اخبار مهم

اخبار مهم

بهزاد خداداد سرمربی تیم ملی تکواندو یونان شد

۳ بازديد

مربی ایرانی برای قبول هدایت تیم ملی تکواندو یونان راهی پایتخت این کشور شد.

 و به نقل از روابط عمومی فدراسیون تکواندو، با پیشنهاد فدراسیون تکواندو یونان و موافقت فدراسیون تکواندو کشورمان، بهزاد خداداد عضو سابق تیم ملی تکواندو کشورمان به مدت سه سال و تا پایان مسابقات المپیک ۲۰۲۸ لس‌آنجلس به‌عنوان سرمربی تیم ملی یونان انتخاب شد. بر همین اساس وی صبح امروز راهی آتن شد تا ضمن امضا قرارداد، کار خود را آغاز کند.

خداداد در مدت بیش از ۱۰ سال حضور در تیم‌های ملی یک طلا و دو نقره مسابقات قهرمانی جهان، دو طلای دانشجویان جهان، نقره و برنز جام جهانی، نقره و برنز بازی‌های آسیایی، نقره و برنز یونیورسیاد دانشجویان، برنز قهرمانی آسیا و بیش از ۳۰ مدال از تورنمنت‌های مختلف را سایت رسمی بت فوروارد کسب کرده است. وی که از مربیان سازنده در تکواندوست، سابقه مربیگری تیم نوجوانان کشورمان را در کارنامه دارد.

تیم زاگرس جنوبی با هدایت بهزاد خداداد فصل گذشته عنوان قهرمانی لیگ برتر را به خود اختصاص داد.

بیانی: مجیدی بهترین گزینه برای هدایت استقلال است

۲ بازديد

از نگاه پیشکسوت باشگاه استقلال فرهاد مجیدی بهترین گزینه برای هدایت این تیم در فصل پیش روست.

شاهین بیانی درباره وضعیت این روزهای استقلال اظهار داشت: شرایط استقلال خوب نیست و یاد ندارم که این تیم تا به حال قرار گرفتن در چنین رده‌ای (رتبه دوازدهم جدول) را تجربه کرده باشد. این اصلاً درست نیست که بازیکنان در بازی‌های لیگ اینقدر بی‌انگیزه باشند و مسئله عجیب این است که استقلال خیلی راحت گل دریافت می‌کند. از ابوالفضل جلالی و صالح حردانی می‌خواهم بازی با تراکتور را یک بار دیگر ببینند. آیا آنها واقعاً در سطح یک بازیکن ملی ظاهر شدند؟!

کاپیتان پیشین تیم فوتبال استقلال در ادامه افزود: استقلال در لیگ نتایج بدی گرفت، ولی در جام حذفی فرصت جبران وجود دارد، البته به شرطی که بازیکنان در این جام انگیزه داشته باشند و برای خوشحال کردن هواداران بجنگند. ما هم در این وضعیت باید تیم را حمایت کنیم.

بیانی در واکنش به انتقادهای صورت گرفته از عملکرد بوژوویچ سرمربی استقلال تصریح کرد: ما نباید به گذشته برگردیم. خیلی‌ها می‌گویند بهتر بود جواد نکونام برکنار نمی‌شد یا بعد از او موسیمانه نمی‌آمد یا سهراب بختیاری‌زاده جدا نمی‌شد و ... . در وضعیت موجود پرداختن به اتفاقات گذشته چیزی را عوض نمی‌کند، ولی اهمیت دارد این است که استقلال از تصمیمات اشتباه و اتفاقاتی که به این تیم ضربه زده، درس بگیرد.

وی در پاسخ به این پرسش که «بهترین گزینه برای هدایت استقلال در فصل آینده چه کسی است؟»، گفت: اگر قرار است دنبال سایت رسمی بت فوروارد مربی خارجی بروند، باید یک مربی سطح بالا و کارنامه‌دار بیاورند، ولی من معتقدم مربی ایرانی بهتر است. از نظر من فرهاد مجیدی بهترین گزینه برای هدایت استقلال است. او از جنس استقلال است و مشکلات و حاشیه‌های تیم را می‌شناسد. مدیران باشگاه باید از حالا با این مربی مذاکره کنند. او استقلال را بدون شکست قهرمان کرد و در بین هواداران هم بسیار محبوب است.

انریکه: هرگز نگفته‌ام پاری‌سن‌ژرمن ستاره نمی‌خواهد!

۲ بازديد

سرمربی تیم فوتبال پاری‌سن‌ژرمن منکر تأثیر مثبت ستاره‌های سرشناس بر عملکرد تیمش نیست.

تیم فوتبال پاری‌سن‌ژرمن شب گذشته (چهارشنبه) با ارائه نمایشی تماشایی برابر میهمان انگلیسی‌اش استون ویلا، گلی که در دقیقه ۳۵ بازی دریافت کرده بود را با ۳ گل پاسخ داد و راهش را برای صعود به مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا تا حد زیادی هموار کرد.

در ثبت این پیروزی خانگی؛ دو ستاره سرشناس پاریسی‌ها، خویچا کواراتسخلیا و عثمان دمبله نقشی پررنگ ایفا کردند به خصوص نفر اول که نه تنها گلی تماشایی به ثمر رساند بلکه پایه‌گذار گلی دیگر هم شد. این موضوع سبب شد تا مقایسه‌هایی درباره شانس PSG‌ در فصل جاری برای فتح لیگ قهرمانان اروپا با فصول گذشته صورت بگیرد.

لوئیس انریکه سرمربی پاری‌سن‌ژرمن گفت: من هرگز نگفته‌ام که تیم به ستاره نیاز ندارد. خب، هر کسی دوست دارد یک تیم قدرتمند داشته باشد. یک تیم کامل خواسته هر مربی‌ای است؛ تیمی پر از بازیکنان خوب. مشخص است که در این فصل ما رویه‌ای متفاوت را در پیش گرفته‌ایم و این به اقتضای داشته‌های‌مان در تیم چه از نظر فردی چه از نظر گروهی و تاکتیکی است.

سرمربی اسپانیایی ادامه داد: در این مسابقه ما یک بازی کامل را ارائه کردیم. تیم برتر بودیم و بر بازی تسلط داشتیم. فوتبال همین است. استون‌ویلا زودتر به گل رسید اما آن گل کاملاً برخلاف جریان بازی و غیرمنصفانه رقم خورد. با این حال ما به فشار آوردن به حریف ادامه دادیم و روی هر سه گلی که زدیم استثنایی کار کردیم.

انریکه تأکید کرد: جدا از بازیکنان ترکیب اصلی، آنهایی که تعویضی به میدان رفتند هم بسیار مهم بودند. تیم ما با انرژی مثبت سایت رسمی بت فوروارد بازی می‌کند و در کنترل شرایط زمانی که اوضاع به ضرر ما جریان پیدا کرده، تخصص دارد؛ درست مثل اتفاقی که مقابل منچسترسیتی رخ داد و ما را قوی‌تر و اعتماد به نفس‌مان را بالاتر برد. در بازی برگشت، بهترین کار ادامه دادن به حمله است. باید به بازی هجومی‌مان ادامه دهیم. بازیکنانم هم این را می‌دانند چون مرا می‌شناسند.

بازی برگشت تیم‌های پاری‌سن‌ژرمن و استون‌ویلا سه‌شنبه هفته آینده در ورزشگاه ویلاپارک برگزار خواهد شد.

جشنواره گل شاگردان شمسایی مقابل تیم ملی فوتسال کویت

۲ بازديد

تیم ملی فوتسال ایران با نتیجه پنج بر صفر از سد کویت گذشت.

 تیم ملی فوتسال ایران در دومین دیدار خود از سری مسابقات تورنمنت تایلند به یک پیروزی پر گل مقابل کویت دست یافت.

ایران که با ترکیب اولیه بهزاد رسولی، امیرحسین غلامی، مسعود یوسف، سالار آقاپور و بهروز عظیمی به میدان رفت، از همان آغاز مسابقه کنترل بازی را در دست گرفت و با گل‌های مسعود یوسف، مهدی کریمی، حسین سبزی، بهروز عظیمی، حسین طیبی به نخستین پیروزی سایت رسمی بت فوروارد خود در این تورنمنت دست یافت.

کویت که روز گذشته در نخستین دیدار با نتیجه ۴-۳ مقابل تایلند مغلوب شده بود با به خدمت گرفتن برونو گارسیا سرمربی اسپانیای و مشهور خود که سالها تیم‌های فوتسال پرو، ویتنام و ژاپن را هدایت کرد به نظر می‌رسد رویاهای بزرگتری در سر دارد.

ملی‌پوشان فوتسال فردا در سومین دیدار به مصاف تایلند میزبان مسابقات خواهد رفت.

جنگ روانی رسانه‌های بخش فارسی ترامپ قبل از مذاکرات/ روایت چند ستاد انتخاباتی از روز شنبه در مسقط!

۳ بازديد

تحرک رسانه‌ای ترامپ را باید در چارچوب جنگ روایت‌ها در عرصه سیاست خارجی ایالات متحده تحلیل کرد. ترامپ می‌کوشد با طرح ادعای مذاکره مستقیم، نه‌تنها ابتکار عمل دیپلماتیک را به نام خود ثبت کند.

در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژه‌های مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*********

موضوع مذاکرات ایران و آمریکا حالا به نقطه‌ مهمی رسیده است؛ به ‌گونه‌ای که تمام رسانه‌های داخلی و خارجی نه ‌تنها اخبار مربوط به آن را دائماً مخابره می‌کنند بلکه تحلیل‌ها و تفسیرهای گوناگونی در حال انتشار است تا بتوانند ماهیت این روند را واکاوی کنند.

روزنامه‌های اصلاح‌طلب نیز تمام و کنال به تحلیل مذاکرات پرداخته و با نشان دادن خطی به عنوان مسیر پیش‌رو، خواهان مذاکره مستقیم با ترامپ بوده و به واقع بخش فارسی ستاد جنگ روانی آمریکایی‌ها را دارند. روزنامه سازندگی در سیر همین تحیل نوشته است:

ظاهراً مذاکرات زیر یک سقف انجام خواهد شد تا نظر دونالد ترامپ مبنی بر مستقیم بودن مذاکرات نادرست از کار در نیاید اما در عین حال، صندلی مذاکره‌کنندگان مقدار غیرمتعارفی از هم فاصله خواهد داشت تا نظر طرف ایرانی در مورد غیرمستقیم بودن مذاکرات هم تامین شود!

در بخش دیگری از این گزارش آمده است:

مذاکرات روز شنبه در عمان، بیش از آنکه نقطه پایان باشد، آغاز مسیری پرفرازونشیب و نامشخص است. ایران و آمریکا با کوله‌باری از تاریخ پرتنش و منافع متعارض، بار دیگر درحال برداشتن گامی محتاطانه در تاریکی دیپلماسی هستند. موفقیت یا شکست این دور از گفت‌وگوها نه‌ تنها بر سرنوشت دو کشور بلکه بر آینده منطقه خاورمیانه و شاید نظم جهانی تاثیرگذار خواهد بود. چشم‌ها به مسقط دوخته شده است، جایی که دیپلمات‌ها تلاش خواهند کرد تا شاید راهی برای خروج از بن‌بست کنونی بیابند، درحالی که جهان نفس خود را در سینه حبس کرده و منتظر نتیجه این رویارویی سرنوشت‌ساز است.

جنگ روانی رسانه‌های بخش فارسی ترامپ قبل از مذاکرات/ روایت چند ستاد انتخاباتی از روز شنبه در مسقط!

روزنامه اعتماد نیز مذاکرات شنبه را مقطع حساس خوانده و می‌نویسد:

در مورد اینکه مذاکره مستقیم است یا غیر مستقیم به نظر لازم نیست حساسیتی نشان داده شود. اصرار بر این مساله هم به نظرم فاقد موضوعیت است. بحث مهم این است که ایران و امریکا برای نخستین‌بار بدون حضور ۴یا ۵کشور دیگر در حال گفت‌وگو هستند. همگان می‌دانند که معادله اصلی میان ایران و امریکاست. اروپایی‌ها به محض اینکه مشکلات ایران و امریکا حل و فصل شود، سر و دست می‌شکنند تا با ایران ارتباط داشته باشند. در واقع، موانع امریکایی که برداشته شود، جهان با ایران ارتباط می‌گیرد. اختلاف اصلی بین ایران و امریکاست.

جنگ روانی رسانه‌های بخش فارسی ترامپ قبل از مذاکرات/ روایت چند ستاد انتخاباتی از روز شنبه در مسقط!

روزنامه هم‌میهن ارگان خبری اصلاح‌طلبان ساختاری نیز پیرامون مذاکرات با لفظی آخر الزمانی نوشته است:

اگر این تجدیدنظر و آمادگی ذهنی وجود نداشته باشد و از طرفی، نگرانی از رویارویی نظامی، مذاکره‌کنندگان ایرانی را به سمت هدف سطح دوم آمریکا از مذاکرات میل دهد، در آن صورت، ماجرا مصداق «آش نخورده و دهان سوخته» می‌شود چراکه در آن وضعیت، کشور برای اجتناب از خطر بروز جنگ، پاره‌ای امتیازات را به طرف مقابل واگذار می‌کند بدون آنکه امتیازات لازم برای کمک به سرمایه‌گذاری و توسعۀ اقتصادی کشور را به دست آورد!

جنگ روانی رسانه‌های بخش فارسی ترامپ قبل از مذاکرات/ روایت چند ستاد انتخاباتی از روز شنبه در مسقط!

سخنان «دونالد ترامپ» درباره مذاکره مستقیم با ایران آن هم در سطح عالی در اتاق معروف به بیضی در کاخ سفید که «بنیامین نتانیاهو» ‌ نخست وزیر رژیم صهیونیستی را در کنار خود داشت، بسیاری را متعجب کرد و برخی به عنوان بمب خبری از آن یاد کردند اما بعد از مدتی معلوم شد که این موضوع بیشتر به یک شوآف از مردی که همیشه به دنبال دیده شدن است، بوده است. این نمایش در این هوادارانی دارد.

تحرک رسانه‌ای ترامپ را باید در چارچوب جنگ روایت‌ها در عرصه سیاست خارجی ایالات متحده تحلیل کرد. ترامپ می‌کوشد بت فوروارد با طرح ادعای مذاکره مستقیم، نه‌تنها ابتکار عمل دیپلماتیک را به نام خود ثبت کند، بلکه ایران را نیز در موضع انفعال قرار دهد؛ موضعی که در آن جمهوری اسلامی به‌عنوان بازیگری غیرمنعطف و مخالف گفت‌وگو معرفی می‌شود.

ایران از لیبی گذشت

۱ بازديد

نتانیاهو با تأکید بر مدل لیبی به دنبال ایجاد فضایی است که در آن ایران به یک کشور بی‌ثبات و پراکنده تبدیل شود. مقایسه ایران با لیبی نه‌تنها نادرست، بلکه از اساس فاقد ارزش راهبردی است.

 فرشاد پاشاوند کارشناس روابط بین الملل طی یادداشتی در روزنامه صبح نو نوشت: اظهارات اخیر بنیامین نتانیاهو درباره «مدل لیبی» بیش از آنکه تلاشی برای مذاکره باشد، به ‌وضوح تلاشی برای تضعیف روانی و راهبردی ایران است. هدف نتانیاهو، تکرار پروژه‌ای شکست‌خورده برای مهار یک قدرت مستقل است؛ اما واقعیت آن است که ایران، امروز نه‌تنها در موقعیت انفعالی قذافی قرار ندارد، بلکه به‌عنوان یک قدرت تأثیرگذار در معادلات منطقه‌ای و جهانی ایستاده است.

در جریان دیدار اخیر نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی با رئیس‌جمهور آمریکا، نتانیاهو از مدل لیبی به‌عنوان الگوی مطلوب برای تعامل با ایران نام برد. این اظهارات نه‌تنها نشان‌دهنده مواضع خصمانه رژیم صهیونیستی نسبت به ایران، بلکه نشانگر استراتژی پیچیده‌ای است که تل‌آویو به دنبال پیاده‌سازی آن در منطقه است. انتخاب مدل لیبی از سوی نتانیاهو به‌ وضوح اشاره به تلاش‌های این رژیم برای تشدید تنش‌های داخلی در ایران و متزلزل کردن بنیان‌های نظام جمهوری اسلامی دارد.

این مواضع تنها محدود به نتانیاهو نمی‌شود و سایر مقامات غربی نیز به‌طور مشابه از مدل لیبی به‌عنوان الگویی برای توافق با ایران یاد کرده‌اند. به‌عنوان نمونه تام کاتن، سناتور برجسته آمریکایی تصریح کرده است: «ترامپ ترجیح می‌دهد توافق با ایران مانند توافقی باشد که لیبی در سال ۲۰۰۳ با ایالات متحده انجام داد.» همچنین لیندسی گراهام، دیگر سناتور مطرح آمریکایی از راه‌حل دیپلماتیک مشابه مدل لیبی برای ایران حمایت کرده و گفته است: «من از راه‌حل دیپلماتیکی با ایران حمایت می‌کنم که مشابه الگوی مورد استفاده در قبال لیبی باشد.» این نظرات همگی نشان می‌دهند که دست‌کم بخشی از مقامات غربی به‌ویژه در ایالات متحده و اسرائیل، به دنبال شبیه‌سازی شرایط ایران با آنچه در لیبی اتفاق افتاد، هستند.

 

****چرا اسرائیل مدل لیبی را برای ایران می‌خواهد؟

برای رژیم صهیونیستی، مدل لیبی به‌ویژه به‌عنوان یک هدف استراتژیک مهم دیده می‌شود. بنیامین نتانیاهو نیز در ادامه این مسیر اعلام کرده است: «توافق با ایران در صورتی خوب خواهد بود که مانند توافق با لیبی انجام شود.» و باراک راوید، خبرنگار مشهور اسرائیلی به‌طور خاص تأکید کرده است: «اسرائیل توافق مدل لیبی با ایران را می‌خواهد؛ یعنی برچیده شدن کامل برنامه هسته‌ای ایران.» این اظهارات نشان‌دهنده علاقه‌مندی اسرائیل به فشار بر ایران برای پذیرش شرایط مشابه به لیبی، یعنی عدم توانایی ایران در پیشبرد برنامه هسته‌ای و ضعف در حوزه‌های دفاعی است.

این نگاه در اندیشکده‌های آمریکایی نیز بازتاب داشته است. اندیشکده دفاع از دموکراسی‌ها (FDD) در قالب پیشنهادهایی به ترامپ، مدل توافق مطلوب آمریکا و اسرائیل با ایران را مدل لیبی معرفی کرده است. به‌طور کلی، این نگاه‌ها نشان‌دهنده یک استراتژی هماهنگ میان تل‌آویو و واشنگتن برای تضعیف ایران از طریق فشارهای خارجی و ایجاد بی‌ثباتی داخلی در کشور هستند.

درحالی‌که در لیبی شاهد فروپاشی دولت مرکزی و تقسیم این کشور به گروه‌های مسلح و پراکنده بودیم، رژیم صهیونیستی به دنبال شبیه‌سازی چنین وضعیتی برای ایران است. این هدف به‌ویژه پس از شکست‌های نظامی و دیپلماتیک تل‌آویو در جبهه‌های مختلف از جمله در سوریه و لبنان، به نظر می‌رسد به‌عنوان یک استراتژی جایگزین برای مقابله با قدرت منطقه‌ای ایران مطرح شده باشد. نتانیاهو با تأکید بر مدل لیبی به دنبال ایجاد فضایی است که در آن ایران به یک کشور بی‌ثبات و پراکنده تبدیل شود، جایی که جنبش‌های داخلی و اختلافات فرقه‌ای می‌توانند زمینه‌ساز از هم پاشیدگی این کشور شوند.

رژیم صهیونیستی به‌طور خاص می‌خواهد با تشدید فشارها و ایجاد التهاب داخلی، ایرانی ضعیف و بی‌ثبات بسازد تا از این طریق قدرت منطقه‌ای ایران را در هم بشکند و از توسعه نفوذ آن در منطقه جلوگیری کند. در این راستا، سیاست‌های فشرده اقتصادی و فشارهای سیاسی در کنار تضعیف نهادهای حکومتی ایران به‌عنوان بخشی از استراتژی جنگ شناختی و روانی رژیم صهیونیستی دیده می‌شود.

اما مدل لیبی چیست؟ «مدل لیبی» به توافقی اشاره دارد که در سال ۲۰۰۳ بین معمر قذافی و کشورهای غربی (به‌ویژه آمریکا و بریتانیا) به ‌منظور خلع سلاح هسته‌ای، شیمیایی و برنامه‌های موشکی لیبی حاصل شد. قذافی در ازای وعده لغو تحریم‌ها و بازگشت به جامعه جهانی، بسیاری از ظرفیت‌های راهبردی کشورش را کنار گذاشت؛ اما این روند نه‌تنها منجر به ثبات نشد، بلکه با آغاز تحولات موسوم به «بهار عربی» در سال ۲۰۱۱، ناتو به بهانه حمایت از مردم، به لیبی حمله و دولت قذافی را سرنگون کرد.

در این یادداشت تلاش دارم توضیح دهم چرا مقایسه ایران با لیبی نه‌تنها نادرست، بلکه از اساس فاقد ارزش راهبردی است.

 

*****چرا مقایسه ایران با لیبی نادرست است؟

این نکته باید مد نظر قرار گیرد که ایران در مقایسه با لیبی از مزیت‌های بسیاری برخوردار است که آن را از مدل لیبی متمایز می‌سازد. نخست، نظام جمهوری اسلامی ایران بر پایه نهادهای متکثر و مقاوم طراحی شده است؛ نهادهایی که تحت رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، انسجامی بی‌نظیر در مدیریت تهدیدات خارجی دارند. این نهادها با هماهنگی و هم‌افزایی ویژه، پاسخگو به چالش‌های داخلی و خارجی هستند. در مقابل، ساختار حکمرانی لیبی کاملا شخصی و قبیله‌محور بود. رژیم معمر قذافی در طول چهار دهه، کنترل کشور را به‌طور متمرکز در دست داشت و اساس حکمرانی‌اش بر اساس اراده فردی و طایفه‌ای شکل گرفته بود. نظام سیاسی لیبی فاقد نهادهای مؤثر و مستقل بود و بیشتر بر مبنای قدرت شخصی قذافی و ائتلاف‌های قبیله‌ای استوار بود. همین ساختار آسیب‌پذیر باعث شد که پس از سرنگونی قذافی، دولت لیبی فرو پاشیده و کشور به صورت یک معضل امنیتی و سیاسی به گروه‌های مختلف قبیله‌ای و مسلح تقسیم شود. در این شرایط، نبود نهادهای دولتی مستقل و هماهنگ در لیبی، موجب بی‌ثباتی و انشقاق در کشور شد.

این تمایز ساختاری و راهبردی میان ایران و لیبی نه‌تنها بر استحکام حکومت ایران در برابر تهدیدات خارجی تأکید می‌کند، بلکه بر لزوم حفظ استقلال نهادها و مدیریت جامعه در شرایط سخت سیاسی نیز صحه می‌گذارد. ایران با توجه به تجربه‌های متعدد تاریخی و میدانی در حفظ انسجام داخلی و مدیریت تهدیدات، از نقطه‌ضعف‌های ساختاری لیبی مصون است.

دوم، ایران تجربه‌ای غنی از مقاومت و ایستادگی در برابر فشارها دارد؛ از جنگ تحمیلی گرفته تا تحریم‌های فلج‌کننده. ایران در همه این موارد، به جای تسلیم، الگوی «مقاومت فعال» را در پیش گرفت؛ الگویی که در قالب حفظ برنامه هسته‌ای تحت نظارت آژانس، حضور منطقه‌ای مؤثر در غرب آسیا و همچنین مذاکره از موضع قدرت با کشورهای غربی در قالب برجام نمایان شده است. برخلاف قذافی که با هدف عادی‌سازی روابط، دست از ابزارهای قدرت برداشت و در نهایت، قربانی همان روند شد.

سوم، موقعیت ژئوپلیتیکی و نفوذ منطقه‌ای ایران کاملا با لیبی متفاوت است. ایران، بازیگری تأثیرگذار در سطح منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای است که از محور مقاومت در غرب آسیا تا تعاملات با قدرت‌های بزرگ، نقش فعالی ایفا می‌کند. این عمق راهبردی، ظرفیت بازدارندگی ایران را چندلایه و پیچیده کرده است. در مقابل، موقعیت ژئوپلیتیکی و استراتژیک لیبی به‌طور کامل با ایران تفاوت دارد. لیبی در دوران قذافی به‌عنوان کشوری با منابع انرژی غنی و موقعیت جغرافیایی مهم در شمال آفریقا شناخته می‌شد؛ اما از نظر نفوذ منطقه‌ای و قدرت‌های بین‌المللی، جایگاه ضعیفی داشت. قذافی تلاش کرد در برخی تحولات منطقه‌ای و جهانی نقش‌آفرینی کند؛ اما به دلیل محدودیت‌های داخلی و عدم داشتن شبکه‌های همکاری استراتژیک مؤثر، نتوانست نفوذ پایداری در سطح بین‌المللی یا منطقه‌ای ایجاد کند. از طرف دیگر، حضور غربی‌ها در لیبی به‌ویژه از طریق مداخلات نظامی ناتو و عملیات‌های خارجی، منجر به از دست رفتن هرگونه ظرفیت بازدارندگی و بی‌ثباتی در این کشور شد.

در این راستا، موقعیت ژئوپلیتیکی و قدرت نفوذ ایران به‌طور معناداری، ایران را از سرنوشت مشابه لیبی جدا می‌کند. ایران با توجه به عمق راهبردی و قدرت‌های بومی‌اش، در برابر هرگونه تهدیدات خارجی به‌ویژه از سوی غرب یا کشورهای هم‌پیمان آن، از توانایی‌های بازدارندگی پیچیده و مؤثری برخوردار است که قابل مقایسه با وضعیت لیبی نیست.

چهارم، برخلاف لیبی که وابسته به تجهیزات خریداری‌ شده خارجی و فاقد عمق راهبردی دفاعی بود، ایران توان دفاعی بومی خود را توسعه داده است؛ به‌گونه‌ای که زیرساخت‌های دفاعی آن مبتنی بر شبکه‌ای پیچیده از صنایع داخلی، نیروی انسانی آموزش‌دیده و فناوری پیشرفته است.

پنجم، بی‌اعتمادی ایران به غرب، ریشه‌دار و بر پایه تجربه تاریخی است. سقوط قذافی پس از توافق با غرب، بهترین مصداق برای تأکید مکرر رهبر انقلاب مبنی بر غیرقابل اعتماد بودن آمریکا و قدرت‌های غربی است. تجربه تاریخی ایران در تعاملات با غرب از جمله جنگ تحمیلی، تحریم‌های طولانی‌مدت و تجربه برجام همگی گواهی بر این حقیقت هستند که غرب، به‌ویژه آمریکا، به‌طور پیوسته از سیاست‌های دوگانه و فریبکارانه در برخورد با ایران استفاده کرده است.

سقوط قذافی پس از توافق با غرب که او را به پذیرش خواسته‌های نظامی و سیاسی غربی‌ها وادار کرد، تأکیدی بر درستی نگرش جمهوری اسلامی ایران به بی‌اعتمادی به غرب است. قذافی که پس از توافق در سال ۲۰۰۳ تصمیم به خلع سلاح و مذاکره با آمریکا گرفت، نهایتا نه‌تنها نتوانست به اهداف خود در عرصه دیپلماسی دست یابد، بلکه پس از چند سال، تحت فشار ناتو و با مداخلات نظامی غربی‌ها، کشته شد.

این حادثه به‌عنوان یک نمونه زنده در حافظه راهبردی ایران نقش بسته است که نشان می‌دهد هرگونه اعتماد به غرب به‌ویژه در زمینه‌های امنیتی و نظامی، می‌تواند به فاجعه‌ای غیرقابل جبران منجر شود.

رهبر انقلاب اسلامی همواره بر این نکته تأکید داشته‌اند که تجربه‌های تاریخی ایران و سایر کشورها نظیر لیبی، باید به‌عنوان درس‌های آموزنده‌ای در جهت تقویت استقلال ملی و قدرت بازدارندگی کشور مورد توجه قرار گیرد. این بی‌اعتمادی به غرب، نه به‌عنوان یک احساس هیجانی، بلکه به‌عنوان یک واقعیت راهبردی و تاریخی، جزء اساسی سیاست‌های خارجی جمهوری اسلامی ایران است و در هر تصمیم‌گیری استراتژیک به‌ویژه در مواجهه با فشارها و تهدیدات خارجی در نظر گرفته می‌شود.

در نهایت، یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های بنیادین ایران با لیبی، حضور مردم به‌عنوان پشتیبان واقعی نظام است. برخلاف لیبیِ قذافی که فاقد مشارکت مردمی معنادار در ساختار حکمرانی بود، جمهوری اسلامی ایران از پشتیبانی بخش قابل‌توجهی از مردم برخوردار است که در بزنگاه‌های تاریخی از جمله انتخابات، راهپیمایی‌ها و مقاومت در برابر فشارهای خارجی، نقش‌آفرینی کرده‌اند. این سرمایه اجتماعی، مهم‌ترین پشتوانه‌ راهبردی در برابر الگوهایی مانند مدل لیبی است.

در اینجا لازم است به یکی از مفاهیم کلیدی در ادبیات امنیتی و راهبردی اشاره بت فوروارد کنم؛ مفهومی به نام «سندروم لیبی» که بدون آن، تحلیل مدل لیبی ناقص و نادرست خواهد بود. این سندروم به تهدیدی اشاره دارد که می‌تواند کشورهایی که ظرفیت‌های بازدارندگی خود را به راحتی از دست می‌دهند، آسیب‌پذیر کند. در ایران، این سندروم نه صرفا یک خاطره، بلکه به‌ درستی به‌عنوان یک آموزه‌ راهبردی در حافظه نخبگان سیاسی و امنیتی ثبت شده است. این سندروم، همواره یادآور این حقیقت است که هر عقب‌نشینی در برابر وعده‌های غرب، می‌تواند به هزینه‌ای وجودی برای یک کشور تبدیل شود. به همین دلیل، رهبر انقلاب اسلامی همواره با تکیه بر تجربیات عینی مانند پرونده لیبی، بر لزوم حفظ اقتدار ملی و تقویت توان بازدارندگی تأکید دارند.

بنابراین از منظر راهبردی، تجربه لیبی هشداری جدی برای جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود؛ هشداری که نشان می‌دهد عقب‌نشینی از مؤلفه‌های قدرت ملی، می‌تواند بهای سنگینی در پی داشته باشد. بر همین اساس، اشاره نتانیاهو به «مدل لیبی» بیش از آنکه تلاشی برای مذاکره باشد، تلاشی برای تضعیف روانی و راهبردی ایران و تکرار یک پروژه شکست‌خورده برای مهار یک قدرت مستقل است؛ اما واقعیت این است که ایران، امروز نه در موقعیت انفعالی قذافی، بلکه در موقعیت یک قدرت تأثیرگذار در معادلات منطقه‌ای و جهانی ایستاده است.

ایران نگین انگشتری فرهنگ و تمدن جهانی است

۱ بازديد

صالحی، رئیس بنیاد ایران‌شناسی در توئیتی نوشت:

رشد فزاینده خرده‌فرهنگ‌ها و گسترش نگرش‌های جهان‌وطنی نباید مانع و مزاحمی برای میهن‌دوستی ومرکزیت ایران در بت فوروارد همه بحث‌ها باشد. ایران نگین انگشتری فرهنگ و تمدن جهانی است که وظیفه صیانت از جایگاه آن بر عهده همه ایرانیان است

بدبینانه اما عقلانی؛ درباره دور جدید مذاکرات ایران و آمریکا/ اگر نمی‌توانید، بروید آقای عارف!

۳ بازديد

مسکن؛ اصلی ترین دغدغه حدود 50 درصد از ایرانی‌هاست که دولت فقط با اجرای قوانین خوبی که مجلس یازدهم (مجلس سابق) در این حوزه به تصویب رساند؛ می تواند تا حد زیادی از این دغدغه ها بکاهد.

 «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

 

اگر نمی‌توانید، بروید آقای عارف!

بدبینانه اما عقلانی؛ درباره دور جدید مذاکرات ایران و آمریکا/ اگر نمی‌توانید، بروید آقای عارف!

ایسنا گزارش داد: محمدرضا عارف، معاون اول رئیس جمهور به تازگی طی اظهاراتی در جلسه ستاد تنظیم بازار گفته است: "سختی و شرایط کشور با دهه ۶۰ شباهت دارد."[1]

 

*مشخص نیست تجربه زیسته در سیاست کشور چه زمانی به درد برخی رجال سیاسی خواهد خورد؟

عارف که یک چهره دانشگاهی است و باید به صفت مطالعه شناخته شود چرا نمی داند که قبل از او کسی در دولت روحانی گفته بود شرایط کشور "شرایط ته درّه" است اما دروغ گفت و امروز مشخص شده که آن روزها در شرایط ته درّه نبودیم.

و یا همینطور عارف چرا فراموش کرده مدیری را در دولت احمدی نژاد که گفته بود شرایط کشور "شرایط شعب ابی طالب" است و البته این تحلیل وی از سوی مقام معظم رهبری به صورت تلویحی مورد نکوهش قرار گرفت و شرایط کشور از سوی معظم له به "شرایط بدر و خیبر" تشبیه شد.

از منظر سیاست و عقلانیت های حکمرانی گذشته لکن حرف عارف با واقعیت هم مطابق نیست.

در دهه شصت حتی کشتی های حامل غذای مردم ایران در خلیج فارس هدف موشک قرار می گرفتند، شهرهای کشور زیر آتش بمباران و موشک بودند، بخشی از خاک کشور در اشغال دشمن بود، ایران در انزوای کامل بین المللی قرار داشت، توانمندی تولید بخش زیادی از داروها را نداشتیم، نمی توانستیم آب را از دریا به شهرها بیاوریم، متحدان کلان امروز از قبیل چین و روسیه را نداشتیم و قدرت ایران در نبردهای مستقیم و نیابتی با آمریکا و متحدانش که بعدها در قضایای بوسنی، سوریه، لبنان، ونزوئلا و ... به اثبات رسید هنوز آزموده نشده بود.

آیا شرایط امروز با آن روزها قابل مقایسه است؟

مردم کوچه و بازار ضرب المثل جالبی دارند که می گوید: "نباید با یک غوره دچار سردی شد و با یک مویز گرمی کرد".

به نظر می رسد عارف بعنوان یک مسئولان رده بالای دولتی باید سعه صدر بیشتی در مقابله با مشکلات داشته باشد و اگر هم احساس تنگی و تنهایی دارد؛ توصیه این است که به جای ملکوک کردن دستاوردهای کشور و داستان سرایی در مقابل پیشرفتهای مردم ایران طی 45 سال گذشته؛ از سمت خود کنار برود.

صحبت های نومیدانه عارف در حالی است که رئیس جمهور پزشکیان با لحنی امیدوارانه و چاره جو صحبت می کند.

 

نقش رأی خوب مردم در بهبود اجرائیات کشور

قوانین خوبی که اجرا نشدند!

بدبینانه اما عقلانی؛ درباره دور جدید مذاکرات ایران و آمریکا/ اگر نمی‌توانید، بروید آقای عارف!

سعید لطفی، عضو هیات مدیره اتحادیه مشاوران املاک تهران در مصاحبه با ایلنا ضمن ارائه این پیش بینی که در فصل اجاره مسکن 1404 شاهد افزایش نرخ اجاره خواهیم بود، گفته است: متاسفانه دولت‌ها هیچ اقدام حمایتی برای مستاجران انجام نداده‌اند. قانون تعیین نرخ اجاره براساس نرخ تورم هم به هیچ وجه در بازار رعایت نمی‌شود. نمایندگان مجلس قانون وضع می‌کنند اما پس از وضع قانون، اجرای آن پیگیری نمی‌شود و کسی پیگیر نحوه اجرای مصوبات نیست.

لطفی افزود: قرار بر این بود که موجرانی که با مستاجران قرارداد دو ساله منعقد می‌کنند معاف از مالیات شوند اما همین قانون هم به اجرا نرسید و مالکان هم تمایلی به اجرای این قانون ندارند.

وی همچنین با تأکید بر نقش بانک ها در معضل مسکن تصریح می کند: چرا نهادهای نظارتی به تخلف بانک‌ها درباره عدم اختصاص منابع خود به ارایه تسهیلات به بخش مسکن ورود نمی‌کنند؟ طبق قانون بانک‌ها باید 20 درصد تسهیلات خود را به حوزه مسکن اختصاص دهند اما چرا به این قانون عمل نکردند و چرا کسی اقدامی در برخورد با بانک‌ها انجام نمی‌دهد.

لطفی تاکید کرد: قانون به صراحت اعلام می‌کند که خانه‌های خالی باید وارد بازار مسکن شود یا مشمول مالیات شود اما همین خانه‌های خالی هم -اکثرا- در اختیار بانک‌ها است و بانک‌ها بنگاه‌داری می‌کنند و آن منابعی که باید در قالب وام در اختیار مردم قرار دهند را در ساخت و ساز مسکن سرمایه گذاری می‌کنند، همه هم این موضوع را می‌دانند اما رسیدگی نمی‌کنند.[2]

 

*"بلا اجرا ماندن قوانین مهم و راهبردی بویژه در حوزه اقتصاد" یکی از اصلی‌ترین معضلاتی است که طی 4 سال گذشته دامن اجرائیات کشور و زندگی مردم را گرفت.

معضلی که رئیس مجلس نیز مدتی است در برخی سخنان گاه و بیگاه خود به آن اشاره کرده و به تلخی از قوانین مهمی گفته است که یا اجرا نشده اند و یا با ضعف اجرا شده اند.[3]

شوربختانه باید اشاره کرد که صحبت های این فعال ستادی بازار مسکن نیز کاملا درست است و البته باید اذعان کرد که همه این تخلفات و کم کاری ها مورد اشاره رئیس و نمایندگان مجلس نیز قرار گرفته است.

مع الوصف از آنجا که دولت ها اصلی ترین و قویترین کارگزاران کشور هستند و مجلس نیز عملا از هیچ اختیار اجرایی برخوردار نیست؛ لذا اگر مجلسی بهترین مصوبات را داشته باشد و یا بصورت دقیقی بتواند تخلفات اجرایی را رصد کند اما از عزم یک دولت برای اجرا خبری نباشد؛ نوعا باید صبر کرد تا مردم در انتخابات بعدی با "رأی خوب" دولت بهتری را برگزینند. زیرا اجرای قانون از خود قانون مهمتر است.

اکنون و با روی کار آمدن دولت تازه و شخص رئیس جمهور پزشکیان؛ طبعا این امیدواری وجود دارد که قوانین خوب و البته مهجور مانده کشور به درستی و با عزم مصمم اجرا شوند. همچنانکه شاهد اجرای قانون مهجور مانده کالابرگ و تأثیرات مثبت آن هستیم.

بخش مسکن؛ اصلی ترین دغدغه حدود 50 درصد از خانوارهای ایرانی است که دولت فقط و فقط با اجرای قوانین خوبی که مجلس یازدهم (مجلس سابق) در این حوزه به تصویب رساند؛ می تواند تا حد زیادی از این دغدغه ها بکاهد.

 

بدبینانه اما عقلانی؛ درباره دور جدید مذاکرات ایران و آمریکا

بدبینانه اما عقلانی؛ درباره دور جدید مذاکرات ایران و آمریکا/ اگر نمی‌توانید، بروید آقای عارف!

سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان، بامداد سه شنبه (۱۹ فروردین) درباره مذاکرات شنبه (۲۳ فروردین) در عمان اعلام کرد: ایران و امریکا گفتگوهای غیر مستقیم را روز شنبه در عمان پیگیری می کنند.

به گزارش شفقنا، عراقچی در پیام خود در شبکه ایکس افزود: ایران و ایالات متحده روز شنبه در عمان برای گفتگوهای غیرمستقیم در سطح مقامات بلندپایه دیدار خواهند کرد. این یک فرصت و در عین حال یک آزمون است. توپ هم اینک در زمین آمریکاست.[4]

 

*درباره دور جدید مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا اول از همه باید به یک رویداد مطلوب اشاره کرد و آن عدم وعده پردازی دولت و ترسیم نکردن لوبیای سحرآمیز از مذاکرات است.

این رفتار درست که عبرت کارهای غلط در دولت آقای روحانی است؛ نویدبخش رویکرد منطقی در دولت نسبت به مذاکرات است که باید آنرا مغتنم دانست.

درباره آمریکا نیز باید دانست که دور جدید مذاکرات؛ خواسته شخص ترامپ است تا به این وسیله بتواند در قبال یک هژمونی رقیب یعنی ایران؛ خود را مطرح و دارای دستاورد معرفی کند. همچنانکه درباره اقتصاد چین، جنگ اوکراین و قضیه غزه چنین قصدی دارد.

طبعا حاکمیت کشورمان با این قضیه مشکلی ندارد اما به این شرط که مذاکرات برای مردم حاوی دستاورد باشد و آمریکا نیز در عمل اثبات کند که به تصمیمات مذاکراتی پایبند است.

البته این قضیه بعید است زیرا هم حاکمیت آمریکا با ایران دچار دشمنی ذاتی است و هم شخص ترامپ نیز نشان نداده که از عقلانیت یا نجابت ویژه ای برخوردار باشد. مع الوصف آداب مذاکره و عقلانیت حکمرانی ایجاب می کند که ایران اسلامی پس از چندین بار درخواست بت فوروارد و پیغام ترامپ؛ مذاکره غیر مستقیم با دولت آمریکا را بپذیرد و بر نتیجه مذاکرات نیز متمرکز باشد زیرا مذاکره بدون دستاورد به معنی اعمال اراده آمریکا به ایران است.

آمریکا تاکنون در قبال مذاکرات غیر مستقیم سابق در قضایای افغانستان و برجام؛ نشان داده که به قول و تصمیمات مذاکراتی پایبند نیست لکن مجددا تأکید می شود که آداب مذاکره و حکمرانی عقلانی ایجاب می کند که دور جدیدی از مذاکرات غیر مستقیم را با آمریکا آغاز کنیم و باز هم اگرچه نسبت به مذاکرات خوشبین نیستیم اما رفتارهای آمریکا را مجددا به بوته آزمایش بسپاریم.

محقق نشدن اهداف مسکن قابل پذیرش نیست / دنبال مچ‌گیری در ماجرای ساخت و ساز نیستیم

۳ بازديد

رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: مسکن وابستگی ارزی ندارد و می توانیم بحران مسکن را در طول اجرای برنامه هفتم حل کنیم.

 محمدباقر قالیباف در جلسه علنی امروز مجلس شورای اسلامی و در جریان بررسی گزارش کمیسیون عمران مجلس درباره ارزیابی نتایج اجرا و آسیب شناسی قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان گفت: ما در برنامه هفتم برای بخش مسکن، رشد ۹ درصدی را در نظر گرفتیم. همه موارد مربوط به حوزه مسکن به توان داخلی کشور بستگی دارد و حوزه مسکن هیچ بهانه‌ای از جمله بهانه‌های مربوط به موضوعات ارزی را ندارد.

وی بیان کرد: شروع جدی اجرای برنامه هفتم عملاً از امسال است و باید به آن توجه شود. امروز مهمترین موضوع در حوزه معیشت، مسکن است چرا که بخش قابل توجهی از درآمدهای افراد جامعه صرف تامین مسکن می‌شود.

رئیس مجلس شورای اسلامی متذکر شد: در ماده ۵۰ قانون برنامه هفتم ظرفیت‌های زیادی را به ویژه برای بخش زمین در نظر گرفتیم که باید به آن توجه شود. از سوی دیگر مجلس قانون جهش تولید مسکن، قانون ساماندهی اجاره بها و قانون مالیات بر خانه‌های خالی را تصویب کرد اما متاسفانه این قوانین آنطور که باید و شاید اجرایی نشده است.

قالیباف ادامه داد: از سوی دیگر قیمت مصالح و هزینه انشعابات، خدمات دولتی و نظام مهندسی و صدور پروانه افزایش یافته است و مهندسان ما به خوبی می‌دانند که ما در بخش خدمات نظام مهندسی از افرادی که می‌سازند، می‌گیریم اما خدمات لازم به آنان داده نمی‌شود.

وی با تاکید بر اینکه حوزه مسکن وابستگی ارزی ندارد، اظهار کرد: در حوزه طلا در ۹ ماه سال شاهد ۱۲۰ درصد سود بودیم و زمانی که این بازارها چنین وضعیتی د ارد سرمایه گذاران وارد حوزه مسکن نمی‌شوند. از سوی دیگر هم بانک‌ها بت فوروارد آنطور که باید و شاید به تعهدات خود در بخش مسکن عمل نمی‌کنند.

رئیس مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: هدف ما از نظارت در اجرای قوانین حوزه مسکن مچ گیری نیست بلکه اصلاح روش هاست. الان اگر زن و مرد در یک خانواده هر روز به سرکار بروند و تلاش کنند اگر مسکن نداشته باشند همه درآمدشان صرف مسکن می‌شود. این در حالی است که زمین به اندازه کافی در اختیار داریم. از سوی دیگر می‌توانیم بحران مسکن را در برنامه هفتم حل کنیم و به رشد ۹ درصدی برسیم اما این مساله مستلزم آن است که د ر این حوزه تحرک جدی داشته باشیم.

وی خاطرنشان کرد: حتماً در مجلس پیگیری می‌کنیم موضوع اعطای کالابرگ و مساله مسکن مورد توجه جدی قرار گیرد چرا که در این شرایط تورمی باعث می‌شود فشار بر هفت دهک جامعه کاهش یابد. باید قوانین حوزه مسکن اجرایی شود.

منظور نتانیاهو از «لیبی‌سازی» ایران چیست؟

۳ بازديد

پس از توافق لیبی با آمریکا،عملیات طلوع ادیسه طراحی شد.سرهنگ مک‌کانل، فرمانده اسکادران ۲۷ ایالات متحده درباره این عملیات می‌گوید:اولین باری بود که ۲۴ سلاح را در یک‌زمان و در یک بمباران پرتاب می‌کردم.

 شب گذشته ترامپ در دیدار با نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی اعلام کرد که روز شنبه با ایران مذاکره مستقیم خواهد داشت. نتانیاهو نیز گفت که مذاکره مطلوب او، «مدل لیبی» است.

در خصوص مذاکره مستقیم باید گفت مسئولین ارشد ایران، این موضوع را رد کرده‌اند. عباس عراقچی، وزیر خارجه کشورمان تاکید کرد که مذاکرات در عمان و غیرمستقیم است. به نظر می‌رسد طرح ادعای مذاکره مستقیم، باهدف افزایش فشار روانی اجتماعی و بین‌المللی برای رسیدن به این موضوع و امتیازگیری بیشتر است. اما موضوع مهم این است که مدل مذاکراتی مطلوب آمریکا و اسرائیل، مدل لیبی است.

قدم اول برای لیبی‌سازی ایران چیست؟

ترامپ در روزهای آغازین ریاست جمهوری خود، سند فشار حداکثری علیه ایران را صادر کرد. در متن این سند آمده است: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به‌عنوان یک سازمان تروریستی خارجی شناخته می‌شود. برنامه هسته‌ای ایران، ازجمله قابلیت‌های غنی‌سازی، بازفرآوری و موشک‌ها با قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای، خطری جدی برای آمریکا به شمار می‌رود. ایران مانع دسترسی آژانس به سایت‌های نظامی شده است. بنابراین، اعمال فشار حداکثری برای پایان دادن به تهدید هسته‌ای، محدود کردن برنامه موشک‌های بالستیک و توقف حمایت از گروه‌های تروریستی، در راستای منافع ملی ماست.»

منظور نتانیاهو از «لیبی‌سازی» ایران چیست؟

 

بر اساس این سند، خواسته ترامپ به اطمینان از عدم دستیابی به سلاح هسته‌ای محدود نمی‌شود. بلکه غنی‌سازی سلاح آمیز، موشک‌های بالستیک و نیروهای سپاه پاسداران، جزو اهداف اوست. رسیدن به این خواسته، قدم اول لیبی سازی ایران است.

شروع داستان لیبی از قدرت گرفتن

در دهه ۱۹۸۰ میلادی، کشور لیبی به رهبری معمر قذافی، به سمت توسعه تسلیحات موشکی و هسته‌ای حرکت کرد. مانند همیشه، افزایش قدرت داخلی و نظامی یک کشور غیر غربی، نگرانی‌های آمریکا را برانگیخت و درنتیجه از ابتدایی‌ترین ابزار خود یعنی تحریم اقتصادی استفاده کرد. درنتیجه فشارهای فزاینده و ایجاد اجماع جهانی علیه لیبی، قذافی حاضر به مذاکره با آمریکا شد.

مذاکره و توافق لیبی با آمریکا

درنهایت لیبی و آمریکا در سال ۲۰۰۳ به توافق رسیدند. طبق این توافق، لیبی برنامه هسته‌ای خود را کنار گذاشت و موشک‌های خود را محدود کرد. همچنین به نیروهای خارجی اجازه بازرسی از سایت‌های مهم خود را داد.

در مقابل آمریکا وعده داده بود که تحریم‌های اقتصادی را لغو خواهد کرد. لیبی آماده حرکت به سمت توسعه اقتصادی و تعامل با دنیای پس از انزوا بود. انگلستان به لیبی وعده داده بود که از این کشور در مقابل تهدیدات حمایت خواهد کرد. اما آمریکا به وعده‌های خود مبنی بر لغو تحریم و عادی‌سازی روابط با لیبی عمل نکرد.

حمایت از معترضان، بهانه عملیات «طلوع ادیسه»

در ماجرای موج تظاهرات داخلی لیبی، اوضاع این کشور در سال ۲۰۱۱ بحرانی شد. آمریکا و ناتو به بهانه نجات غیرنظامیان لیبی از دست حکومت قذافی، عملیات «طلوع ادیسه»(Operation Odyssey Dawn) را طراحی کردند. این طرح با ائتلاف نیروهای آمریکا، انگلستان و فرانسه اجرا شد. طی این عملیات، بمباران‌های هوایی شدید صورت گرفت.

لیبی که پیش از این در مذاکره با آمریکا خود را خلع سلاح کرده بود؛ نتوانست در برابر تجاوز نیروهای خارجی ایستادگی کند.

به گزارش نیروی هوایی آمریکا، در مارس ۲۰۱۱، اسکادران بمب‌افکن ۳۴ آمریکا، مأموریت گرفت تا هم‌زمان با سایر نیروهای ناتو، به لیبی حمله کند. توماس براک، مدیر وقت این اسکادران می‌گوید: «در کمتر از ۴۲ ساعت از زمان اطلاع‌رسانی، مهمات جمع‌آوری شد و همه هواپیماها بارگیری شدند و جت‌ها در حالت پرتاب بودند. در این عملیات از بمب‌های ۲ هزار پوندی استفاده شد.»

سرهنگ کریستوفر مک‌کانل، فرمانده اسکادران ۲۷ می‌گوید: «این اولین باری بود که ۲۴ نوع سلاح را در یک‌زمان و در یک بمب پرتاب می‌کردم.» درنهایت با کشته شدن قذافی، حکومت لیبی سرنگون گردید.

منظور نتانیاهو از «لیبی‌سازی» ایران چیست؟

 

سرنوشت لیبی پس از سقوط قذافی

شاید ناظران بین‌المللی و برخی نیروهای داخلی لیبی تصور می‌کردند که قرار است پس از قذافی، همان‌گونه که نیروهای ناتو وعده داده بودند، حکومتی دموکراتیک بر سر کار بیاید که ضمن تعامل سازنده با کشورهای غربی، توسعه لیبی را رقم بزند.

اما پس از سرنگونی قذافی، لیبی به محل انواع جنگ‌های داخلی، جولان تروریست‌ها و اقدامات تجزیه‌طلبانه تبدیل شد. طبق گزارش‌های سازمان ملل، از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۲ بیش از ۲۰ هزار نفر در جنگ داخلی کشته و بیش از یک‌میلیون نفر آواره شدند.

در این روزها پس از گذشت ۱۴ سال، هنوز اوضاع لیبی باثبات نگشته و یک دولت ملی فراگیر تشکیل نشده است. از سال ۲۰۱۱ به بعد، تنها در طی ۵ سال، ۹ نخست‌وزیر روی کار آمد.

از زمان انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۴، لیبی شاهد حکمرانی هم‌زمان دو دولت است. یک دولت در غرب به بت فوروارد پایتختی طرابلس است که این دولت مورد حمایت محور ترکیه-قطر قرار دارد و نیروهای ترکیه‌ای برای حفظ آن تلاش می‌کردند. دولت شرق نیز به پایتختی طبرق شکل گرفت که سعودی‌ها و امارات حامی آن هستند.

بی‌ثباتی درنتیجه کشمکش‌های نیروهای خارجی در لیبی، صرفا به تشکیل دو دولت محدود نشد؛ بلکه شاهد ادامه جنگ‌های داخلی نیز هستیم. به‌عنوان مثال، دولت طبرق در سال ۲۰۱۹ به دولت طرابلس حمله کرد و تلفات انسانی زیادی بر جای گذاشت.