمی را اجرا کند و اگر نکرد با او نیز تقابل کنند که این رویکرد نه تنها غیر معقول بلکه به مراتب زیان‌بار و خطرناک‌تر از هر حالت دیگری بود و جز زیان برای کشور و حکومت هیچ نتیجه دیگری نداشت و همچنان ندارد. 

 
پس لازمه موافقت با آمدن پزشکیان رسیدن به وفاقی درون ساختاری بود که براساس گفت‌وگو و تفاهم، حد و حدودی را برای دولت تعیین کنند، که در آن حد و حدود بتوان شرایط کشور را بهبود بخشید.

 
اتفاقا اغلب کسانی که پای صندوق آمدند و رأی دادند با این پیش‌فرض آمدند که چنین وفاق نانوشته‌ای شکل گرفته است و قرار نیست رییس‌جمهور منتخب در تقابل با ساختار باشد، یا در تقابل با مردم تعریف شود. 

شخص خودم نیز بر همین اساس از حضور پزشکیان دفاع و در انتخابات مشارکت کردم. با این مقدمه تصورم این است که تحولات اخیر به ویژه استیضاح همتی و فشار برای حذف ظریف خلاف این فرض اولیه از وفاق است، اگر این وفاق بازسازی و احیا  نشود، دولت و مدیریت امور ناتوان از انجام کاری جدی خواهد شد و شرایط اداره کشور به سوی سراشیبی خواهد رفت و این به زیان کشور و نیز به زیان ساختار سیاسی است. 

 
 
 پزشکیان با رفتار و گفتاری که طی این ۷ ماه داشته است، به این وفاق ملتزم بود و نشان داد بیش از آنکه نماینده و رییس‌جمهوری از سوی اکثریت مردم باشد، رییس‌جمهور نظام بوده است. او کسی است که به راحتی و صادقانه می‌گوید: «بنده اعتقادم این بود گفت‌وگو کنیم بهتر است اما رهبری فرمودند ما با امریکا گفت‌وگو نمی‌کنیم و در جهت صحبت‌های رهبر معظم انقلاب جلو خواهیم رفت.» چنین کسی بیشتر و در درجه اول حکومت را نمایندگی می‌کند. بنابراین شکست و عدم موفقیت وی نیز دقیقا به مرجعی برمی‌گردد که آن را نمایندگی می‌کند.

وظیفه و هدف اصلی پزشکیان و دولت باید همین باشد که ضمن نمایندگی ساختار، بتواند الزامات سیاستی و اجرایی رضایت‌مندی مردم را نیز تامین کند که تا حدی از وفاق با مردم نیز شکل گیرد، وفاقی که نتایج انتخابات تیرماه ۱۴۰۳ نشان داد، با گذشته فاصله فراوانی پیدا کرده است. 

 
اولین ضربه به این چارچوب از انتخابات را مجلس زد. استیضاح همتی مطلقا نمی‌تواند ربطی به موفقیت و شکست او داشته باشد. چون اگر بخواهیم براساس کارآمدی نظر دهیم، در گام اول باید درباره وزیر نیرو و شاید نفت اقدام می‌شد نه وزیر اقتصاد، یا باید از رییس‌جمهور درباره بانک مرکزی و  عملکرد رییس آن سوال می‌شد و نه وزیر اقتصاد؛ استیضاح او در درجه اول سیاسی است و ناشی از نقدهایی است که او علیه دولت رییسی مطرح می‌کرد که در ماجرای رأی اعتماد به وزرای پزشکیان به دلیل فضای سیاسی نخواستند یا نتوانستند مطرح کنند. سپس به مساله حذف رانت‌ها و به احتمال قوی بی‌توجهی به درخواست‌های فراوان نمایندگان برای انتصابات چند صد پست‌ نان و آب‌دار تحت مدیریت این وزارتخانه است. اصلاح قیمت ارز دولتی و خارج کردن ایران‌خودرو از دست دولت که منشأ استخدام‌های رانتی نمایندگان و نیز تحویل خودرو به قیمت ارزان رسمی به افراد معرفی شده بود نیز در این استیضاح بی‌تأثیر نیست.

جالب اینکه یکی از نمایندگان تندرو نیز به صراحت سیاسی بودن استیضاح را اعلام کرد و گفت: «معتقدم با استیضاح و رفتن همتی مشکلات بازار ارز در کشور حل نمی‌شود. این یک واقعیت است. باید بگویم ما در واقع می‌خواهیم شخصیت عبدالناصر همتی را استیضاح کنیم.» درباره ظریف نیز به قول سخنگوی دولت: «قانون‌ انتصاب افراد در مشاغل حساس اگر بخواهد اجرا شود، بسیاری افراد در بسیاری از قوا باید کنار بروند.»

با این توضیحات روشن است که مساله استیضاح سیاسی است و نه اجرایی و حقوقی. پس این اقدامی ضد وفاق و ضد مبنای شکل‌گیری این انتخابات و آمدن پزشکیان بوده است. اگر پزشکیان می‌تواند ماجرا را به ۱۶ تیر برگرداند، قطعا وفاق پیروز خواهد شد، و الا باید نعش وفاق را برای تدفین بدرقه کرد.

پرسش این است که مشکل و ضعف پزشکیان و دولت او در رسیدن به این نقطه چه بوده است؟ به نظر من اصلی‌ترین اشتباه او تقلیل امر سیاسی به امری بروکراتیک است. او تا روز ۱۶ تیر سیاست‌ورزی می‌کرد. چنین رفتاری تا این مرحله طبیعی و حتی اجباری بود و همه همین طور هستند، ولی هنگامی که پیروز شد به مرور سیاست را به امری بوروکراتیک و نیز صرفا سخنرانی تقلیل داد، و با گذشت زمان و مواجه شدن با بن‌بست‌ها و محدودیت در ابراز مشکلات، سخنرانی او به جای آنکه سازنده و مثبت باشد، کسل‌کننده و منفی شد. چون گزاره‌های او فاقد صلابت و معناداری و وضوح قبلی بود. شاید دفاعیه  او  از  همتی تا حدی و به صورت دیرهنگام این ضعف را جبران کرد.

مشکل دیگر پزشکیان، رها کردن دولت و وزرا در برابر خواست‌های عجیب نیروهای بیرون از دولت به ویژه نمایندگان مجلس برای انتصابات است. کمتر پستی در دولت است که حداقل یک نماینده برای آن نامزدی را معرفی نکرده یا انتصابش را مطالبه نکرده باشد. این هر چه باشد، دولت نیست.

 
بدتر از این قانون انتصابات و گزینش است که منشأ بخش مهمی از ناکارآمدی‌های دولت است. دولت را تبدیل به نهادی کرده که بسیاری از انتصابات آن دیرهنگام است یا قادر به اتخاذ تصمیمات مهم نیست. نمونه؟ مساله ناترازی‌های انرژی است. هر کس که اندکی عقل داشته باشد، می‌داند که سیاست انرژی در ایران را جز با کلمه «فراتر از فاجعه» نمی‌توان توصیف سایت رسمی بت فوروارد کرد. ولی هیچ دولتی قادر نیست به آن نزدیک شود. از سال ۱۳۹۴ که آخرین اصلاحات آن هم محدود انجام شد، 10 سال می‌گذرد و تاکنون سه دولت آمده‌اند، و هیچ کدام جرأت نزدیک شدن به آن را ندارند. چرا؟ زیرا همه به این نتیجه رسیده‌اند که «سری را که درد نمی‌کند، دستمال نمی‌بندند.» 

مدیری که کار نکند، امنیت بیشتری دارد. مدیران را برای کارهایشان به محاکمه می‌کشند، و نه نکرده‌هایشان؛ از آن بدتر وجود شوراهای عجیب و غریب و کارگروه‌های فراوان که فقط صرف خوردن شیرینی و میوه می‌شود و جلسات بیهوده آن همچنان ادامه دارد و ادامه دارد... 

اینها را در کنار شکاف‌های عمیق درون ساختار میان مجلس و دولت و دیگر نهادها باید دید و همگی منجر به این شده است که نهاد دولت قادر به اصلاح مشکلات و رفع موانع نشود. اکنون ۷ سال است که تورم جهش کرده و انتظار نمی‌رود که کمتر هم شود و میانگین سالانه آن در این ۷ سال به بالای ۴۰ درصد رسیده که در ایران بی‌سابقه است. رشد اقتصادی قطعا نزولی خواهد شد، اگر منفی نشود. خروج سرمایه ادامه خواهد یافت. فساد که خیلی بدتر از همه موارد دیگر است. از سیاست خارجی چیزی گفته نشود بهتر است و به نظر من تا مساله داخلی حل نشود، شاهد هیچ تحولی پایدار در روابط خارجی نخواهیم بود.

 
ضروری‌تر از همه احیای امر سیاسی در دولت است. دولت بدون امر سیاسی قادر به انجام هیچ کاری نیست. امر سیاسی نیز منحصر به دولت و وزرا نیست. در کشورهای دیگر احزاب بیرون از دولت هستند و بار آن را به دوش می‌کشند، در اینجا چون احزاب نیست، دیگران باید بار آن را به دوش بکشند، دیگرانی که دولت و پزشکیان عملا احساس بی‌نیازی از آن کرده است.

تقلیل وفاق به انتصابات درست نیست.‌گر چه وفاق باید در انتصابات بازتاب پیدا کند، ولی فراتر از انتصابات محتوا و رویکرد غالب در اداره کشور است که متأسفانه دولت و شخص آقای پزشکیان به آن کم‌توجهی کردند و با نادیده گرفتن امر سیاست دولت در مسیر افول قرار گرفت. برای درک اینکه تندروها هیچ درکی از مساله وفاق ندارند، همین رفتار اخیرشان کافی است.

حمله به «اسب زین‌شده»؟ | هشدار به خانم وزیر؛ راه همتی را نروید

۶ بازديد

برخی مدیران و رسانه‌های دولت با ارائه آمارهای اشتباه و چشم‌پوشی بر خدمات کم‌نظیر و بعضاً بی‌نظیر دولت سیزدهم که اخبار همه آنها از خبرگزاری ایرنا هم منتشر شده، ادعا کردند که دولت چهاردهم اسب زین شده تحویل نگرفته، حال آنکه مشکل از نابلدی اسب‌سواران است.

 

به گزارش همشهری آنلاین، کیهان نوشت: رئیس‌جمهور در اظهارات خود در جلسه استیضاح وزیر اقتصاد، فهرستی از ناترازی‌ها و بدهی‌های برجامانده از دولت‌های قبل برای دولت فعلی را ارائه کرد. خبرگزاری ایرنا با استناد به این سخنان رئیس‌جمهور در گزارشی که سفارشی به نظر می‌رسد؛ ادعا کرد که دولت چهاردهم، اسب زین شده با بدهی تحویل گرفته است. عجیب اینکه اخبار تمام خدمات دولت سیزدهم که موید اسب زین شده برای دولت چهاردهم است، پیش از این در این خبرگزاری متعلق به دولت‌ها، منتشر شده است!

نکته قابل تأمیل اینکه، بلافاصله پس از ایرنا، رسانه زنجیره‌ای خبرآنلاین که گردانندگان آن، در شورای اطلاع‌رسانی دولت پست گرفته‌اند، «سقوط همتی از اسب زین شده» را به عنوان تیتر روایت خود از استیضاح وزیر اقتصاد سابق برگزیدند.

عجیب‌تر اینکه با فاصله اندکی از دو گزارش فوق، وزیر راه و شهرسازی هم سعی کرد حمله به اسب زین شده را در دستور کار اولین نشست خبری خود قرار دهد. تکرار این سوژه در مدتی کوتاه، احتمال سفارشی بودن آن را برجسته می‌کند.
البته صحبت‌های وزیر راه و گزارش ایرنا و رسانه‌های حامی دولت، فرصتی فراهم می‌کند تا خدمات کم نظیر و بعضاً بی‌نظیر دولت شهید رئیسی و همچنین کارنابلدی، بی‌تجربگی و عدم اشراف بعضی اعضای دولت فعلی در شش ماه اخیر، یادآوری شود.

فراموشی مصیبت‌های دهه از دست رفته!
عمده بدهی‌ها و ناترازی‌های امروز کشور، محصول عملکرد دولت‌های یازدهم و دوازدهم است که کشور را معطل برجام کرد و حاصل آن بیشتر شدن تحریم‌ها بود. دورانی که به دهه سوخته یا از دست رفته اقتصاد ایران، شناخته شده و برخی اخبار خبرگزاری ایرنا در دولت قبل، موید این گذاره‌هاست.

ایرنا، با کتمان خاموشی‌های گسترده در دولت دوازدهم، شانه خالی کردن وزارت نفت از ساخت پالایشگاه با عنوان کثافت‌کاری، انبارهای تقریباً خالی کالاهای اساسی، فقدان منابع برای پرداخت حقوق و یک فهرست طویل از کمبودها در پایان دولت دوازدهم و رفع یا کاهش بسیاری از این مشکلات، در دولت سیزدهم، مدعی شد که دولت چهاردهم، اسب زین شده با بدهی تحویل گرفته است!

این خبرگزاری همچنین به آمارهای عبدالناصر همتی، وزیر برکنار شده اقتصاد، در شهریورماه امسال اشاره کرده که همان زمان، اشتباه بودن آن عیان شد. به‌طور کلی همتی در طول سال‌های اخیر آمار غلط زیاد داده که فهرست کردن آن، یک گزارش مجزا می‌طلبد و استناد به آن، به جایگاه خبرگزاری ایرنا صدمه جدی می‌زند.

عبدالناصر همتی؛ وزیر اقتصاد سابق، شهریورماه در گفت‌وگویی تلویزیونی گفته بود: «می‌گویند اسب زین‌شده تحویل دادیم، چه اسب زین شده‌ای! روی تورم ۴۰ درصد، دلار
۶۰ هزار تومانی هستیم، با کسری بودجه ۳۰ درصدی مواجهیم، نرخ بیکاری ۱۳ درصدی داریم...رشد اقتصادی چهار و نیم درصدی درحالی که در برنامه هفتم رشد هشت درصدی هدفگذاری شده است. بازار سرمایه به‌هم ریخته، سود میانگین شرکت‌های در بورس از ۲۴ درصد به ۱۲ درصد رسیده، یعنی نصف شده...الان ۳۰۰ هزار نفر در صف وام ازدواج ۳۰۰ میلیون هستند درحالی‌که منابع مالی بانک‌ها زیر۲۰ درصد است.»

 

استناد به تحریف!
وزیر اقتصاد در حالی تورم ۴۰ درصدی را نشانه بحرانی بودن این شاخص دانست که نرخ تورم دولت دوازدهم در پایان ریاست او بر بانک مرکزی، ۴۵ و هفت دهم درصد و در پایان دولت رئیسی ۳۴ و هشت دهم درصد بود. یادآوری می‌شود همتی چند روز قبل از آن مصاحبه، نرخ تورم را ۳۵ درصد اعلام کرده بود اما در اظهارنظر جدید، پنج درصد به این رقم اضافه کرد! بر اساس آمارهای بانک مرکزی که همتی رئیس آن بود؛ کشور را با تورم نقطه به نقطه نزدیک به ۵۸ و سه دهم درصد به دولت رئیسی تحویل داده بود.

وزیر اقتصاد دولت چهاردهم از افزایش نرخ ارز در دولت شهید رئیسی انتقاد کرد اما خودش نرخ ارز را در دولت دوازدهم، ۹۱۵۵ تومان تحویل گرفت و تا ۳۳ هزار تومان هم برد و با سرکوب لحظه آخری قیمت، ۲۷ هزار تومان تحویل داد. ضمن اینکه همتی از رشد چهار و نیم درصدی اقتصاد کشور در دولت سیزدهم انتقاد کرد. او این‌جا هم آمار را تحریف کرد.
میانگین رشد اقتصادی دولت سیزدهم در سه سال اخیر (۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲) بیش از پنج درصد بوده است. این در حالی است که در هشت سال دولت حسن روحانی که همتی ریاست بانک مرکزی آن را از سال ۹۷ عهده‌دار بود متوسط رشد اقتصادی کشور حدود شش دهم درصد و در برخی سال‌ها رشد اقتصادی منفی بود، اما دولت رئیسی رشد سالانه غیرنفتی شش و یک دهم درصد را هم تجربه کرد.

وزیر اقتصاد سابق ادعا کرد که نرخ بیکاری ۱۲ تا ۱۳ درصد است اما بر اساس گزارش مرکز آمار، نرخ بیکاری در بهار ۱۴۰۳ به میزان ۷/۷ درصد بود که در بین چهار دولت اخیر کمترین محسوب می‌شود. دولت شهید رئیسی در سه سال عملکرد خود متوسط ۸/۸ درصدی نرخ بیکاری را به یادگار گذاشت.

ادعای عجیب همتی درباره کاهش تورم در دولت چهاردهم، در حالی است که در زمان آغاز به کار او، نرخ تورم ماهانه دو درصد بوده اما حالا چهار و یک دهم است. همچنین تورم نقطه به نقطه ۳۱ و شش دهم بوده که حالا ۳۵ و چهار دهم است. همچنین او در جلسه استیضاح مدعی شد طی هفت سال اخیر ۱۰ میلیون نفر زیر خط فقر رفته‌اند اما آمارهای بانک جهانی نشان می‌دهد در طول دوره هشت ساله دولت روحانی (۲۰۱۳- ۲۰۲۰) تعداد فقرا در ایران حدود ۱۰ میلیون نفر افزایش یافت اما در دو سال نخست دولت شهید رئیسی شش میلیون و ۵۰۰ هزار نفر با بهبود وضعیت زندگی، از زیر خط فقر خارج شدند. ضمن اینکه سقوط وحشتناک بورس و نابودی سرمایه‌ها و زندگی‌ها را در سال ۹۹ فراموش کرده است!

وضعیت بدهی‌های دولت
درباره بدهی‌ها باید گفت که میزان آن در ابتدای دولت سیزدهم بسیار بیش از ارقام فعلی بود. دولت رئیسی با وجود مضایق به ارث رسیده توانست ۵۰۰ هزار میلیارد تومان اصل و سود اوراق سررسید شده را به علاوه بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان تعهدات قانونی جدید (مانند متناسب‌سازی حقوق فرهنگیان و برخی اقشار دیگر) تامین و پرداخت کند.

دولت چهاردهم در حالی از بی‌پولی می‌گوید که وزیر اقتصاد دولت سیزدهم در هشتم مردادماه امسال، اعلام کرد که موجودی خزانه مجموعاً نزدیک ۱۸ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان مثبت خواهد بود، در حالی که در مرداد ماه ۱۴۰۰ (زمان شروع دولت شهید رئیسی) ۵۳ هزار میلیارد تومان به بانک مرکزی بابت تنخواه «بدهکار» بوده است.

البته حجم بدهی‌های معوق دولت همچنان بالاست که به عملکرد گذشتگان مخصوصاً به دولتین دهه سوخته اقتصاد ایران برمی‌گردد. دولت سیزدهم در حال تسویه این بدهی‌های سنگین بود و در طول سه سال، بار سنگینی از دوش دولت بعدی برداشت؛ به عنوان مثال، بزرگ‌ترین تسویه مطالبات تامین اجتماعی به ارزش ۲۶۰ هزار میلیارد تومان در دولت سیزدهم رخ داد؛ یعنی سه و نیم برابر همه دولت‌های قبلی به سازمان تامین اجتماعی تادیه بدهی اتفاق افتاد.

دولت سیزدهم از روزی که بر سر کار آمد با انواع ناترازی‌ها و خزانه منفی و انبارهای خالی مواجه بود اما به جای ایجاد التهاب در فضای جامعه، ارائه تصویری ضعیف از کشور به دشمنان و...، به رفع یا کاهش مشکلات برآمد؛ به‌طوری که دولت چهاردهم در ابتدای کار خود با هیچ کدام از کمبودهای شهریور ۱۴۰۰ مواجه نبود.

تفاوت مدیریت ناترازی‌ها
البته به دلیل ناهماهنگی یا کارنابلدی برخی اعضای دولت چهاردهم، برق در فصل سرد سال و در محدوده مصرف ۴۵ هزار مگاوات قطع شد. ابتدا با فضاسازی دولت، به رفع آلودگی هوا و قطع مازوت‌سوزی ربط داده شد اما بعد از آن معلوم شد این ادعاها دروغ بوده و مشکل از کمبود ذخیره‌سازی سوخت در نیروگاه‌هاست و آخر هم معلوم نشد که وزارت نیرو اهمال کرده یا وزارت نفت یا هردو.

حال آنکه در دولت قبل، با وجود ناترازی‌هایی که از ۹ تا ۱۸ هزار مگاوات اعلام می‌شد؛ سایت رسمی بت فوروارد مصرف برق در ۸۰ هزار مگاوات و یکی از گرم‌ترین تابستان‌های سال‌های اخیر را با کمترین میزان خاموشی که آن هم به حوادث شبکه مربوط می‌شد؛ مدیریت کرد. همچنین آبرسانی به بیش از پنج هزار روستا و چند مرکز استان؛ از جمله همدان، شهرکرد و سنندج در دولت سیزدهم انجام شد. ضمن اینکه بزرگ‌ترین پروژه تصفیه آب در سیستان ساخته و به بهره‌برداری رسید.

دولت سیزدهم، گاز کشور را با کمترین میزان تعطیلات، تامین کرد و وقتی گاز در تربت‌جام با قطع واردات از ترکمنستان که محصول مدیریت وزیر نفت دولت دوازدهم بود؛ قطع شد بلافاصله با حضور وزیر نفت و دیگر مسئولان دولت سیزدهم، نسبت به رفع آن، توزیع وسایل گرمایشی و... اقدام شد اما دولت چهاردهم، رفع همه این مشکلات را به سال بعد حواله داد که بعید است با این شکل مدیریت، بتواند به وعده‌اش عمل کند.
جالب است که محسن پاک‌نژاد؛ وزیر نفت، دیروز همه تدابیر وزارت نفت دولت سیزدهم برای تأمین سوخت نیروگاهی را تایید و چند بار از زحمات جواد اوجی تشکر کرد. او به نامه ۱۲ اردیبهشت‌ماه اوجی به دبیرخانه شعام اشاره کرد که در آن به لزوم مصرف بیشتر نفت کوره در نیروگاه‌ها از اواسط تابستان تاکید شده بود؛ اتفاقی که با سهل‌انگاری دولت چهاردهم با تاخیر از اواخر آذرماه آغاز شد.

 

نیاز اسب زین شده به سواران کاربلد
گفتنی است، اسب زین شده در اختیار دولت چهاردهم قرار گرفت اما افراد سوار بر آن باید سوارکاری بلد باشند. مسئول باید کارآمد و به حوزه کاری خود اشراف داشته باشد، اما برخی همچون وزیر اقتصاد سابق یا وزیر راه و شهرسازی فعلی، به نظر می‌رسد از چنین خصوصیاتی فاصله دارند.

او دیروز در نشست خبری مدعی شد: «برخلاف ادعای موجود مبنی بر تحویل اسب زین شده به دولت چهاردهم ولی تمام اراضی آماده نبوده است». به نظر می‌رسد صادق هم با تکرار همان حرف‌های نخ‌نما، راه همتی، وزیر معزول اقتصاد را طی می‌کند.

فرزانه صادق با اینکه قبلاً معاون وزارت راه و شهرسازی بوده، با اظهارات و آمارهایش به نظر می‌رسد اشراف کافی به حوزه کاری خود و کارهای صورت گرفته ندارد که آخرین نمونه آن، بحث موجودی حساب نقد وزارتخانه است.

لازم به یادآوری است که وقتی فرآیند نهضت ملی مسکن آغاز شد تا یک سال، دستگاه‌ها از تحویل دادن زمین‌های دولتی برای ساخت مسکن امتناع می‌کردند و سنگ اندازی‌های دیگری هم بود اما دولت سیزدهم؛ مخصوصاً مرحوم رستم قاسمی با جدیت ایستاد و زمین‌ها را تأمین کرد که در کشور ما، سخت‌تر از تأمین مالی است. همچنین ساخت مسکن دولتی، قانون روشنی نداشت که با تصویب قانون جهش مسکن در مجلس، این مشکل هم برطرف شد.

ضمن اینکه با احتساب واحدهای مختلف در دست ساخت و تحویل شده مسکن مهر، بنیاد مسکن و... که ذیل نهضت ملی مسکن تعریف شده؛ تعداد واحدهای در دست اقدام دولت سیزدهم از اولین مراحل آماده‌سازی زمین تا مراحل بالاتر، دو میلیون و ۶۰۰ هزار واحد بود که ۶۵۰ هزار واحد تحویل داده شده و قطعاً اگر دولت قبل، امکان ادامه فعالیت می‌یافت؛ تحول بزرگی در حوزه ساخت مسکن و اعطای زمین به مردم رخ می‌داد.

همچنین تأمین مالی نهضت ملی مسکن در دولت سیزدهم، بخصوص در دو سال اول دولت شهید رئیسی بسیار سخت‌تر از حالا بود؛ اما آن دولت با ابتکارات و تلاش مضاعف، تأمین مالی را هم صورت می‌داد و اگر آن دولت اکنون بر سر کار بود وام ۸۰۰ میلیون تومانی تصویب شده و پرداخت می‌شد، اما دولتی که ادعا می‌کند برای اقدامات خود پول ندارد فقط در یک فقره، دو هزارهزار میلیارد تومان به بودجه شرکت‌های دولتی اغلب زیانده که حیاط‌خلوت برخی جریان‌ها و افراد خاص است در لایحه بودجه ۱۴۰۴ افزوده شده ‌اما برای نهضت ملی مسکن پول ندارد! لازم به یادآوری است که نرخ رشد اقتصادی بخش مسکن بین ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ از منفی هفت به مثبت هفت درصد رسید؛ یعنی ۱۴ واحد درصد در دو سال.

صندلی تحقیر هورا کشیدن ندارد!

۵ بازديد

در ایران طیفی که خود را «اصلاح‌طلب» می‌نامد، روایتی کاملا متفاوت از این صحنه‌ «محاکمه، تحقیر و اخراج» را به تصویر می‌کشد و اصرار دارد بگوید «این رویداد نشان داد باید رفت و با ترامپ مذاکره کرد»!


به گزارش مشرق، جعفر بلوری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: انسان‌شناسان، «انسان» را موجودی پیچیده می‌دانند. این پیچیدگی گاهی آن‌قدر زیاد است که در برخی فرهنگ‌ها و ادیان، شناخت انسان را برابر با شناخت خدا و ناممکن دانسته‌اند. اصولا جامعه‌شناسان و تاریخ‌دانان، ریشه آن تغییراتی را که طی چند قرن به دوران مدرن و پسامدرن منتهی شد، به همین «انسان‌شناسی» و تغییر «تعریف بشر از انسان» مربوط می‌دانند. این پیچیدگی باعث ایجاد رشته‌های متعددی در حوزه علوم انسانی شده است.

در این بین، «ذهن» همان جایی است که پاسخ بسیاری از این پیچیدگی‌ها را می‌توان در آن جست‌وجو کرد و علومی مثل روانشناسی یا روانشناسیِ اجتماعی نیز برای کمک به همین حوزه، آمده‌اند. این که می‌بینیم دو نفر نسبت به یک «شرایط» یا «واقعه»ی یکسان، دو واکنش کاملا متفاوت نشان می‌دهند، حاصلِ همین پیچیدگی‌هاست. این یادداشت می‌خواهد یک نمونه از این پیچیدگی‌ها را که در قالب «واکنش‌» به ماجرای جدل «زلنسکی-ترامپ» خود را در ایران نشان داد، از این دریچه بررسی کند. سؤال اصلی این است: «چرا عده‌ای تحقیر زلنسکی مقابل آمریکا را، «عزت» می‌بینند و عده‌ای آن را «ذلت»؟

تمام علائم و نشانه‌هایی که در دعوای ترامپ و یارانش مقابل رئیس‌جمهور اوکراین دیده می‌شود- از ادبیات و جملات و لحن تا زبانِ بدن تیم ترامپ- بی‌ادبی، تلاش برای تحقیر، غرور و تکبر و خودشیفتگی مفرط را به وضوح نشان می‌دهد. آن طرف هم، مثل بره نشسته و تلاش می‌کند از خود دفاع کند. اما ساعاتی نمی‌گذرد که سران اروپا به او می‌فهمانند، چاره‌ای ندارد و باید با ارباب بسازد. ترامپ هم پیام می‌دهد، عذرخواهی مجازی پذیرفته نیست و رهبر اوکراین باید رسما و جلوی دوربین‌های تلویزیونی از او، هم تشکر کند و هم عذرخواهی نماید.

برخی رسانه‌های غربی مثل «گاردین» و رهبران اروپایی از جمله «فرانک والتر اشتاین مایر»، رئیس‌جمهور آلمان اعلام کردند، به عمر خود چنین صحنه‌ای را ندیده بودند. «اشتان مایر» حتی گفت وقتی این صحنه‌ها را می‌دید، نفسش بند آمده بود و نمی‌توانست نفس بکشد. اکنون که در حال مطالعه این یادداشت هستید، تقریبا تمام دنیا صحنه را «صحنه تحقیر و بی‌ادبی» توصیف کرده و ترامپ را فردی غیرقابل اعتماد و دیکتاتور معرفی می‌کنند.

اما در ایران طیفی که خود را «اصلاح‌طلب» می‌نامد، روایتی کاملا متفاوت از این صحنه‌ «محاکمه، تحقیر و اخراج» را به تصویر می‌کشد و اصرار دارد بگوید «این رویداد نشان داد باید رفت و با ترامپ مذاکره کرد»(!) این واکنش عجیب، حاصل چه فعل و انفعالاتی در ذهن این طیف است؟! برای یافتن پاسخ این سؤال مهم، از نظریات دو روانشناس مطرح یعنی «زیگموند فروید» و «دانیل کانمن» استفاده می‌کنیم. بخوانید:

۱- در صفحات ۱۱ و ۱۲ کتاب «تفکر، سریع و کُند»، دانیل کانمن وقتی اصطلاح «آمار شهودی» را توضیح می‌دهد می‌گوید: «ما علاقه بسیار زیادی داریم تا یافته‌های تحقیقاتی را که بر اساس شواهد ناکافی به دست آمده بودند باور کنیم و تمایل داریم در پژوهش‌های خودمان نیز به مشاهدات معدودی اکتفا کنیم....حتی وقتی می‌فهمیم پاسخ غلط است، باز هم تمایل داریم بپذیریم درست است.»

این روانشناس مطرح آمریکایی در ادامه وقتی می‌خواهد دلیل میل به اصرار روی اشتباه را توضیح دهد می‌گوید وقتی با «آمار شهودی» مواجهیم «سیستم یک مغز» که میل به محاسبات عمیق و دقیق ندارد، وارد می‌شود و برای رهایی از فکر عمیق، دم‌دست‌ترین شواهد و نشانه‌ها را جمع‌آوری کرده و به یک نتیجه فوری-و غالبا غلط- می‌رسد! چرا که اصولا «فکر کردن درد دارد.»

بنابر این اگر بخواهیم با نظریات «کانمن» رفتار این طیف را تحلیل و دلیل اصرارشان به «عزت» دیدن «تحقیر» را بدانیم، و ببینیم چرا معتقدند، باید آقای پزشکیان روی همان صندلی و کنار ترامپ بنشیند، باید گفت، آنها برای تحلیل، همواره از «سیستم یک» مغزشان استفاده می‌کنند که، تمایلی به تحلیل عمیق و دقیق علائم و نشانه‌ها ندارد و دم دست‌ترین پاسخ‌ها را یافته و تکرار می‌کنند. اما پاسخ دومی هم می‌توان به پرسش این یادداشت داشت.

۲- «فروید» اصطلاحی دارد با عنوان «واکنش وارونه» (Reaction Formation) که یکی از سازوکارهای دفاعی در نظریه «روانکاوی» اوست. در واکنش وارونه، فرد نه‌ تنها احساسات واقعی خود را سرکوب می‌کند، بلکه رفتار یا احساسی کاملاً متضاد با آن را بروز می‌دهد! این مکانیسم زمانی رخ می‌دهد که فرد با احساسات و افکاری-اینجا اخباری- که غیرقابل‌پذیرش یا تهدیدکننده می‌داند، مواجه می‌شود. به بیان ساده، فرد به جای پذیرش واقعیت و حس واقعی خود، آن را سرکوب کرده و رفتاری کاملا عکس از خود بروز می‌دهد. دلیل این رویکرد هم این است که، ذهن انسان برای جلوگیری از اضطراب یا تعارض سایت رسمی بت فوروارد درونی، از مکانیسم‌های دفاعی مختلفی استفاده می‌کند. در واکنش وارونه، فرد برای سرکوب یک حس یا واقعیت ناخوشایند و غیرقابل پذیرش (اینجا شوک حاصل از اثبات غیرقابل اعتماد بودن کشوری که یک عمر تبلیغ آن را کرده‌اند)، رفتاری را نشان می‌دهد که کاملاً در تضاد با واقعیت و حتی حس درونی خود اوست. این مکانیزم دفاعی به فرد کمک می‌کند تا از تضاد درونی خود فاصله بگیرد و به ظاهر راه‌حلی مناسب بیابد.

۳- هم فروید و هم کانمن معتقدند، در صورت توضیح این مسئله و کمک به فرد برای فهم و حل آن، موضوع رفته رفته حل می‌شود، هر چند میل به نپذیرفتن در او همچنان باقی بماند. اما چنانچه با توضیح این واضحات، مشکل همچنان باقی ماند، باید موضوع فراتر از یک شوک یا حس ناخوشایند باشد و احتمالا با یک بیمار روانی مواجهیم!

۴- باید توجه داشت که مواجهه با این‌گونه واکنش‌ها و چالش‌ها، تنها محدود به یک واقعه یا یک طیف خاص نیست. این «الگوی فکری» در بسیاری از بزنگاه‌های تاریخی می‌تواند مسیر تحلیل و تصمیم‌گیری‌های کلان را تغییر دهد. شاید بتوان گفت مهم‌ترین چالش امروز، نه صرفاً شناخت رفتار این طیف خاص، بلکه درک مکانیسم‌های ذهنی‌ است که چنین روایت‌های بیمارگونه و غلطی را تولید و بازتولید کرده در حد وسیع در رسانه‌ها پمپاژ می‌کنند، چرا که تا زمانی که «سیستم یک» در تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی غالب باشد و «واکنش وارونه» به‌عنوان یک سپر دفاعی عمل کند، امکان دستیابی به یک تحلیل واقع‌بینانه و تصمیم‌گیری صحیح در بزنگاه‌های حساس، دور از دسترس خواهد بود.

شاید مهم‌ترین چالش امروز جامعه سیاسی ایران، نه فقط شناخت رفتارها و تحلیل‌های سطحی این گروه خاص، بلکه درک و تحلیل مکانیسم‌های ذهنی‌ است که در پس این رفتارها قرار دارد. به جای تکیه بر واکنش‌های فوری و پیش‌داوری‌ها، باید فضائی برای تحلیل دقیق‌تر و آگاهانه‌تر فراهم کنیم تا بتوانیم تصمیم‌گیری‌های کلیدی را در بزنگاه‌های حساس، از موضعی واقع‌بینانه و عاقلانه اتخاذ کنیم. اگر این تغییر نگاه در جامعه سیاسی ایران شکل بگیرد، شاید بتوان امیدوار بود که در تحلیل‌ها و تصمیمات سیاسی و اجتماعی، به‌جای استفاده از «واکنش وارونه» و «آمار شهودی»، از راهکارهایی استفاده شود که به حقیقت نزدیک‌تر است و فضای گفت‌وگو و نقد سالم را تقویت می‌کند. در این صورت، یکی از مهم‌ترین دلایل توسعه‌نیافتگی در ایران هم، کنار می‌رود و انرژی کارشناسان به جای پاسخ دادن به این مهملات و دعواهای بی‌فایده، صرف بهبود شرایط و یافتن راه‌حل‌ها می‌شود...!

ماجرای خبر سفر محرمانه ۷ کارشناس موشکی روس به تهران

۶ بازديد

رویترز مدعی شد که همزمان با تعمیق همکاری دفاعی روسیه و ایران، در طول سال گذشته چند کارشناس ارشد موشکی از مسکو به تهران سفر کردند!



رویترز با اشاره به سوابق مسافرتی و داده‌های استخدامی، مدعی شد که در طول سال گذشته چند متخصص ارشد موشکی از مسکو به تهران سفر کردند.

به ادعای رویترز، هفت کارشناس تسلیحاتی روسیه ۲۴ آوریل و ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۴ با دو پرواز از مسکو راهی تهران شدند.

سوابق رزرو بلیت شامل شماره گذرنامه بوده و در پیشوند ۶ نفر از این هفت کارشناس عدد "۲۰" درج شده بود که به ادعای رویترز این عدد برای سفر مقامات رسمی استفاده و برای مقامات دولتی در سفرهای کاری خارجی و همچنین پرسنل نظامی حاضر در پرواز صادر می‌شود. رویترز مدعی است که براساس دستوری صادرشده از جانب دولت روسیه و همچنین سندی بر روی خروجی تارنمای وزارت خارجه این کشور، به علت درج این عدد در گذرنامه‌ها پی برده است!

این خبرگزاری نوشته است که به طور مستقل قادر به تعیین هدف سفر این مقامات به ایران نیست. رویترز همچنین به نقل از یک مقام وزارت دفاع ایران مدعی شد سایت رسمی بت فوروارد که کارشناسان موشکی روس پارسال چندین بازدید از سایت‌های موشکی ایران داشتند و برخی از این بازدیدها در سپتامبر انجام شد.

همچنین رویترز به نقل از یک مقام دفاعی غربی که همکاری دفاعی ایران و روسیه را رصد می‌کند و نخواست نامش فاش شود، مدعی شد که تعداد نامشخصی کاشناس موشکی روس در ماه سپتامبر از یک سایت موشکی ایران واقع در بندر امیرآباد در شمال استان مازندران بازدید کردند.

رویترز که پیش از این نیز در گزارش‌هایی، ادعاهای مشابهی را مطرح کرده، مدعی است که تمام هفت کارشناس روس سوابق نظامی برجسته دارند و دو تن از آنها با درجه سرهنگ تمام و دو تن دیگر نیز سرهنگ دوم بودند. رویترز نوشته است که سفر آنها به ایران همزمان با درگیری‌های مقابل تهران و تل‌آویو در آوریل و اکتبر صورت گرفته است.

ایران و روسیه در ماه ژانویه در مسکو و همزمان با میزبانی کرملین از مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، قرارداد ۲۰ ساله همکاری‌های راهبردی را به امضا رساندند. ‌از نگاه ناظران، با امضای این معاهده که شامل یک مقدمه و ۴۷ ماده در همه حوزه‌های مناسبات دوجانبه است، سطح تعاملات ایران و روسیه ارتقا یافته، زمینه پیشبرد همکاری‌ها تسهیل شده و این معاهده در اقتدار و همکاری منطقه‌ای دو کشور با تمرکز بر حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی مؤثر خواهد بود.